Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ladle crane
U
جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
foundry ladle
U
پاتیل ریخته گری
bottom pure ladle
U
پاتیل ریخته گری
top pour ladle
U
کفچه یا پاتیل ریخته گری
mis run casting
U
ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
hoist winch
U
جراثقال بالابر
hand power winch
U
جراثقال دستی
hand cable winch
U
جراثقال دستی
rotary crane
U
جراثقال گردان
jenny
U
جراثقال دوار
slewing crane
U
جراثقال گردان
swing bucket
U
جراثقال گردان
mechanics
U
علم جراثقال
furnace hoist
U
جراثقال کوره
ingot crane
U
جراثقال شمش
jenny
U
جراثقال لوکوموتیو
winched
U
دستگیره چرخ جراثقال
pit furnace crane
U
جراثقال کوره عمیق
winching
U
دستگیره چرخ جراثقال
bottom boom
U
بازوی متحرک جراثقال
winches
U
دستگیره چرخ جراثقال
material handling crane
U
جراثقال انتقال بار
winch
U
دستگیره چرخ جراثقال
mechanics
U
علم جراثقال مکانیک
whin
U
چرخ یا جراثقال معدن
forklift
U
جراثقال چنگک دار
ingot charging crane
U
جراثقال بارگیری شمش
ingot drawing crane
U
جراثقال کشش شمش
swing bucket
U
جراثقال نوسان دار
tower crane
U
جراثقال گردان اطاق دار
erection crane
U
جراثقال برای کارهای ساختمانی
gantry
U
زیر بشکهای حائل جراثقال
gantries
U
زیر بشکهای حائل جراثقال
straddle truck
U
نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
jahemmy
U
جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
besprent
U
ریخته
casting
U
ریخته گی
disorganized
U
در هم ریخته
metal founder
U
ریخته گر
hot topping
U
ریخته گی
moulder
U
ریخته گر
foundered
U
ریخته گر
founder
U
ریخته گر
brass founder
U
ریخته گر
foundering
U
ریخته گر
cast copper
U
مس ریخته گی
caster
U
ریخته گر
founders
U
ریخته گر
foundry man
U
ریخته گر
cast steel
U
فولاد ریخته گی
castellated nut
U
مهره ریخته گی
skinning
U
پوسته ریخته گی
chuted concrete
U
بتن ریخته گی
casting
U
ریخته گری
moulding
U
ریخته گری
potted
U
در کوزه ریخته
skinned
U
پوسته ریخته گی
skins
U
پوسته ریخته گی
group casting
U
ریخته گری
molten
U
ریخته ریختگی
skin
U
پوسته ریخته گی
cast crystal
U
بلور ریخته
cast glass
U
شیشه ریخته گی
cast metal
U
فلز ریخته گی
foundry
U
ریخته گری
found
U
ریخته گری
iron foundry
U
ریخته گی اهن
casting
U
قطعه ریخته گی
wild and woolly
U
درهم ریخته
sheet asphalt
U
اسفالت ریخته
precast
U
پیش ریخته
founds
U
ریخته گری
founding
U
ریخته گری
investment foundry
U
ریخته گی بسته
foundries
U
ریخته گری
cast concrete
U
بتن ریخته گی
investment castings
U
ریخته گی بسته
investment castings
U
قطعات ریخته گی بسته
press casting
U
ریخته گری فشاری
eruptive rock
U
سنگ بیرون ریخته
precision casting
U
ریخته گری دقیق
foundry cupola
U
کوپول ریخته گری
steel foundry
U
ریخته گری فولاد
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
ejecta
U
مواد بیرون ریخته
group casting
U
ریخته گری گروهی
compression molding
U
ریخته گری فشاری
die mold
U
فرم ریخته گی تزریقی
composite casting
U
ریخته گری مرکب
direct casting
U
ریخته گری مستقیم
shell casting
U
ریخته گری پوستهای
down hill casting
U
ریخته گری مستقیم
core sand
U
ماسه ریخته گری
pouring cup
U
قاشق ریخته گری
grey iron foundry
U
ریخته گری خاکستری
metal casting
U
ریخته گری فلز
group teaming
U
ریخته گری گروهی
machinery castings
U
ریخته گری ماشینی
jakes
U
اشغال درهم ریخته
iron casting
U
ریخته گری اهن
ingot casting
U
ریخته گری شمش
investment castings process
U
فرایند ریخته گی بسته
loam castings
U
ریخته گری شنی
fusion casting
U
ریخته گری ذوبی
metal foundry
U
ریخته گری فلزات
sand casting
U
ریخته گری ماسهای
olio
U
مخلوط چیزدرهم ریخته
non ferrous casting
U
قطعه ریخته گی غیراهنی
mold
U
قالب ریخته گری
foundry pit
U
چاله ریخته گری
foundry pit
U
جهنم ریخته گری
foundry practice
U
تکنیک ریخته گری
foundry sand
U
ماسه ی ریخته گری
mis run casting
U
ریخته گری غلط
injection molding
U
ریخته گری تزریقی
chuted concrete
U
بتن ریخته شده
plaster cast
U
ریخته گری گچی
littering
U
زایمان ریخته وپاشیده
litters
U
زایمان ریخته وپاشیده
cast molding
U
قالبگیری ریخته گری
tumultuous
U
شلوغ بهم ریخته
trumpet
U
قیف ریخته گری
bottom casting
U
قطعات ریخته گی بسته
trumpeted
U
قیف ریخته گری
trumpeting
U
قیف ریخته گری
pig
U
قالب ریخته گری
art casting
U
ریخته گری صنعتی
pig
U
اهن تازه ریخته
pigs
U
قالب ریخته گری
pigs
U
اهن تازه ریخته
forge
U
ریخته گری فلز
forges
U
ریخته گری فلز
debris
U
اشغال روی هم ریخته
plaster casts
U
ریخته گری گچی
littered
U
زایمان ریخته وپاشیده
molded
U
قالب ریخته گری
cast steel
U
فولاد ریخته گری
mould
U
قالب ریخته گری
moulded
U
قالب ریخته گری
litter
U
زایمان ریخته وپاشیده
moulds
U
قالب ریخته گری
molds
U
قالب ریخته گری
flying crane
U
هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
littery
U
ریخته و پاشیده درهم برهم
jetsam
U
کالاهای به دریا ریخته شده
He has collected what the other person.
<proverb>
U
هر چه این ریخته او جمع کرده.
I am inundated with work.
U
هزار جور کارسرم ریخته
potted
U
کوزه کرده ذدزفرف ریخته
pig casting machine
U
دستگاه ریخته گری شمش
pig bed
U
شن ویژه ریخته گری اهن
hot mold centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
mallable casting
U
ریخته گری چکش خوار
steel casting foundry
U
ریخته گری پروفیل فولاد
ingot casting car
U
واگن ریخته گری شمش
pouring bay
U
کارگاه کوچک ریخته گری
press cast process
U
فرایند ریخته گری فشاری
pressure casting
U
قطعه ریخته گری فشاری
pressure die casting
U
ریخته گری حدیدهای فشاری
lost wax process
U
ریخته گری با مدلهای مومی
slip casting
U
روش ریخته گری لغزشی
steel casting
U
پروفیل فولادی ریخته گری
rate of die casting
U
سرعت ریخته گری حدیدهای
group teaming plate
U
صفحه ریخته گری گروهی
foundry pig iron
U
اهن خام ریخته گری
die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای
diecasting
U
ریخته گری با قالب فلزی
direct chill casting
U
ریخته گری مستقیم تبریدی
dissarranged sentences test
U
ازمون جملههای درهم ریخته
dissected sentences test
U
ازمون جملههای درهم ریخته
foundry furnace
U
بوته یا کوره ریخته گری
brass and bronze foundry
U
ریخته گری برنج و برنز
dry sand casting
U
ریخته گری ماسهای خشک
core molding machine
U
دستگاه ریخته گری هسته
die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای
die casting alloy
U
الیاژ ریخته گری حدیدهای
gravity die casting
U
ریخته گری حدیدهای ثقلی
continous casting method
U
روش ریخته گری دائمی
continous casting plant
U
تاسیسات ریخته گری دائمی
centrifugally cast pipe
U
لوله ریخته گی گریز از مرکز
green concrete
U
بتن تازه ریخته شده
centrifugal casting process
U
طریقه ریخته گری گریز از مرکز
mallable iron foundry
U
ریخته گری اهن چکش خوار
It was a mess . Everything was scattered all over the place.
U
همه چیز ریخته وپاشیده بود
bullybeef
U
گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
pressure die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
She had let her hair down .
U
موهایش را ریخته بود روی شانه اش
pressure die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
centrifugally cast concrete
U
بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
overshot wheel
U
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
centrifugal casting
U
ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
die0casting die
U
حدیده ریخته گری تحت فشار
centrifugal casting machine
U
دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
shell molding type foundry
U
ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
sand casting
U
ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
flotsam and jetsam
U
کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
die casting
U
ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
slough
U
در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
knuckle sprue
U
استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
kentledge
U
چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
berm
U
خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com