English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hop U جست وخیز کوچک کردن
hopped U جست وخیز کوچک کردن
hopping U جست وخیز کوچک کردن
hops U جست وخیز کوچک کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lope U جست وخیز کردن
cavorted U جست وخیز کردن
lopes U جست وخیز کردن
loping U جست وخیز کردن
cavort U جست وخیز کردن
loped U جست وخیز کردن
cavorting U جست وخیز کردن
cavorts U جست وخیز کردن
frisks U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisk U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisking U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisked U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
skips U جست وخیز کردن تپیدن
tumble U جست وخیز کردن پریدن
skylarks U تفریح وجست وخیز کردن
tumbled U جست وخیز کردن پریدن
tumbles U جست وخیز کردن پریدن
skipped U جست وخیز کردن تپیدن
skip U جست وخیز کردن تپیدن
leapfrog U باجست وخیز حرکت کردن
skylark U تفریح وجست وخیز کردن
leapfrogs U باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogging U باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogged U باجست وخیز حرکت کردن
sikt U باجست وخیز رقص کردن
galumph U جست وخیز نشاط انگیز کردن
frisking U جست وخیز
frisked U جست وخیز
bound U جست وخیز
frisks U جست وخیز
exultance U جست وخیز
spring U جست وخیز
frisk U جست وخیز
capriole U جست وخیز
saltation U جست وخیز
capered U جست وخیز
springs U جست وخیز
skitter U جست وخیز
capers U جست وخیز
caper U جست وخیز
frolicked U جست وخیز
frolicking U جست وخیز
gambolled U جست وخیز
gambolling U جست وخیز
gambols U جست وخیز
frolics U جست وخیز
gamboling U جست وخیز
gambade U جست وخیز
gamboled U جست وخیز
frolic U جست وخیز
gambol U جست وخیز
tittup U جست وخیز
lopes U بجست وخیز دراوردن
curvet U شوخی جست وخیز
lope U بجست وخیز دراوردن
loping U بجست وخیز دراوردن
saliency U چابکی درجست وخیز
loped U بجست وخیز دراوردن
saleintiant U درحال جست وخیز
jumpingly U جست وخیز کنان
saleint U درحال جست وخیز
salience U چابکی درجست وخیز
skipper U جست وخیز کننده
skippered U جست وخیز کننده
skippering U جست وخیز کننده
skippers U جست وخیز کننده
coltish U جست وخیز کننده
friskier U جست وخیز کنان
friskiest U جست وخیز کنان
frisky U جست وخیز کنان
loped U جست وخیز وشلنگ تخته
sink or swim <idiom> U افت وخیز درکاری داشتن
lopes U جست وخیز وشلنگ تخته
loping U جست وخیز وشلنگ تخته
lope U جست وخیز وشلنگ تخته
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
fractions U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fraction U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
miniaturizing U کوچک کردن
extenuate U کوچک کردن
minify U کوچک کردن
miniaturizes U کوچک کردن
extenuatextent U کوچک کردن
miniaturised U کوچک کردن
reduce U کوچک تر کردن
miniaturises U کوچک کردن
abject کوچک کردن
miniaturising U کوچک کردن
reduces U کوچک تر کردن
reducing U کوچک تر کردن
miniaturize U کوچک کردن
minimise U کوچک کردن تا حد ممکن
belittle U کسی را کوچک کردن
belittled U کسی را کوچک کردن
belittles U کسی را کوچک کردن
belittling U کسی را کوچک کردن
reduction U کوچک کردن نقشه
kow-tow U خود را کوچک کردن
kow-towed U خود را کوچک کردن
kow-tows U خود را کوچک کردن
reductions U کوچک کردن نقشه
kow-towing U خود را کوچک کردن
knobble U دگمه کوچک هموار کردن
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
playdown U تنزل دادن کوچک کردن
miniaturization U خیلی کوچک کردن چیزی
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
zooming U بزرگ و کوچک کردن تصویر
finest U کوچک کردن صاف شدن
fined U کوچک کردن صاف شدن
fine U کوچک کردن صاف شدن
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
reduction U کم کردن کوچک کردن عکس
reductions U کم کردن کوچک کردن عکس
scale U کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
To belittle one self . To make oneself cheap . To lower oneself . U خود را کوچک کردن (سبک حقیر پست )
minimise U کوچک کردن پنجره برنامه به اندازه یک نشانه
fitcall finding U پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
crunching U متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
processor U کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
ratioing U کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
perforations U خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
notron utilities U مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
preventative U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
davit U جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
download U 1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
whiffet U سگ کوچک
weensy U کوچک
pillule U حب کوچک
culvert U پل کوچک
diminutive U کوچک
plumelet U پر کوچک
culverts U پل کوچک
pilule U حب کوچک
tiddly U کوچک
venule U رگ کوچک
gracile U کوچک
ickle U کوچک
smallest U کوچک
small U کوچک
pint-size U کوچک
canis minor U سگ کوچک
canis minoris U سگ کوچک
thumbnail U کوچک
tiddlier U کوچک
thumbnails U کوچک
dinky U کوچک
micro U کوچک
micros U کوچک
tiddliest U کوچک
cerebellum U مخ کوچک
pint size U کوچک
pipsqueaks U کوچک
small fry U کوچک
weenier U کوچک
weeniest U کوچک
weeny U کوچک
fortalice U دژ کوچک
floret U گل کوچک
minus cule U کوچک
imminution U کوچک
petit U کوچک
exiguousness U کوچک
pipsqueak U کوچک
fractional U کوچک
little U کوچک
minor U کوچک
minute U کوچک
seed bud U پر کوچک
smaller U کوچک
half pint U کوچک
bantams U کوچک
short ton U تن کوچک
runty U کوچک
bantam U کوچک
ponceau U پل کوچک
puny U کوچک
dimmers U کوچک
minuscule U کوچک
plumule U پر کوچک
petty U کوچک
operetta U اپرای کوچک
atrophied U کوچک شدن
kitchenettes U اشپزخانه کوچک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com