Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
attract
U
جذب کردن مجذوب ساختن
attracted
U
جذب کردن مجذوب ساختن
attracting
U
جذب کردن مجذوب ساختن
attracts
U
جذب کردن مجذوب ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
spellbind
U
مجذوب کردن مفتون ساختن
Other Matches
fascinates
U
مجذوب کردن
win over
U
مجذوب کردن
fascinated
U
مجذوب کردن
fascinate
U
مجذوب کردن
witches
U
مجذوب کردن
witch
U
مجذوب کردن
to win over to one's side
U
مجذوب خود کردن
engage
U
مجذوب کردن درهم انداختن
engages
U
مجذوب کردن درهم انداختن
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
engross
U
مجذوب
raptured
U
مجذوب
hepped up
U
مجذوب
engrossed
U
مجذوب
absorb
U
مجذوب شدن در
spellbound
U
مفتون مجذوب
attractable
U
مجذوب ساختنی
absorbs
U
مجذوب شدن در
attractor
U
مجذوب کننده
fascinator
U
مجذوب کننده
rapt
U
برده شده مجذوب
interested
U
مجذوب غرض الود
have a crush on
<idiom>
U
مجذوب کسی شدن
dampest
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
damp
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
makes
U
درست کردن ساختن اماده کردن
To bear (put up) with somebody.
U
با کسی سر کردن (مدارا کردن ؟ ساختن )
prepares
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
prepare
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
engineer
U
اداره کردن طرح کردن و ساختن
make
U
درست کردن ساختن اماده کردن
preparing
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
engineers
U
اداره کردن طرح کردن و ساختن
engineered
U
اداره کردن طرح کردن و ساختن
get
U
مجاب کردن ساختن
to lay it on thick
U
نصب کردن ساختن
gets
U
مجاب کردن ساختن
getting
U
مجاب کردن ساختن
work up
U
ترکیب کردن ساختن
to manufacture
[into]
U
ساختن
[درست کردن]
[به]
serialises
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
proscribing
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
to bear with a person
U
باکسی ساختن یاسازش کردن
improvises
U
انا ساختن تعبیه کردن
fraternizes
U
برادری کردن متفق ساختن
proscribes
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
lane
U
کوچه ساختن منشعب کردن
fraternized
U
برادری کردن متفق ساختن
please
U
خشنود ساختن کیف کردن
pleases
U
خشنود ساختن کیف کردن
proscribed
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
improvising
U
انا ساختن تعبیه کردن
lanes
U
کوچه ساختن منشعب کردن
fructify
U
برومند کردن بارور ساختن
improvise
U
انا ساختن تعبیه کردن
localize
U
محلی کردن موضعی ساختن
assimilates
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
assimilated
U
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilated
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
internalizing
U
باطنی ساختن داخلی کردن
assimilate
U
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilate
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
internalizes
U
باطنی ساختن داخلی کردن
perpetuate
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
internalized
U
باطنی ساختن داخلی کردن
internalize
U
باطنی ساختن داخلی کردن
assimilates
U
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilating
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
assimilating
U
تلفیق کردن همانند ساختن
localising
U
محلی کردن موضعی ساختن
localizes
U
محلی کردن موضعی ساختن
localises
U
محلی کردن موضعی ساختن
serializing
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serializes
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialized
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
localizing
U
محلی کردن موضعی ساختن
serialize
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialising
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialised
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
redargue
U
متهم ساختن تکذیب کردن
internalising
U
باطنی ساختن داخلی کردن
franks
U
باطل کردن مصون ساختن
fraternizing
U
برادری کردن متفق ساختن
illuminates
U
درخشان ساختن زرنما کردن
illuminate
U
درخشان ساختن زرنما کردن
emboss
U
مزین کردن پرجلوه ساختن
fraternised
U
برادری کردن متفق ساختن
tumify
U
اماس کردن متورم ساختن
fraternize
U
برادری کردن متفق ساختن
violates
U
بی حرمت ساختن مختل کردن
violated
U
بی حرمت ساختن مختل کردن
violate
U
بی حرمت ساختن مختل کردن
fraternises
U
برادری کردن متفق ساختن
illuminating
U
درخشان ساختن زرنما کردن
perpetuating
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
franking
U
باطل کردن مصون ساختن
frankest
U
باطل کردن مصون ساختن
franker
U
باطل کردن مصون ساختن
franked
U
باطل کردن مصون ساختن
frank
U
باطل کردن مصون ساختن
internalises
U
باطنی ساختن داخلی کردن
internalised
U
باطنی ساختن داخلی کردن
perpetuated
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuates
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
fraternising
U
برادری کردن متفق ساختن
admires
U
متحیر کردن متعجب ساختن
entombs
U
دفن کردن مقبره ساختن
detect
U
کشف کردن نمایان ساختن
incapacitated
U
ناتوان ساختن محجور کردن
prepare
U
مهیا ساختن مجهز کردن
incapacitating
U
ناتوان ساختن محجور کردن
to hammer out
U
ساختن بکوشش درست کردن
to cotton together
U
باهم ساختن یارفاقت کردن
indicate
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
indicated
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
indicates
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
subduing
U
مقهور ساختن رام کردن
subdues
U
مقهور ساختن رام کردن
destroy
U
ویران کردن نابود ساختن
agonise
U
معذب ساختن متاثر کردن
prepares
U
مهیا ساختن مجهز کردن
to cotton with each other
U
باهم ساختن یارفاقت کردن
inculcate
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcated
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
avouch
U
تضمین کردن مستقر ساختن
inculcates
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcating
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
incapacitate
U
ناتوان ساختن محجور کردن
tepefy
U
ولرم کردن ملول ساختن
admired
U
متحیر کردن متعجب ساختن
detects
U
کشف کردن نمایان ساختن
detecting
U
کشف کردن نمایان ساختن
detected
U
کشف کردن نمایان ساختن
surprise
U
متعجب ساختن غافلگیر کردن
surprises
U
متعجب ساختن غافلگیر کردن
oblige
U
وادار کردن مرهون ساختن
preparing
U
مهیا ساختن مجهز کردن
entombed
U
دفن کردن مقبره ساختن
retarding
U
کند ساختن معوق کردن
pt down
U
هرز اب ساختن منکوب کردن
entomb
U
دفن کردن مقبره ساختن
provide
U
میسر ساختن تامین کردن
destroying
U
ویران کردن نابود ساختن
provides
U
میسر ساختن تامین کردن
retards
U
کند ساختن معوق کردن
trump up
<idiom>
U
ساختن ،درمغز اختراع کردن
prey
U
دستخوش ساختن طعمه کردن
discompose
U
مضطرب ساختن پریشان کردن
proscribe
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
reproduce
U
چاپ کردن دوباره ساختن
destroys
U
ویران کردن نابود ساختن
highlighting
U
روشن ساختن مشخص کردن
reproducing
U
چاپ کردن دوباره ساختن
entombing
U
دفن کردن مقبره ساختن
incapacitates
U
ناتوان ساختن محجور کردن
obliged
U
وادار کردن مرهون ساختن
reproduces
U
چاپ کردن دوباره ساختن
surprize
U
متعجب ساختن غافلگیر کردن
retard
U
کند ساختن معوق کردن
subdue
U
مقهور ساختن رام کردن
reproduced
U
چاپ کردن دوباره ساختن
obliges
U
وادار کردن مرهون ساختن
locating
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
enabling
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
mirror
U
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
enables
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
recess
U
موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
locates
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
recesses
U
موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
mirrored
U
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
located
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
mirrors
U
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
engraved
U
گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
cark
U
بار کردن غمگین ساختن یاشدن
engraves
U
گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
enabled
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
engrave
U
گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
freeze
U
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freezes
U
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
illume
U
منور کردن روشن فکر ساختن
enable
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
recriminate
U
اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
visualising
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
visualize
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
visualizes
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
cook up
<idiom>
U
اختراع کردن ،ساختن وچیزی روباهم گذاشتن
visualized
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
traumatised
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
visualizing
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
traumatising
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatized
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatizes
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatizing
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatize
U
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
visualises
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
visualised
U
در پیش چشم نمودار کردن متصور ساختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com