Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
direct current
U
جریان مستقیم
d.c
U
جریان مستقیم
d.c.
U
جریان مستقیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
direct current
U
جریان برق مستقیم
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
d.c c. motor
U
موتور جریان مستقیم
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. motor
U
موتور جریان مستقیم
d.c. receiver
U
رادیوی جریان مستقیم
d.c. winding
U
سیم پیچی جریان مستقیم
dc coupling
U
جفت شدگی جریان مستقیم
direct current converter
U
تبدیل گر جریان مستقیم
direct current generator
U
مولد جریان مستقیم
direct current instrument
U
سنجه جریان مستقیم
direct current magnet
U
مغناطیس جریان مستقیم
forward current
U
جریان ولتاژ مستقیم
galvanism
U
جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
galvanism
U
معالج با جریان برق مستقیم
inverter
U
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
ohm's law
U
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
Other Matches
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
dasd
U
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
U
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basics
U
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic
U
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct exchange
U
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directed
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
elicitation
U
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights
U
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
direct dyes
U
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
straighter
U
مستقیم
bee line
U
خط مستقیم
straight
U
مستقیم
levelled
U
مستقیم
level
U
مستقیم
leveled
U
مستقیم
righting
U
مستقیم
right
U
مستقیم
righted
U
مستقیم
upstanding
U
مستقیم
straight line code
U
کد خط مستقیم
on line
U
مستقیم
beeline
U
خط مستقیم
straightish
U
مستقیم
attributive
U
مستقیم
straight line code
U
کد مستقیم
directed
U
مستقیم
levels
U
مستقیم
straightest
U
مستقیم
straight line
U
مستقیم
first-hand
U
مستقیم
direct
<adj.>
U
مستقیم
directs
U
مستقیم
unintermediate
<adj.>
U
مستقیم
firsthand
U
مستقیم
straight line
U
خط مستقیم
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
direct coupling
U
کوپلینگ مستقیم
direct coupling
U
جفتگری مستقیم
aright
U
مستقیم مستقیما
on line help
U
کمک مستقیم
directness
U
مستقیم بودن
straight
U
قسمت مستقیم
direct conversion
U
تبدیل مستقیم
direct control
U
کنترل مستقیم
positive relation
U
رابطه مستقیم
direct damage
U
ضرر مستقیم
Go straight ahead.
مستقیم بروید.
direct labour
U
دستمزد مستقیم
straight edge
U
لبه مستقیم
direct fire
U
تیر مستقیم
direct fire
U
اتش مستقیم
direct file
U
پرونده مستقیم
direct file
U
فایل مستقیم
direct dye
U
رنگینه مستقیم
through call
U
مکالمه مستقیم
direct access
U
دسترسی مستقیم
proximate cause
U
علت مستقیم
direct observation
U
دیدبانی مستقیم
direct hits
U
اصابت مستقیم
direct reading
U
قرائت مستقیم
direct hit
U
اصابت مستقیم
straightest
U
قسمت مستقیم
direct processing
U
پردازش مستقیم
direct process
U
فرایند مستقیم
direct pressure
U
فشار مستقیم
direct tax
U
مالیات مستقیم
straightening flute drill
U
مته مستقیم
direct taxation
U
مالیات مستقیم
direct outlet
U
ابگیر مستقیم
direct relationship
U
ارتباط مستقیم
straighter
U
قسمت مستقیم
random access
U
دستیابی مستقیم
rectiliner
U
مستقیم الخط
indirect
U
غیر مستقیم
direct taxes
U
مالیاتهای مستقیم
straight left
U
چپ مستقیم در بوکس
direct relationship
U
وابستگی مستقیم
direct aggression
U
پرخاشگری مستقیم
direct object
U
مفعول مستقیم
straight line
U
بخط مستقیم
straight line
U
دارای خط مستقیم
spur offtake
U
ابگیر مستقیم
airlines
U
خط مستقیم هوایی
proximate
U
بیفاصله مستقیم
uniaxial bending
U
خمش مستقیم
straight position
U
فرم مستقیم
direct cost
U
هزینه مستقیم
direct address
U
نشانی مستقیم
rectilinear
U
مستقیم الخط
ambagious
U
غیر مستقیم
uncurl
U
مستقیم شدن
as the crow files
U
بخط مستقیم
direct address
آدرس مستقیم
wall pass
U
پاس مستقیم
highroad
U
صراط مستقیم
visual fire
U
تیر مستقیم
video disk
U
دسترسی مستقیم
airline
U
خط مستقیم هوایی
intuitions
U
درک مستقیم
highroads
U
صراط مستقیم
specific cost
U
هزینه مستقیم
backstair
U
غیر مستقیم
sonna deung koot
U
دست مستقیم
sideway
U
غیر مستقیم
direct selling
U
فروش مستقیم
direct selection
U
انتخاب مستقیم
direct material
U
مواد مستقیم
forward voltage
U
ولتاژ مستقیم
direct load
U
بارگذاری مستقیم
direct lighting
U
روشنایی مستقیم
line storm
U
طوفان مستقیم
intuition
U
درک مستقیم
direct access
U
دستیابی مستقیم
hot
U
خط تلفن مستقیم
hotter
U
خط تلفن مستقیم
forward resistance
U
مقاومت مستقیم
hottest
U
خط تلفن مستقیم
direct support
U
کمک مستقیم
dressing
U
مستقیم کنی
dressings
U
مستقیم کنی
air line
U
خط مستقیم هوایی
close supervision
U
نظارت مستقیم
direct support
U
پشتیبانی مستقیم
shot direct at goal
U
شوت مستقیم به دروازه
helm
U
زاویه سکان از خط مستقیم
indirect tax
U
مالیات غیر مستقیم
direct read after write
U
خواندن مستقیم پس از نوشتن
direct quenching
U
سخت گردانی مستقیم
direct reading instrument
U
دستگاه مستقیم خوانی
managing
U
مستقیم یا تحت کنترل
direct access
U
دسترسی مستقیم به اطلاعات
manages
U
مستقیم یا تحت کنترل
managed
U
مستقیم یا تحت کنترل
manage
U
مستقیم یا تحت کنترل
direct access method
U
روش دستیابی مستقیم
direct absorption process
U
فرایند جذب مستقیم
point-blank
U
روبه نشان مستقیم
point blank
U
روبه نشان مستقیم
stiffest
U
مستقیم چوب شده
stiffer
U
مستقیم چوب شده
direct quota tion
U
نقل قول مستقیم
stiff
U
مستقیم چوب شده
helms
U
زاویه سکان از خط مستقیم
indirect consumption
U
مصرف غیر مستقیم
forward conductance
U
برق رسانایی مستقیم
amitosis
U
تقسیم مستقیم یاخته
ambages
U
راهای غیر مستقیم
direct support
U
پشتیبانی مستقیم کردن
devious
U
غیر مستقیم منحرف
intuitional
U
ناشی از درک مستقیم
oblique
U
غیر مستقیم منحرف
direct lift control
U
کنترل مستقیم برا
live copy paste
U
کپی الصاق مستقیم
direct laying
U
روانه کردن مستقیم
deferred address
یک آدرس غیر مستقیم
direct support unit
U
یکان پشتیبانی مستقیم
indirect methods
U
روشهای غیر مستقیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com