English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skipper U جست وخیز کننده
skippered U جست وخیز کننده
skippering U جست وخیز کننده
skippers U جست وخیز کننده
coltish U جست وخیز کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frisk U جست وخیز
frolicking U جست وخیز
frolics U جست وخیز
frisked U جست وخیز
bound U جست وخیز
gambol U جست وخیز
frisking U جست وخیز
frisks U جست وخیز
skitter U جست وخیز
springs U جست وخیز
capriole U جست وخیز
gamboling U جست وخیز
frolicked U جست وخیز
capers U جست وخیز
capered U جست وخیز
caper U جست وخیز
tittup U جست وخیز
gamboled U جست وخیز
exultance U جست وخیز
gambolled U جست وخیز
spring U جست وخیز
frolic U جست وخیز
gambolling U جست وخیز
gambols U جست وخیز
gambade U جست وخیز
saltation U جست وخیز
curvet U شوخی جست وخیز
cavort U جست وخیز کردن
cavorted U جست وخیز کردن
jumpingly U جست وخیز کنان
cavorting U جست وخیز کردن
cavorts U جست وخیز کردن
saleintiant U درحال جست وخیز
lopes U بجست وخیز دراوردن
lopes U جست وخیز کردن
salience U چابکی درجست وخیز
loped U بجست وخیز دراوردن
loped U جست وخیز کردن
saliency U چابکی درجست وخیز
lope U بجست وخیز دراوردن
lope U جست وخیز کردن
friskier U جست وخیز کنان
loping U جست وخیز کردن
loping U بجست وخیز دراوردن
friskiest U جست وخیز کنان
saleint U درحال جست وخیز
frisky U جست وخیز کنان
sikt U باجست وخیز رقص کردن
skips U جست وخیز کردن تپیدن
leapfrogs U باجست وخیز حرکت کردن
leapfrog U باجست وخیز حرکت کردن
sink or swim <idiom> U افت وخیز درکاری داشتن
skylark U تفریح وجست وخیز کردن
skipped U جست وخیز کردن تپیدن
leapfrogged U باجست وخیز حرکت کردن
skip U جست وخیز کردن تپیدن
skylarks U تفریح وجست وخیز کردن
hop U جست وخیز کوچک کردن
lopes U جست وخیز وشلنگ تخته
loped U جست وخیز وشلنگ تخته
hopped U جست وخیز کوچک کردن
leapfrogging U باجست وخیز حرکت کردن
lope U جست وخیز وشلنگ تخته
tumbled U جست وخیز کردن پریدن
tumbles U جست وخیز کردن پریدن
loping U جست وخیز وشلنگ تخته
hopping U جست وخیز کوچک کردن
tumble U جست وخیز کردن پریدن
hops U جست وخیز کوچک کردن
galumph U جست وخیز نشاط انگیز کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
frisking U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisked U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisk U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisks U ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
filleted U پر کننده
filleting U پر کننده
deflective U کج کننده
thinner U کم کننده
surfy U کف کننده
crusher U له کننده
jaberer U پچ پچ کننده
fillet U پر کننده
renunciant U کننده
mitigatory U کم کننده
fizzy U کف کننده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com