Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tool box
U
جعبه ابزار
tool boxes
U
جعبه ابزار
tool kit
U
جعبه ابزار
tool kits
U
جعبه ابزار
toolbox
U
جعبه ابزار
workbox
U
جعبه ابزار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
adaptation kit
U
جعبه ابزار تطبیق
box section bed
U
جعبه ماشینهای ابزار
chest set
U
جعبه ابزار سینه بند
Other Matches
containers
U
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container
U
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
magazine
U
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines
U
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest
U
جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
tool
U
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
box pass
U
جعبه کالیبر جعبه پاس
control equipment
U
ابزار وارسی ابزار پایش
modification kit
U
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
air box
U
جعبه دم
kits
U
جعبه
cases
U
جعبه
kit
U
جعبه
hutches
U
جعبه
hutch
U
جعبه
chest set
U
جعبه
drawers
U
جعبه
case
U
جعبه
box pass
U
جعبه رخ ده
drawer
U
جعبه
cist
U
جعبه
cages
U
جعبه
incasement
U
جعبه
box
U
جعبه
chest
U
جعبه
chests
U
جعبه
cage
U
جعبه
boxes
U
جعبه
hot bus bar
U
جعبه
instrument
U
ابزار
implemented
U
ابزار
implement
U
ابزار
implements
U
ابزار
doodad
U
ابزار
tools
U
ابزار
implementing
U
ابزار
folding meter stick
U
خط کش
[ابزار]
tool
U
ابزار
hardware
U
ابزار
locking device
U
ابزار
devices
U
ابزار
device
U
ابزار
doodads
U
ابزار
instrumentation
U
ابزار
folding ruler
U
خط کش
[ابزار]
yardstick
U
خط کش
[ابزار]
folding rule
U
خط کش
[ابزار]
yard stick
U
خط کش
[ابزار]
double meter stick
[American]
U
خط کش
[ابزار]
gadget
U
ابزار
carpenter's rule
U
خط کش
[ابزار]
gadgets
U
ابزار
conduit box
U
جعبه انشعاب
colour box
U
جعبه رنگ
inductance box
U
جعبه اندوکتانس
jewel box
U
جعبه جواهر
jardiniere
U
جعبه گلدان
completed case
U
جعبه پر شده
jack box
U
جعبه اتصال
coil box
U
جعبه پیچک
cartons
U
جعبه مقوایی
decision box
U
جعبه تصمیم
carton
U
جعبه مقوایی
transmission case
U
جعبه دنده
boxes
U
جعبه مقوایی
output box
U
جعبه فیوز
connection box
U
جعبه اتصال
box
U
جعبه مقوایی
gear box
U
جعبه دنده
discrimination box
U
جعبه افتراق
distributing box
U
جعبه تقسیم
splice box
U
جعبه تقسیم
distribution box
U
جعبه انشعاب
distribution box
U
جعبه تقسیم
phantom target
U
جعبه بازاوا
echo box
U
جعبه بازاوا
drive mechanism
U
جعبه دنده
soapboxes
U
جعبه صابون
power pack
U
جعبه تغذیه
demolition kit
U
جعبه تخریب
incase etc
U
در جعبه گذاشتن
incase
U
در جعبه گذاردن
cotainer
U
جعبه باطری
gun bag
U
جعبه توپ
crankcase
U
جعبه کارتر
goal box
U
جعبه هدف
gear case
U
جعبه دنده
watchcase
U
جعبه ساعت
zoom box
U
جعبه درشتنمایی
sandboxes
U
جعبه یا گودال شن
chain case
U
جعبه زنجیر
repair kit
U
جعبه تعمیر
box connector
U
رابط جعبه
air box
U
جعبه هوا
steering gear
U
جعبه فرمان
switching kit
U
جعبه اتصال
box maker
U
جعبه ساز
terminal box
U
جعبه کلم
ab power pack
U
جعبه تغذیه ا.ب
hatboxes
U
جعبه کلاه
hatbox
U
جعبه کلاه
panel box
U
جعبه تابلو
smoke pot
U
جعبه دودانگیز
pouch kit
U
جعبه دارو
bernoulli box
U
جعبه برنولی
sandtable
U
جعبه شنی
problem box
U
جعبه مساله
ammunition chest
U
جعبه مهمات
shuttle box
U
جعبه دو سره
alarm box
U
جعبه الارم
skinner box
U
جعبه اسکینر
battery box
U
جعبه باتری
battery box
U
جعبه باطری
battery bus
U
جعبه تقسیم
battery case
U
جعبه باتری
puzzle box
U
جعبه معما
terminal box
U
جعبه ترمینال
box stall
U
جعبه اخور
black box
U
جعبه سیاه
outlet box
U
جعبه خروجی
outlet box
U
جعبه دیواری
boxy
U
جعبه مانند
breakout box
U
جعبه قطع
mirror frame
U
جعبه اینه
busbar
U
جعبه تقسیم
carter
U
جعبه کارتر
cartridge box
U
جعبه فشنگ
black boxes
U
جعبه سیاه
box suitmeats
U
جعبه شیرینی
gearing
U
جعبه دنده
gearboxes
U
جعبه دنده
gearbox
U
جعبه دنده
gears
U
جعبه دنده
geared
U
جعبه دنده
gear
U
جعبه دنده
mail box
U
جعبه پستی
fuse box
U
جعبه فیوز
junction boxes
U
جعبه تقسیم
junction boxes
U
جعبه ترمینال
tray
U
جعبه دو خانه
trays
U
جعبه دو خانه
panels
U
جعبه کلیدبرق
panel
U
جعبه کلیدبرق
caskets
U
جعبه جواهرات
showcase
U
جعبه اینه
caskets
U
جعبه کوچک
casket
U
جعبه جواهرات
showcased
U
جعبه اینه
showcasing
U
جعبه اینه
casket
U
جعبه کوچک
junction boxes
U
جعبه اتصال
junction box
U
جعبه ترمینال
fuse boxes
U
جعبه فیوز
block
U
جعبه قرقره
blocked
U
جعبه قرقره
blocks
U
جعبه قرقره
receiver
U
جعبه خزانه
receivers
U
جعبه خزانه
case
U
صندوق جعبه
cases
U
صندوق جعبه
crates
U
جعبه بندی
junction box
U
جعبه اتصال
junction box
U
جعبه تقسیم
cabinets
U
جعبه کشودار
musical boxes
U
جعبه ساز
showcases
U
جعبه اینه
socket box
U
جعبه پریز
holdall
U
جعبه هزارپیشه
holdalls
U
جعبه هزارپیشه
transmissions
U
جعبه دنده
transmission
U
جعبه دنده
crate
U
جعبه بندی
musical box
U
جعبه ساز
soapbox
U
جعبه صابون
cabinet
U
جعبه کشودار
operandum
U
ابزار پاسخ
means of production
U
ابزار تولید
folding meter stick
[American]
U
خط کش جیبی
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
U
خط کش جیبی
[ابزار]
moulding templet
U
ابزار کشویی
folding meter stick
[American]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
metal cutting
فلزبری
[ابزار]
metal cutting tool
U
ماشین ابزار
moulding plane
U
رنده ابزار
lifting device
U
ابزار بالا بر
folding metre stick
[British]
U
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket rule
U
خط کش جیبی
[ابزار]
plier
U
انبردست
[ابزار]
milling tool
U
ابزار فرزکاری
folding ruler
U
خط کش جیبی
[ابزار]
milling cutter
U
ابزار فرزکاری
manipulandum
U
ابزار پاسخ
folding metre stick
[British]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
machine shop tool
U
ابزار ماشینی
folding rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com