English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
street betting U جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gambing and betting U قمار و شرط بندی
gambled U شرط بندی کردن قمار
gambles U شرط بندی کردن قمار
gamble U شرط بندی کردن قمار
staked U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
stake U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
stakes U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
staked U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stake U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stakes U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
isochronous network U شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
prize fighting U درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
general quarters U اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduces U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware U ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general porpose U کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders U دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
hazards U قمار
gambled U قمار
gamble U قمار
hazard U قمار
hazarding U قمار
gambles U قمار
hazarded U قمار
gambling U قمار
gaming house U قمار خانه
game of chance U بازی قمار
gamblers U قمار باز
gambling house U قمار خانه
gambler U قمار باز
gamester U قمار باز
shell game U قمار با گردو
die U بخت قمار
gambling U قمار بازی
gaming U قمار بازی
gamble away U قمار کردن
hazardously U بطور قمار
crap U نوعی قمار
gambled U قمار کردن
crapping U نوعی قمار
gambles U قمار کردن
crapped U نوعی قمار
gamble U قمار کردن
skin game U قمار از روی تقلب
piker U قمار بازکم جرات
satellitic U وابسته به قمار سیارات
stakeholder U نگهدارنده بانک در قمار
roulette U اسباب قمار چرخان
craps U نوعی بازی قمار باطاس
roulette U رولت بارولت قمار کردن
tombola U نوعی قمار شبیه لوتو
tombolas U نوعی قمار شبیه لوتو
cardsharp U برگ زن قمار باز متقلب
faro U نوعی بازی قمار شبیه بانک
gambled away <adj.> U بوسیله قمار از دست داده [اصطلاح روزمره]
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
in and in U مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
consolidated dining facility U تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
gimmicks U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmick U اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording U جمله بندی کلمه بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineaments U طرح بندی صورت بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
commoners U :عمومی
common user U عمومی
the public voice U عمومی
ecumenic U عمومی
common U عمومی
common U :عمومی
overt U عمومی
universal U عمومی
commoners U عمومی
wide U عمومی
general U عمومی
generals U عمومی
outline U خط عمومی
commonest U :عمومی
commonest U عمومی
outlined U خط عمومی
outlines U خط عمومی
outlining U خط عمومی
widest U عمومی
wider U عمومی
oecumenical U عمومی
rife U عمومی
general porpose U عمومی
generic U عمومی
hackneyed U عمومی
popular U عمومی
public U عمومی
state property U اموال عمومی
secularize U عمومی کردن
official submission U مناقصه عمومی
secularises U عمومی کردن
uniform U عمومی متحدالمال
secularising U عمومی کردن
open court U محکمه عمومی
secularized U عمومی کردن
prevailing U عمومی متداول
uniforms U عمومی متحدالمال
secularised U عمومی کردن
overhead costs U هزینههای عمومی
general support U پشتیبانی عمومی
general amnesty U عفو عمومی
collective U مشترک عمومی
general quarters U اسایشگاههای عمومی
general allotment U اختصاصات عمومی
general act U سند عمومی
general ability U توانایی عمومی
social good U کالاهای عمومی
general supplies U اماد عمومی
general message U پیام عمومی
general supplies U تدارکات عمومی
general stock U سهام عمومی
general staff U ستاد عمومی
pissoir U مستراح عمومی
secularizes U عمومی کردن
g/a U خسارت عمومی
secularizing U عمومی کردن
general depot U انبار عمومی
generalising U عمومی کردن
amnesties U عفو عمومی
prosecture U وکیل عمومی
counsel for the crown U وکیل عمومی
general damage U خسارت عمومی
consolidated annuities U دیون عمومی
comulative action U اثر عمومی
amnesty U عفو عمومی
general reserve U احتیاط عمومی
general relativity U نسبیت عمومی
general plan U نقشه عمومی
encyclic U عمومی دوری
general paresis U فلج عمومی
fourth estate U مطبوعات عمومی
folkway U احساسات عمومی
suffrage universal U حق رای عمومی
in the sight of the public U در انظار عمومی
general mobilization U بسیج عمومی
folkway U طرزفکر عمومی
mintster of public works U وزیرکارهای عمومی
mass poverty U فقر عمومی
general psychology U روانشناسی عمومی
general outpatient clinic U درمانگاه عمومی
general outpost U پاسدار عمومی
general paralysis U فلج عمومی
general register U ثبات عمومی
plaza U میدان عمومی
public network U شبکه عمومی
public library U کتابخانه عمومی
reason of state U مصالح عمومی
public law U حقوق عمومی
general meeting U مجمع عمومی
public interest U نفع عمومی
public interest U منافع عمومی
public institutions U موسسات عمومی
public information U اطلاعات عمومی
public image U تصور عمومی
public goods U کالاهای عمومی
public finance U مالیه عمومی
public order U نظم عمومی
general meeting U گردهمایی عمومی
public ownership U مالکیت عمومی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com