English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
geoid U جسم هندسی شبیه به شبه کره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diagrammatic U وابسته بشکل یاخط هندسی نمایش داده شده باخطوط هندسی
turret motife U طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
rashwan medallion U ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
diagrams U خط هندسی
arabic notation U هندسی
diagram U خط هندسی
geometrical U هندسی
geometric U هندسی
geometrical figures U اشکال هندسی
geometric progression U تصاعد هندسی
geometric pitch U گام هندسی
geometric shapes U اشکال هندسی
geometrical isomerism U همپاری هندسی
diagrammatically U بشکل هندسی
diagrammatically U باخطوط هندسی
numeral U هندسی رقومی
numerals U هندسی رقومی
graphically U با نمایش هندسی
geometrical isomer U ایزومر هندسی
geometrical isomerism U ایزومری هندسی
geometric mean U میانگین هندسی
geometric twist U پیچش هندسی
geometric similarity U تشابه هندسی
geometric series U سریهای هندسی
geometric growth U رشد هندسی
diagram U شکل هندسی
diagrams U شکل هندسی
locus U مکان هندسی
mean proportional U واسطه هندسی
loci U مکان هندسی
graphs U نمایش هندسی
graph U نمایش هندسی
locus U مکان هندسی مرکزها
geometric illusion U خطای ادراکی هندسی
geometrical progression U فرایازی یا تصاعد هندسی
locus of centres U مکان هندسی مرکزها
graph U نقشه هندسی گرافیک
graphs U نقشه هندسی گرافیک
chinese fret U [زنجیره ی هندسی چینی]
axonometric projection U طرح های هندسی [معماری]
geodesic dome U گنبد متشکل ازسطوح هندسی
geometrize U از روی قواعد هندسی کارکردن
geometry of numbers U نظریه هندسی اعداد [ریاضی]
geometrize U با قواعد هندسی درست کردن
Boldaji rug U قالی بلداجی چهارمحال با نقوش هندسی
topographic maps U نقشههای توپوگرافی یانقشههای هندسی زمین
aberration عدم دقت هندسی سیستم های اپتیکی
geometrid U خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
cogo U یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
model geometric U نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
card-cut U [برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
Floret [rosette] U [طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
pitch speed U حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
pectinated line U [خط شکسته، دندانه ای و یا کنگره ای که در طرح های هندسی و ایلیاتی بکار می رود.]
fractal <adv.> <noun> O شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
diamond design U طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
pitch line U مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
relief maps U نقشههای توپوگرافی نقشههای هندسی زمین
centroid U در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
caucasus U منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
malthusian theory of population U فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
Mamluk Carpets U فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
Murghi rugs U فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
similes U شبیه
simile U شبیه
analogous U شبیه
similar to that U شبیه به ان
similiar U شبیه
simulant U شبیه
makes U شبیه
wifelike U شبیه زن
pygidial U شبیه دم
quasi U شبیه
nears U شبیه
similar U شبیه
feathery U شبیه به پر
womanlike U شبیه زن
anthoid U شبیه به گل
make U شبیه
papilionaceous U شبیه
personator U شبیه
near U شبیه
near- U شبیه
neared U شبیه
nearer U شبیه
nearest U شبیه
luteous U شبیه گل
more like;most like U شبیه تر
like <adj.> U شبیه
related <adj.> U شبیه
akin <adj.> U شبیه
alike <adj.> U شبیه
similar <adj.> U شبیه
nearing U شبیه
medal U شبیه
imitations U شبیه
medals U شبیه
imitation U شبیه
lappets U [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
Afshar design U طرح افشاری [ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
osteal U شبیه استخوان
popish U شبیه کاتولیک
spheroid U شبیه کره
ophitic U شبیه مار
spatulate U شبیه مرهم کش
shrubby U شبیه بوته
ophidian U شبیه مار
ovine U شبیه گوسفند
adrenergic U شبیه ادرنالین
spathulate U شبیه مرهم کش
limacine U شبیه نرم تن
palating U شبیه کاخ
nebulous U شبیه سحاب
lupin U شبیه گرگ
stellar U شبیه ستاره
simulant of U مانند شبیه
simulated U شبیه ساخته
lupine U شبیه گرگ
sloughy U شبیه دله
nomological U شبیه قانون
snakelike U شبیه مار
snuffy U شبیه انفیه
soupy U شبیه ابگوشت
oleaginous U شبیه روغن
molluscoid U شبیه نرم تن
like U شبیه همچون
airily U شبیه هوا
alike U شبیه یکسان
platy U شبیه بشقاب
astral U شبیه ستاره
bovine U شبیه گاو
rivals U نظیر شبیه
rivalling U نظیر شبیه
rivalled U نظیر شبیه
rivaling U نظیر شبیه
liked U شبیه همچون
likes U شبیه همچون
splenoid U شبیه به طحال
haematoid U شبیه بخون
grapy U شبیه انگور
goosy U شبیه غاز
goosey U شبیه غاز
platinoid U شبیه پلاتین
plexiform U شبیه شبکه
ghostliness U شبیه به روح
plexiform U شبکهای شبیه رگ
sculpturesque U شبیه مجسمه
more like;most like U شبیه ترین
rivaled U نظیر شبیه
limaciform U شبیه نرم تن
pisiform U شبیه نخود
encephaloid U شبیه مغز
reniform U شبیه کلیه
rhizome U شبیه ریشه
phylloid U شبیه برگ
rooty U شبیه ریشه
ichthyoid U شبیه ماهی
henny U شبیه بمرغ
keel shaped U شبیه ته کشتی
haemoid U شبیه خون
dermoidal U شبیه پوست
dermoid U شبیه پوست
epithelial U شبیه بشرهای
epithelioid U شبیه بشرهای
protean U شبیه Proteus
piscine U شبیه ماهی
prismoidal U شبیه منشور
psittaceous U شبیه طوطی
polypous U شبیه بواسیرلحمی
fiddleback U شبیه کمانچه
fiddleback U شبیه ویولون
polypose U شبیه بواسیرلحمی
farfetched U شبیه بعید
quasi easement U حق شبیه به حق ارتفاق
eugenoid U شبیه اوگانا
crystalloid U شبیه بلور
sagittate U شبیه تیر
plumy U شبیه پر کرکی
berrylike U شبیه توت
b U هرشکلی شبیه به B
assonant U شبیه در صدا
semblable U شباهت شبیه
argillaceous U شبیه خاک رس
panduriform U شبیه ویولون
libriform U شبیه لیف
liker to god than man U شبیه تر بخداتاادم
lilied U شبیه سوسن
alkaloid U شبیه قلیا
screwlike U شبیه اچار
butyraceous U شبیه کره
computer simulation U شبیه سازی
lacertilian U شبیه مارمولک
claustral U شبیه حجره
citied U شبیه شهر
chylaceous U شبیه کیلوس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com