Perdic | جریان بادی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	wind current U	جریان بادی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	air bedding U	لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
	marking current U	جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
	leakage current U	جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
	flows U	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
	flowed U	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
	flow U	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
	all mains receiver U	گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
	push pull U	وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
	room circuit U	جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
	inverts U	جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
	currents U	جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
	invert U	جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
	inverting U	جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
	current U	جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
	amp U	واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
	ampere U	واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
	amps U	واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
	heterodyne U	ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
	genemotor U	مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
	constrictor U	گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
	counter current U	جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
	induction current U	جریان القاء شده جریان تحریک
	constant current U	جریان مستقیم جریان ثابت باطری
	body shirt U	بادی
	flatuous U	بادی
	blowy U	بادی
	pneumatic U	بادی
	blowgun U	تفنگ بادی
	wind erosion U	فرسایش بادی
	lanterns U	چراغ بادی
	pneumatic riveting U	پرچکاری بادی
	wind corrosion U	ساییدگی بادی
	air blast transformer U	مبدل بادی
	sailboats U	قایق بادی
	windmill U	اسیاب بادی
	airguns U	تفنگ بادی
	fly ash U	خاکستر بادی
	aeromotor U	موتور بادی
	blow pipe U	تفنگ بادی
	blow gun U	تفنگ بادی
	air rifle U	تفنگ بادی
	air rifles U	تفنگ بادی
	pneumatic U	لاستیک بادی
	blowtube U	تفنگ بادی
	airgun U	تفنگ بادی
	wind generator U	مولد بادی
	airgun U	سلاح بادی
	windmills U	اسیاب بادی
	air gun U	تفنگ بادی
	lantern U	چراغ بادی
	hurricane lamps U	چراغ بادی
	pneumatic fender U	دفرای بادی
	airguns U	سلاح بادی
	pneumatic press U	پرس بادی
	air operated horn U	شیپور بادی
	hurricane lamp U	چراغ بادی
	pneumatic tire U	لاستیک بادی
	pneumatic tools U	اسبابهای بادی
	pop gun U	تفنگ بادی
	air pump U	تلمبهء بادی
	air brake U	ترمز بادی
	air brakes U	ترمز بادی
	pneumatic hammer U	چکش بادی
	air hammer U	چکش بادی
	quicksand U	ماسه بادی
	sailboat U	قایق بادی
	air bed U	تشک بادی
	at first blush U	در بادی امر
	running sand U	ماسه بادی
	marine sand U	ماسه بادی
	dune sand U	ماسه بادی
	runoff coefficient U	ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
	reynold's number U	این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
	current flow U	سیلان جریان فلوی جریان
	three phase current U	جریان سه فاز جریان دوار
	parasitic current U	جریان نشتی جریان خارجی
	current compensation U	کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
	self moved U	دارای حرکت بادی
	reed U	الت موسیقی بادی
	vane of windmill U	پره اسیاب بادی
	wind instrument U	الات موسیقی بادی
	wind instruments U	الات موسیقی بادی
	sailings U	مسافرت با قایق بادی
	popgun U	تفنگ بادی بچگانه
	sailed U	مسافرت با قایق بادی
	square rigger U	نوعی کشتی بادی
	sailed U	شراع کشتی بادی
	sail arm U	پره اسیاب بادی
	sail U	شراع کشتی بادی
	schooner U	نوعی قایق بادی
	schooners U	نوعی قایق بادی
	sail U	مسافرت با قایق بادی
	riveting hammer U	چکش بادی پرچ
	sailings U	شراع کشتی بادی
	chipping hammer U	چکش بادی اهنبر
	sailing U	قایقرانی با قایق بادی
	euphonium U	یکجورالت موسیقی بادی
	fresh breeze U	بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
	eolation U	سنگ فرسایی بادی
	air operated pendulum type screen wiper U	بادامک پاندولی بادی
	air operated press U	پرس بادی پنوماتیکی
	chipping hammer U	چکش بادی اهن بر
	auxiliary sailing vessel U	کشتی بادی موتوردار
	windmills U	هر چیزی شبیه اسیاب بادی
	windmill U	هر چیزی شبیه اسیاب بادی
	reed organ U	یکنوع الت موسیقی بادی
	quartering U	بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
	ophicleide U	یکجور ساز بادی برنجین
	peabody picture vocabulary test U	ازمون واژگان مصور پی بادی
	balloon tire U	لاستیک بادی عاج دار
	primafacie U	در بادی امر قابل قبول
	an off shore wind U	بادی که از سوی دریا بوزد
	yaghtman's anchor U	لنگر قایقهای بادی کوچک
	fugues U	نوعی الت بادی موسیقی
	fugue U	نوعی الت بادی موسیقی
	saxophones U	نوعی الت موسیقی بادی
	to go for a sail U	با کشتی بادی سفریاگردش کردن
	saxophone U	نوعی الت موسیقی بادی
	gresham's law U	پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
	yacht O	کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
	yachts U	کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
	meter rule U	مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
	to sail [for] U	با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به]
	aeolian harp	آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
	reed stop U	کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
	reed pipe U	لوله یا نای الات موسیقی بادی
	woodwind U	موسیقی برای سازهای بادی چوبی
	unstart U	انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
	idle current meter U	دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
	circuitry U	شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
	fresh gale U	بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
	vortex ring state U	حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
	chutes U	سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
	fishtail wind U	بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
	chute U	سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
	english horn U	نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
	open jet tunnel U	تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
	fet U	وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
	closed jet tunnel U	تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
	d.c. machine U	ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
	alternators U	ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
	d.c. transformer U	ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
	alternator U	ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
	electromagnetism U	پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
	pneumaticity U	خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
	the wind drowned the strigs U	سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
	isotach U	خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
	heavy current engineering U	مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
	sailboat U	کشتی بادبانی کشتی بادی
	sailboats U	کشتی بادبانی کشتی بادی
	flushes U	جریان
	courses U	جریان
	rheostome U	جریان بر
	flushing U	جریان
	rede U	جریان
	flow limit U	حد جریان
	flush U	جریان
	effluvium U	جریان
	flow line U	خط جریان
	gushes U	جریان
	fluor U	جریان
	against the stream U	بر ضد جریان اب
	insets U	جریان
	afflux U	جریان
	process U	جریان
	going U	جریان
	in hand U	در جریان
	gushed U	جریان
	gush U	جریان
	conduct U	جریان
	conducted U	جریان
	flowline U	خط جریان
	conducting U	جریان
	conducts U	جریان
	line of flow U	خط جریان
	action U	جریان
	processes U	جریان
	actions U	جریان
	affluxion U	جریان
	inset U	جریان
	currents U	جریان
	current U	جریان
	stream U	جریان اب
	streamed U	جریان
	streamed U	جریان اب
	circulations U	جریان
	flows U	جریان
	twayblade U	جریان
	in the air <idiom> U	جریان
	afoot U	در جریان
	circulation U	جریان
	proceeding U	جریان
	streams U	جریان
	coursed U	جریان
	flowed U	جریان
	runoff U	جریان
	flow U	جریان
	income U	جریان
	course U	جریان
	tide U	جریان