Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
synchronizing separator
U
جداکننده همزمان سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synchronizing
U
همزمان سازی
synchronization
U
همزمان سازی
synchronizing pulses
U
ضربههای همزمان سازی
synchronizing limiter
U
لامپ مراقب همزمان سازی
processor
U
به صورت همزمان همزمان کار کند
delimiler
U
جداکننده
separator
U
جداکننده
spacer
U
جداکننده
divider
U
جداکننده
separatory funnel
U
قیف جداکننده
central strip
U
جداکننده جهات
impluse separator
U
جداکننده ایمپولز
cut off wall
U
دیوار جداکننده
cut off trench
U
گودال جداکننده
isolating switch
U
کلید جداکننده
argument separator
U
جداکننده شناسه
strain insulator
U
مقره جداکننده
record separator
U
جداکننده رکوردها
ingot slicing lathe
U
دستگاه جداکننده شمش
three phase switch
U
کلید جداکننده سه فاز
choir-wall
U
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
paravanc
U
جداکننده زنجیر مین دریایی
wanelength
U
طول جدار جداکننده یا پرده جدا کننده
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
ends
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
contemporary
U
همزمان
coincidentally
U
همزمان
contemporaries
U
همزمان
synchronic
U
همزمان
isochrone
U
همزمان
isochronous
U
همزمان
concurrent
U
همزمان
simultaneously
U
همزمان
synchronizer
U
همزمان گر
synchronous
U
همزمان
simultaneous
U
همزمان
proportional
U
همزمان
parallels
U
همزمان
parallelling
U
همزمان
parallel
U
همزمان
paralleled
U
همزمان
parallelled
U
همزمان
paralleling
U
همزمان
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
syncheronous communications
U
مخابره همزمان
concurrently
U
اجرای همزمان
synchronising
U
همزمان کردن
synchronises
U
همزمان کردن
simultaneous extinction
U
خاموشی همزمان
simultaneity
U
همزمانی همزمان
synchronised
U
همزمان کردن
synchrinized
U
همزمان بودن
synchronic
U
همگاه همزمان
synchronized sweep
U
روبش همزمان
concurrent
U
همرو همزمان
concurrent
U
تقریباگ همزمان
synchronous generator
U
مولد همزمان
synchronous impedance
U
ناگذرایی همزمان
synchronous machine
U
ماشین همزمان
synchronous network
U
شبکه همزمان
synchronous reactance
U
راکتانس همزمان
synchronous speed
U
سرعت همزمان
synchronous telegraphy
U
تلگراف همزمان
synchronous transmission
U
انتقال همزمان
synchronous motor
U
موتور همزمان
synchronous transmission
U
مخابره همزمان
synchronous vibrator
U
لرزه گر همزمان
selsyn
U
موتور همزمان
synchronous device
U
دستگاه همزمان
synchronous phase advance
U
خازن همزمان
synchronizes
U
همزمان کردن
synchronize
U
همزمان کردن
synchronous admittance
U
گذرایی همزمان
synchronous operation
U
عملیات همزمان
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
synchronous condenser
U
خازن همزمان
synchroscope
U
همزمان نما
concurrent operation
U
عملکرد همزمان
concurrent reinforcement
U
تقویت همزمان
coincided
U
همزمان بودن
concurrent training
U
اموزش همزمان
concurrent validity
U
اعتبار همزمان
concurrent variation
U
تغییر همزمان
coinciding
U
همزمان بودن
coincides
U
همزمان بودن
coincide
U
همزمان بودن
simultaneous processing
U
پردازش همزمان
concurrent processing
U
پردازش همزمان
concentred elimination
U
حذف همزمان
concentred exchange
U
تبادل همزمان
concentred reaction
U
واکنش همزمان
concurrent execution
U
اجرای همزمان
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
synchronizing signal
U
پیام همزمان ساز
compatability
U
قابلیت کار همزمان
synchronizing torque
U
گشتاور پیچشی همزمان
horizontal synchronizing
U
همزمان ساز افقی
two way simultaneous operation
U
عملکرد همزمان دو طرفه
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
volley fire
U
پرتاب همزمان گلوله ها با هم
acoustic synchronizer
U
همزمان ساز صوتی
concurrent programming
U
برنامه نویسی همزمان
held ball
U
گرفتن همزمان توپ
concurrent program execution
U
اجرای همزمان برنامه
synchronizer
U
دستگاه همزمان کننده
parallelled
U
که همزمان ارسال می شوند
parallel
U
که همزمان ارسال می شوند
paralleled
U
که همزمان ارسال شود
paralleled
U
که همزمان ارسال می شوند
simultaneous input/output
U
ورودی و خروجی همزمان
paralleling
U
که همزمان ارسال شود
parallels
U
که همزمان ارسال شود
paralleling
U
که همزمان ارسال می شوند
parallelled
U
که همزمان ارسال شود
coincident penalty
U
پنالتی همزمان دو تیم
simultaneous color television
U
تلویزیون رنگی همزمان
parallelling
U
که همزمان ارسال شود
full duplex
U
پروتکل دوسوی همزمان
parallelling
U
که همزمان ارسال می شوند
parallels
U
که همزمان ارسال می شوند
parallel
U
که همزمان ارسال شود
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
synchronising
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronised
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
bisync
U
synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
color sync signal
U
پیام همزمان ساز رنگ
synchronize
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
duplex
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
simultaneous
U
باهم واقع شونده همزمان
overlap processing
U
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
synchronizes
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
mainframe computer
U
مانند تعداد عملوند همزمان
bursts
U
پیام همزمان ساز رنگ
burst
U
پیام همزمان ساز رنگ
duplex
U
ارسال داده در دو جهت همزمان
duplexes
U
ارسال داده در دو جهت همزمان
duplexes
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
immediate
U
عملوندی که همزمان با دستور بازیابی میشود.
petri nets
U
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
synchronises
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
multiple foul
U
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
synchronised
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
tandems
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
simultaneous
U
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
synchronizes
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronize
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
tandem
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
operand
U
عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
doubled
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
doubled up
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
simultaneous
U
دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
coresident
U
دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multitasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
parallelled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
sdlc
U
Control Link SynchronousData کنترل پیونددادهای همزمان
isochronal
U
همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
paralleling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
interleaving
U
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
paralleled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
simultaneous
U
ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
parallels
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
pseudostereo
U
ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
paralleled
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
Glasgow School
U
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
alternated
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternates
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
paralleling
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelling
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallel
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallels
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com