English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
demodulator U دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
mithra U نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
asynchronous transmission U اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
impacted U کارگذاشته شده میان چیزی گیر کرده
electroluminescent U قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
double buffering U روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
strobe U سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
pictures U کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictured U کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picturing U کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture element U کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture U کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
portable U قابل انتقال
demountable U قابل انتقال
alienable U قابل انتقال
negotiate U قابل انتقال
removable U قابل انتقال
negotiates U قابل انتقال
descendible U قابل انتقال
negotiable U قابل انتقال
negotiating U قابل انتقال
open cheque U چک قابل انتقال
transferable U قابل انتقال
conductible U قابل انتقال
negotiated U قابل انتقال
conveyable U قابل انتقال
transmissive U قابل انتقال
microgroove U سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
portable program U برنامه قابل انتقال
transmissable rights U حقوق قابل انتقال
negotiable papers U اوراق قابل انتقال
transferable credit U اعتباراسنادی قابل انتقال
transferable credit U اعتبار قابل انتقال
negotiable instrument U سند قابل انتقال
non transferable U غیر قابل انتقال
shiftable U قابل تعویض یا انتقال
built in U غیر قابل انتقال
irremovable U غیر قابل انتقال
assignable credit U اعتبار قابل انتقال
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
inalienably U بطور غیر قابل انتقال
removable mass storage U انباره انبوه قابل انتقال
movable support U تکیه گاه قابل انتقال
transferable securities U اوراق بهادار قابل انتقال
inheritable U میراث بردنی قابل انتقال
transferable commercial instrument U اوراق تجارتی قابل انتقال
commercial paper U اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
removable storage media U رسانههای ذخیره سازی قابل انتقال
floating U پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
iceblink U روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
it is insensitive to light U روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
movable dam U سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند
data interchange format U استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
deferred exit U انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
asynchronous U انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
periodically U در فواصل معین
spacing U مراعات فواصل
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
medoterranean U واقع در میان چند زمین میان زمینی
plant out U در فواصل معین کاشتن
spacing U در فواصل مساوی تقسیم بندی
chronograph U الت سنجش فواصل زمانی
trabecula U دارای فواصل دربین یاخته ها
moniliform U دارای فواصل دانه وار
grid interval U فواصل شبکه بندی نقشهای
measuring magnifier U مسافت یاب مخصوص فواصل کم
isochronous U واقع شونده در فواصل منظم ومساوی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
dole U سرنوشت تقسیم پول یا غذا در فواصل معین
isochronal U همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
feeler U وسیله اندازه گیری فواصل بسیار کوچک
feelers U وسیله اندازه گیری فواصل بسیار کوچک
planimetric U نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
endomixis U تجدید وضع هستهای اغازیان تاژکدار در فواصل معینه
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
dental floss U نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
minute gun U توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
intervenient U در میان اینده واقع در میان
futtock U میان چوب میان تیر
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
nebula U تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
reactionary U ارتجاعی
elastic limit U حد ارتجاعی
limit of elasticity U حد ارتجاعی
reactionist U ارتجاعی
elasticity U ارتجاعی
resillient U ارتجاعی
elastic U ارتجاعی
reactionaries U ارتجاعی
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
recessive U ارتجاعی بازگشتی
yield strength U تاب ارتجاعی
elastic behavior U رفتار ارتجاعی
modulus of elasticity U ضریب ارتجاعی
elastic behavior U حرکت ارتجاعی
elastic buffer U میانگیر ارتجاعی
elastic modulus U ضریب ارتجاعی
elastic properties U خواص ارتجاعی
elastic restraint U گیرداری ارتجاعی
elastic stability U پایداری ارتجاعی
elastic limit U حد بر جهندگی حد ارتجاعی
elasticity U قابلیت ارتجاعی
tonicity U نیروی ارتجاعی
elastic equilibrium U تعادل ارتجاعی
resiliency U حالت ارتجاعی
resilience U حالت ارتجاعی
elastic buckling U کمانش ارتجاعی
elastic design U طرح ارتجاعی
inelastic U غیر ارتجاعی
elastic limit U مرز ارتجاعی
diamagnetic materials U اجسام دیامغناطیسی
ferromagnetic substances U اجسام فرومغناطیسی
hard goods U اجسام سخت
non magnetic materials U اجسام نامغناطیسی
paramagnetic U اجسام پارامغناطیسی
golgy tendon organ U اجسام گلژی
magnetic materials U اجسام مغناطیسی
somatology U علم اجسام
geniculate bodies U اجسام زانویی
one track U فاقد قوه ارتجاعی
shear modulus of elasticity U ضریب ارتجاعی برشی
inelastic U بدون قوه ارتجاعی
rebound U دارای قوه ارتجاعی
delayed elastic response U واکنش ارتجاعی تاخیری
elastic support U تکیه گاه ارتجاعی
modulus of elasticity in shear U ضریب ارتجاعی برشی
elastic deformation U تغییر شکل ارتجاعی
rebounded U دارای قوه ارتجاعی
non linerly elastic U ارتجاعی غیر خطی
rebounds U دارای قوه ارتجاعی
rebounding U دارای قوه ارتجاعی
statics U مبحث اجسام ایستا
gyrostatics U مبحث چرخش اجسام
solids press down U اجسام جامد سوی
salvaging U انبار اجسام قراضه
micromotion U حرکت اجسام خرد
salvages U انبار اجسام قراضه
hard goods U اجسام پایدار ومقاوم
corpora quadrigemina U اجسام چهار قلو
dynamics U مبحث حرکت اجسام
static U وابسته به اجسام ساکن
isomer U اجسام متشابه الترکیب
salvage U انبار اجسام قراضه
salvaged U انبار اجسام قراضه
general properties of bodies U خواص عمومی اجسام
springs U حالت ارتجاعی فنر پریدن
spring U حالت ارتجاعی فنر پریدن
instantaneous elastic deformation U تغییر شکل ارتجاعی لحظهای
tangent modules theory U تئوری ضریب ارتجاعی مماسی
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
elastic strain U تغییر شکل نسبی ارتجاعی
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
statics U ایستاشناسی مبحث اجسام ساکن
shiwari U شکستن اجسام سخت درکاراته
telekinesis U حرکت اجسام بوسیله ارواح
separation of interfering substances U جدا کردن اجسام مزاحم
lost cluster U تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
beam on elastic supports U تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
physicochemical U وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
wham U صدای بهم خوردن اجسام جامد
dioptrics U مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
deep draw U ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
plastomer U اجسام چند وجهی سخت وجامد
dry measure U مقیاسات واوزان اجسام خشک وجامد
stereography U فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
ballistics U علم حرکت اجسام پرتاب شونده
blisters U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
axiology U علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
cabinet prejection U نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
blistered U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
ingredients U ذرات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com