Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
equilibrium flow
U
جریان متعادل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
interchange current
U
جریان متعادل کننده
Other Matches
offset
U
رقم متعادل کننده متعادل کردن
offsetting
U
رقم متعادل کننده متعادل کردن
equilibrate
U
متعادل کردن متعادل شدن
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
equilibrant
U
متعادل
dominant
U
متعادل
balanced
U
متعادل
level-headed
U
متعادل
even-tempered
U
متعادل
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
stabilisers
U
متعادل کننده
offset
U
وزنه متعادل
bales
U
متعادل کردن
balanced state
U
حالت متعادل
corrector
U
متعادل کننده
rounded
<adj.>
U
کامل و متعادل
lopsided
U
غیر متعادل
stabilizer
U
متعادل کننده
bale
U
متعادل کردن
counterbalances
U
متعادل کردن
counterbalanced
U
متعادل کردن
counterbalance
U
متعادل کردن
offsetting
U
وزنه متعادل
ballast concrete
U
بتن متعادل
soaking
U
تابش متعادل
equilibrium drawdown
U
افت متعادل
coequal
U
متعادل ومتساوی
regulator
U
متعادل کننده
regulators
U
متعادل کننده
historical cost
U
قیمت متعادل
baling press
U
پرس متعادل
ballast concrete
U
بتن متعادل
balancer
U
متعادل کننده
be in ballast
U
متعادل بودن
moderate speed
U
سرعت متعادل
balance
U
متعادل کردن
equilibration
U
متعادل کردن
balanced system
U
سیستم متعادل
balancing
U
متعادل کردن
equilibrant
U
نیروی متعادل
compensator
U
متعادل کننده
balanced rudder
U
سکان متعادل
balanced armature unit
U
جوشن متعادل
balanced circuit
U
مدار متعادل
balances
U
متعادل کردن
stabilizing sleeve
U
غلاف متعادل کننده
balanced load
U
بار خارجی متعادل
balanced pressure torch
[مشعل با فشار متعادل]
ballast
U
وزنه متعادل کننده
line charge compensation reactor
U
پیچک متعادل کننده
balance collective forces
U
نیروهای کلی متعادل
balanced stock
U
ذخیره اماد متعادل
balanced supply
U
اماد متعادل شده
stabilization
U
متعادل کردن تعادل
delay equalizer
U
متعادل کننده تاخیری
counterpoise
U
نیروی متعادل کننده
interphase reactor
U
پیچک متعادل کننده
unbalancing
U
غیر متعادل کردن
unbalances
U
غیر متعادل کردن
sash balancing weight
U
وزنه متعادل کننده
disequilibrate
U
غیر متعادل کردن
equilibrium moisture content
U
درصد رطوبت متعادل
unbalance
U
غیر متعادل کردن
equilibrium pressure curve
U
منحنی فشار متعادل
even keel
U
حرکت متعادل ناو
dashpot
U
استوانه متعادل کننده
impedance compensator
U
متعادل کننده مقاومت فاهری
balanced tackle
U
وضع متعادل وسایل ماهیگیری
equipoise
U
برابری دروزن متعادل ساختن
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
balance
U
تراز شدن متعادل کردن ترازو
balances
U
تراز شدن متعادل کردن ترازو
stabilizing fin
U
پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
pressure equalized addition funnel
U
قیف افزایشی متعادل کننده فشار
stabilizing sleeve
U
پرده متعادل کننده گلولههای منور
isometric view
U
رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
swingweight
U
وضع متعادل چوب گلف پس ازپایان حرکت
deadlock
U
حالت عدم فعالیتی که در اثروجود دو نیروی متعادل ایجادگردد
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
balance
U
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances
U
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
self reacting
U
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
balancing
U
حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
automatic levelling
U
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
antithyroid
U
ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
balance
U
تراز کردن متعادل کردن بالانس
balances
U
تراز کردن متعادل کردن بالانس
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
depolarize
U
غیر متعادل کردن متضاد کردن
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
briquetting press
U
پرس متعادل یا بالینگ پرس
counter flood
U
اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
balanced mobilization
U
بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
total current
U
جریان کل
against the stream
U
بر ضد جریان اب
income
U
جریان
coursed
U
جریان
courses
U
جریان
course
U
جریان
twayblade
U
جریان
tide
U
جریان
effluvium
U
جریان
affluxion
U
جریان
line of flow
U
خط جریان
runoff
U
جریان
conducts
U
جریان
conduct
U
جریان
conducted
U
جریان
conducting
U
جریان
gushes
U
جریان
action
U
جریان
actions
U
جریان
gushed
U
جریان
rheostome
U
جریان بر
going
U
جریان
rede
U
جریان
afflux
U
جریان
flush
U
جریان
flushes
U
جریان
flushing
U
جریان
processes
U
جریان
process
U
جریان
insets
U
جریان
inset
U
جریان
gush
U
جریان
flows
U
جریان
current
U
جریان
flowline
U
خط جریان
flow line
U
خط جریان
circulation
U
جریان
circulations
U
جریان
in hand
U
در جریان
fluor
U
جریان
in the air
<idiom>
U
جریان
stream
U
جریان اب
flow limit
U
حد جریان
streamed
U
جریان
streamed
U
جریان اب
streams
U
جریان اب
flow
U
جریان
flowed
U
جریان
stream
U
جریان
afoot
U
در جریان
streams
U
جریان
proceeding
U
جریان
currents
U
جریان
flow of expenditure
U
جریان هزینه
counter current
U
جریان متقابل
flow of income
U
جریان درامد
base flow
U
جریان پایه
non steady state flow
U
جریان غیرهمگام
continuity of flow
U
پیوستگی جریان
continuous current
U
جریان یکنواخت
mains current
U
جریان شبکه
convection current
U
جریان همرفتی
convectional current
U
جریان قراردادی
conventional current
U
جریان قراردادی
nerve current
U
جریان عصبی
no load current
U
جریان بی باری
cooling water circulation
U
جریان اب سرد
heavy current
U
جریان قوی
bidirectional flow
U
جریان دو جهتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com