Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
highlight
U
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
highlighted
U
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
highlights
U
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coroutine
U
بخشی از برنامه یا تابع که داده را عبور میدهد و سایر توابع همروند را کنترل میکند سپس متوقف میشود
main line program
U
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
clears
U
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clearest
U
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clearer
U
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clear
U
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
contributing
U
هم بخشی کردن
contributes
U
هم بخشی کردن
contribute
U
هم بخشی کردن
contributed
U
هم بخشی کردن
selective
U
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
rehabilitation
U
تجدید قوا کردن توان بخشی
titillate
U
بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillating
U
بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillated
U
بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillates
U
بطور لذت بخشی تحریک کردن
selectively
U
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
semaphore
U
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
attentions
U
توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
attention
U
توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
clamper
U
مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
search
U
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searchingly
U
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searched
U
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searches
U
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
other
<adj.>
U
سایر
other people
U
سایر مردم
Other means of transport
U
سایر وسایل نقلیه
leaders
U
درباره سایر رکوردهای فایل
ceteris paribus
U
ثابت بودن سایر شرایط
leader
U
درباره سایر رکوردهای فایل
head
U
توپی کامل و سایر متعلقات
garbage
U
سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
nave
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
fill
U
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
inert
U
که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
naves
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
negative diheral
U
تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
FMS
U
ربات و سایر وسایل خودکار در تولید
exhaustable resources
U
زغال سنگ و سایر مواد کانی
fills
U
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
purest
U
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
pure
U
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
purer
U
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
root
U
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
roots
U
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
priorities
U
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
book message
U
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
holding company
U
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
breakers
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
departmental LAN
U
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
c
U
استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
babble
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
priority
U
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
babbled
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
breaker
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
babbles
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
He is the best physician as physicians go.
U
نسبت به سایر پزشکان از همه بهتر است
opening hours
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
casing
U
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
casings
U
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
office of the future
U
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
electronic
U
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
e mail
U
سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه
identity matrix
U
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
pan germanism
U
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
flexible
U
استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
interrogatory
U
مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
desk accessories
U
وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
pounded
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
chips
U
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
form
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
chip
U
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
formed
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
pounding
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
forms
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
pounds
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
interrupt
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
billon
U
الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
names
U
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
name
U
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
diagnostic
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی سایر مدارها یا قط عات است
interrupting
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
benchmark
U
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
interrupts
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
pound
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
benchmarks
U
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
fraud
U
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
frauds
U
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
CBMS
U
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
machines
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
anti-
U
سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
machined
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
outdent
U
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
optical
U
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
buffer
U
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
comdex
U
نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
main
U
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
linkage
U
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
adjunct register
U
ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
linkages
U
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
bandpass filter
U
فیلتر الکترونیکی که به فرکانسهای خالص اجازه عبور میدهد و سایر فرکانسها را ترد میکند
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
download
U
1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
gum
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
collator
U
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
gums
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
advisory lock
U
قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
out of step
U
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
gumming
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
basics
U
روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
opened
U
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
calculate
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
aerodynamics
U
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
gummed
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
basic
U
روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
open
U
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
centralized
U
امکانات پردازش داده که در یک محل متمرکز و قابل دستیابی توسط سایر کاربران انجام می شوند
calculates
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculated
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
proprietary file format
U
روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
opens
U
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
common carrier
U
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
emitter coupled logic
U
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
altar-rail
U
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
portion
U
بخشی
sectorial
U
بخشی
portions
U
بخشی
tripartite
U
سه بخشی
triplet
U
سه بخشی
sextet
U
شش بخشی
regional
<adj.>
U
بخشی
bisection
U
دو بخشی
triarchy
U
سه بخشی
trichotomous
U
سه بخشی
parochial
U
بخشی
sextets
U
شش بخشی
local
<adj.>
U
بخشی
partial
U
بخشی
hexaploid
U
شش بخشی
dichotomous
U
دو بخشی
ninefold
U
نه بخشی
Centigrade
U
صد بخشی
fractions
U
بخشی از
fraction
U
بخشی از
as part of
U
بخشی از
divisor
U
بخشی
sectoral
U
بخشی
sequence
U
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
commoners
U
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
sequences
U
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
number cruncher
U
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
common
U
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
commonest
U
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
taskbar
U
میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
back plane
U
یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
finder
U
عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
two sector economy
U
اقتصاد دو بخشی
vitalization
U
حیات بخشی
effectiveness
U
اثر بخشی
effectiveness
U
تاثیر بخشی
animation
U
جان بخشی
animations
U
جان بخشی
stanza
U
بخشی از بازی
stanzas
U
بخشی از بازی
refreshments
U
نیرو بخشی
refreshment
U
نیرو بخشی
drill tang
بخشی از مته
dezincification
U
فرسودگی بخشی
slice
U
بخشی از چیزی
slices
U
بخشی از چیزی
stanine scale
U
مقیاس نه بخشی
equipartition principle
U
اصل هم بخشی
efficiency
U
اثر بخشی
polychotomy
U
چند بخشی
stanine score
U
نمره نه بخشی
stens
U
مقیاس ده بخشی
sectoral integation
U
ادغام بخشی
satisfactoriness
U
رضایت بخشی
part way
U
بخشی از راه
genbraliztion
U
کلیت بخشی
personification
U
شخصیت بخشی
fraction
U
1-بخشی از یک واحد
fractions
U
1-بخشی از یک واحد
part
U
بخشی از چیزی
heptamerous
U
هفت بخشی
partial
U
بخشی قسمتی
sectoral integation
U
یکپارچگی بخشی
healthfulness
U
صحت بخشی
physical medicine
U
طب توان بخشی
triploid
U
سه قسمتی سه بخشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com