Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electron current
U
جریان الکترونی
electron flow
U
جریان الکترونی
electronic current
U
جریان الکترونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
Other Matches
electron multiplier
U
چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
electron microscope
U
میکروسکپ الکترونی
guns
U
تفنگ الکترونی
electron microscope
U
میکروسکوپ الکترونی
electronic structure
U
ساختار الکترونی
electron mirror
U
اینه الکترونی
electron physics
U
فیزیک الکترونی
electron lens
U
لنز الکترونی
electron cutting
U
برش الکترونی
electron density
U
چگالی الکترونی
electron diffraction
U
پراش الکترونی
tube
U
لامپ الکترونی
electron gun
U
تفنگ الکترونی
electron hole
U
حفره الکترونی
tubes
U
لامپ الکترونی
electron gas
U
گاز الکترونی
electron lens
U
عدسی الکترونی
gun
U
تفنگ الکترونی
electron ray
U
اشعه الکترونی
electronic tuning
U
تنظیم الکترونی
electronic transition
U
جهش الکترونی
electronic switch
U
سوئیچ الکترونی
electronic density
U
چگالی الکترونی
electronic rectifier
U
یکسوساز الکترونی
electronic rectifier
U
یکسوکننده الکترونی
electronic radiation
U
تشعشع الکترونی
electronic microscope
U
میکروسکوپ الکترونی
computers
U
حسابگر الکترونی
electronic flash
U
فلاش الکترونی
computer
U
حسابگر الکترونی
electron sheath
U
پوسته الکترونی
electron shower
U
رگبار الکترونی
electron telescope
U
تلسکوپ الکترونی
electron theory
U
نظریه الکترونی
electron theory
U
تئوری الکترونی
electron wave
U
موج الکترونی
electron tube
U
لامپ الکترونی
one electron atom
U
اتم تک الکترونی
electronic formula
U
فرمول الکترونی
electron configuration
U
ارایش الکترونی
electron beam
U
اشعه الکترونی
barrier layer
U
بند الکترونی
electron cascade
U
ابشار الکترونی
electron capture
U
جاذبه الکترونی
electronic excitation
U
تحریک الکترونی
electron capture
U
ربایش الکترونی
electron camera
U
دوربین الکترونی
electron bombardment
U
بمباران الکترونی
electron particle
U
ذره الکترونی
electron cloud
U
ابر الکترونی
electron beam
U
پرتوی الکترونی
electron coupling
U
پیوست الکترونی
electron coupling
U
تزویج الکترونی
electron could
U
ابر الکترونی
electron avalanche
U
بهمن الکترونی
multidentate atom
U
اتم چند الکترونی
forbidden transition
U
جهش الکترونی ممنوع
depletion layer capacitance
U
فرفیت بند الکترونی
welding by electron beam
U
جوشکاری با اشعه الکترونی
barrier layer capacitance
U
فرفیت بند الکترونی
electron beam generator
U
مولد اشعه الکترونی
electron beam welding
U
جوشکاری با اشعه الکترونی
electron microscope
U
ذره بین الکترونی
electron beam cutting
U
برش با اشعه الکترونی
phosphor
U
معمولا اشعه الکترونی
density of an electron beam
U
چگالی اشعه الکترونی
glass type tube
U
لامپ الکترونی شیشهای
gas filled valve
U
لامپ الکترونی گازی
eniac
U
ماشین حساب الکترونی
electronic lens
U
عدسی یا لنز الکترونی
electron disintegration
U
فرو ریزش الکترونی
electron beam deflection system
U
سیستم شکست پرتو الکترونی
output circuit
U
مدار خروجی لامپ الکترونی
octal glass type tube
U
لامپ الکترونی هشت پایهای
beam current at a specified point
U
شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
electron beam focusing
U
تمرکز دهی اشعه الکترونی
get a fix on something
<idiom>
U
نامه الکترونی دریافت کردن
thermoelectron
U
الکترونی که در اثر گرماصادر شود
input circuit
U
مدار ورودی لامپ الکترونی
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
mu
U
فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
beams
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
sferics
U
دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
bread-boards
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
electron gun
U
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
bread-board
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
beam
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
synchrotron
U
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
numerical indicator tube
U
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
electron beam recording
U
ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
electronic
U
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
electronics
U
شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
y plates
U
صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
gun
U
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
guns
U
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
flush
U
جریان
afflux
U
جریان
flushes
U
جریان
gushes
U
جریان
gushed
U
جریان
gush
U
جریان
afoot
U
در جریان
stream
U
جریان
current
U
جریان
rheostome
U
جریان بر
flushing
U
جریان
flowline
U
خط جریان
fluor
U
جریان
circulations
U
جریان
circulation
U
جریان
currents
U
جریان
conducts
U
جریان
process
U
جریان
rede
U
جریان
line of flow
U
خط جریان
insets
U
جریان
inset
U
جریان
conducting
U
جریان
conducted
U
جریان
action
U
جریان
effluvium
U
جریان
conduct
U
جریان
processes
U
جریان
actions
U
جریان
in hand
U
در جریان
going
U
جریان
flow
U
جریان
runoff
U
جریان
in the air
<idiom>
U
جریان
proceeding
U
جریان
twayblade
U
جریان
flows
U
جریان
flowed
U
جریان
against the stream
U
بر ضد جریان اب
streams
U
جریان اب
tide
U
جریان
courses
U
جریان
affluxion
U
جریان
streamed
U
جریان اب
coursed
U
جریان
course
U
جریان
income
U
جریان
streamed
U
جریان
stream
U
جریان اب
streams
U
جریان
total current
U
جریان کل
flow line
U
خط جریان
flow limit
U
حد جریان
current density
U
غلظت جریان
current detector
U
اشکارساز جریان
current transformer
U
مبدل جریان
line bar
U
شینه جریان
current compensation
U
جبران جریان
current files
U
پروندههای در جریان
current transformation
U
تبدیل جریان
current flow
U
شار جریان
current passage
U
عبور جریان
current converter
U
مبدل جریان
lighting current
U
جریان نور
current density
U
چگالی جریان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com