Perdic | جریان مادون صوت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	subsonic flow U	جریان مادون صوت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	infrared imagery U	عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
	infrared ray U	اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
	marking current U	جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
	leakage current U	جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
	subordinates U	مادون
	below U	مادون
	puisne U	مادون
	subordinating U	مادون
	subordinate U	مادون
	sub U	مادون
	behindhand U	مادون
	subs U	مادون
	subordinated U	مادون
	subordinative U	مادون
	inferiors U	مادون
	subjacent U	مادون
	inferior U	مادون
	subhuman U	مادون انسان
	non fatal offences against the person U	مادون نفس
	infrasonic U	مادون صوت
	subnormal U	مادون عادی
	infrared U	مادون قرمز
	subservient U	مادون سودمند
	subsonic U	مادون صوت
	infrahuman U	مادون انسان
	infrasonics U	مادون صوت
	infera red U	مادون قرمز
	subjects U	تحت مادون
	subject U	تحت مادون
	subjected U	تحت مادون
	subjecting U	تحت مادون
	subaltern U	افسر جزء مادون
	ultraviolet U	اشعه مادون بنفش
	subnormality U	مادون عادی بودن
	thermal imagery U	عکاسی مادون قرمز
	subalterns U	افسر جزء مادون
	infrasonic wave U	موج مادون صوت
	infrasonic frequency U	فرکانس مادون صوت
	infrared viewer U	دوربین مادون قرمز
	flowed U	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
	flows U	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
	all mains receiver U	گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
	flow U	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
	push pull U	وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
	infrared U	وابسته به اشعه مادون قرمز
	infrasonic frequency range U	ناحیه فرکانس مادون صوت
	praetor U	قاضی یاافسر مادون کنسول
	subsonic U	مادون سرعت سیر صوت
	room circuit U	جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
	current U	جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
	inverts U	جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
	inverting U	جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
	invert U	جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
	currents U	جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
	amp U	واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
	amps U	واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
	ampere U	واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
	thermal imagery U	عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
	thermal crossover U	تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
	heterodyne U	ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
	genemotor U	مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
	praetorian U	وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی
	radiant exposure U	وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
	constrictor U	گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
	constant current U	جریان مستقیم جریان ثابت باطری
	counter current U	جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
	induction current U	جریان القاء شده جریان تحریک
	infrared resolution U	تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
	detector U	گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
	detectors U	گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
	runoff coefficient U	ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
	reynold's number U	این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
	current compensation U	کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
	three phase current U	جریان سه فاز جریان دوار
	parasitic current U	جریان نشتی جریان خارجی
	current flow U	سیلان جریان فلوی جریان
	upwash U	حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
	gresham's law U	پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
	unstart U	انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
	circuitry U	شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
	idle current meter U	دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
	vortex ring state U	حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
	sniper scope U	دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
	fet U	وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
	infra red link U	سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
	d.c. transformer U	ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
	alternators U	ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
	alternator U	ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
	d.c. machine U	ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
	electromagnetism U	پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
	contraction ratio U	نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
	infrared line scan U	ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
	heavy current engineering U	مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
	isotach U	خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
	afflux U	جریان
	affluxion U	جریان
	against the stream U	بر ضد جریان اب
	in the air <idiom> U	جریان
	circulations U	جریان
	currents U	جریان
	flushing U	جریان
	flow limit U	حد جریان
	flow line U	خط جریان
	courses U	جریان
	coursed U	جریان
	course U	جریان
	current U	جریان
	runoff U	جریان
	rheostome U	جریان بر
	tide U	جریان
	rede U	جریان
	income U	جریان
	flush U	جریان
	flushes U	جریان
	inset U	جریان
	conducting U	جریان
	conducts U	جریان
	in hand U	در جریان
	line of flow U	خط جریان
	gushes U	جریان
	actions U	جریان
	afoot U	در جریان
	gushed U	جریان
	going U	جریان
	gush U	جریان
	conducted U	جریان
	action U	جریان
	circulation U	جریان
	insets U	جریان
	processes U	جریان
	flowline U	خط جریان
	process U	جریان
	fluor U	جریان
	conduct U	جریان
	total current U	جریان کل
	proceeding U	جریان
	effluvium U	جریان
	twayblade U	جریان
	stream U	جریان
	flowed U	جریان
	streamed U	جریان
	flow U	جریان
	flows U	جریان
	stream U	جریان اب
	streams U	جریان اب
	streams U	جریان
	streamed U	جریان اب
	free flow U	جریان ازاد
	idle current U	جریان بی باری
	power current U	جریان قوی
	idle current U	جریان کور
	free stream U	جریان ازاد
	heat flow U	جریان گرما
	crosscurrent U	جریان مخالف
	density of current U	چگالی جریان
	electrode dark current U	جریان تاریک
	gold flow U	جریان طلا
	fluidmeter U	جریان سنج
	current intensity U	شدت جریان
	ground ball U	توپ در جریان
	crosscurrent U	جریان متقاطع
	fusing current U	جریان ذوب
	live ball U	توپ در جریان
	ground water runoff U	جریان زیرزمینی
	heavy current U	جریان قوی
	ignition current U	جریان احتراق
	d.c U	جریان مستقیم
	inflow U	جریان بداخل
	current transformer U	ترانسفورماتور جریان
	current transformer U	مبدل جریان
	current transformation U	تبدیل جریان
	current supply U	منبع جریان
	strength of current U	شدت جریان
	critical flow U	جریان بحرانی
	current strength U	شدت جریان
	cutoff U	قطع جریان
	current passage U	عبور جریان
	cretical flow U	جریان بحرانی
	current loss U	تلف جریان
	current loss U	گمگشتگی جریان
	peak value U	جریان بیشینه
	inductive current U	جریان القائی
	d.c. U	جریان مستقیم
	dark current U	جریان تاریک
	imaginary current U	جریان راکتیو
	impluse U	ضربه جریان
	impluse current U	جریان ضربهای
	current meter U	جریان سنج
	increase of current U	افزایش جریان
	indravgnt U	جریان درونی
	induced current U	جریان القایی
	induced current U	جریان القائی
	inducing current U	جریان القائی
	induction current U	جریان القائی
	cromwell current U	جریان اب کرامول
	damped current U	جریان میرا
	d.c. U	جریان دائم
	generation of current U	تولید جریان
	progresses U	ترقی جریان
	extra current U	جریان اضافی