Perdic | جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (16 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	sponson U	جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	insertion U	جاسازی تعبیه
	hulls U	بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
	hull U	بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
	presumptive address U	آدرس اولیه در برنامه که به عنوان مرجعی برای تعبیه است
	wet wing U	بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
	slot U	شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
	slots U	شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
	slotting U	شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
	ready rack U	قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
	tumbrel or bril U	ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
	x site U	سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
	on U	فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
	antimateriel ammunition U	مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
	metal deactivator U	مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
	penny in the slot U	سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
	half area U	محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
	angle drill U	ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
	caban U	طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
	field storage U	انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
	ammunition loading line U	صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
	inserts U	جاسازی
	block out U	جاسازی
	inserting U	جاسازی
	fitting U	جاسازی
	insert U	جاسازی
	embedded U	جاسازی شده
	jig U	ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
	jigs U	ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
	insert U	گذاشتن جاسازی کردن
	inserting U	گذاشتن جاسازی کردن
	inserts U	گذاشتن جاسازی کردن
	embed U	دور گرفتن جاسازی کردن
	embeds U	دور گرفتن جاسازی کردن
	horned scully U	مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
	mine casemate U	بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
	atomic demolition munition U	خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
	buoyant mine case U	بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
	lattice design U	طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
	gashes U	توخالی
	buncombe U	توخالی
	blank U	توخالی
	blankest U	توخالی
	gashing U	توخالی
	gash U	توخالی
	gashed U	توخالی
	hollow dam U	سد توخالی
	cannulated U	توخالی
	hollow U	توخالی
	bunkum U	توخالی
	hollows U	توخالی
	cannulate U	توخالی
	shingle roof U	سقف توخالی
	hollow space U	فضای توخالی
	quills U	ساقه توخالی پر
	quill U	ساقه توخالی پر
	hollow shaft U	محور توخالی
	poppycock U	حرف توخالی
	tubular axle U	محور توخالی
	perforated brick U	اجر توخالی
	puff paste U	ادم توخالی
	filter blocks U	اجر توخالی
	bosh U	حرف توخالی
	races U	جدار
	race U	جدار
	raced U	جدار
	septum U	جدار
	walls U	جدار
	hull U	جدار
	screens U	جدار
	curtains U	جدار
	hulls U	جدار
	wall U	جدار
	screen U	جدار
	screened U	جدار
	dissepiment U	جدار
	screening, screenings U	جدار
	sidewall U	جدار
	wythe U	جدار
	inserts U	تعبیه
	shifts U	تعبیه
	inserting U	تعبیه
	shifted U	تعبیه
	shift U	تعبیه
	lash up U	تعبیه
	insert U	تعبیه
	embedding U	تعبیه
	appliance U	تعبیه
	appliances U	تعبیه
	improvisation U	تعبیه
	bulkheads U	جدار داخلی
	tall road U	راه با جدار
	bearing race U	جدار یاتاقان
	inner bottom U	جدار داخلی
	partition U	جدار افراز
	rough boundary U	جدار زبر
	bulkhead U	جدار داخلی
	partitions U	جدار افراز
	casing tube U	لوله جدار
	curtains U	جدار پرده
	pipe U	ساقه توخالی گیاه نی زدن
	piped U	ساقه توخالی گیاه نی زدن
	embed U	تعبیه کردن
	contrived U	تعبیه کردن
	insert U	تعبیه کردن
	contrives U	تعبیه کردن
	embeds U	تعبیه کردن
	shebang U	ابتکار تعبیه
	contriving U	تعبیه کردن
	work out U	تعبیه کردن
	devisable U	تعبیه کردنی
	inserting U	تعبیه کردن
	inserts U	تعبیه کردن
	engaged <adj.> U	تعبیه شده
	contrive U	تعبیه کردن
	slotted casing U	لوله جدار مشبک
	toe crack U	شکاف جدار سم اسب
	chucking reamer U	برقو با جدار تراش
	thin walled cylinder U	استوانه جدار نازک
	debunk U	توخالی بودن چیزی را نشان دادن
	bunk U	حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
	bunks U	حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
	embedded systems U	سیستمهای تعبیه شده
	bulit in check U	تست تعبیه شده
	embeded command U	فرمان تعبیه شده
	floating reamer U	برقو یا جدار تراش متحرک
	phlebitic U	دچار اماس جدار ورید
	casing U	لوله جدار چاه پوشش
	casings U	لوله جدار چاه پوشش
	built in fonts U	شکل حروف تعبیه شده
	improvise U	انا ساختن تعبیه کردن
	improvises U	انا ساختن تعبیه کردن
	devising U	تعبیه کردن وصیت نامه
	devises U	تعبیه کردن وصیت نامه
	devised U	تعبیه کردن وصیت نامه
	improvising U	انا ساختن تعبیه کردن
	devise U	تعبیه کردن وصیت نامه
	lumen U	حفره سلولی درون جدار گیاه
	acrus choralis U	[جدار بین گروه کر و شبستان کلیسا]
	diatomaceous U	دارای جدار سیلیسی شبیه گمزادان
	manubrium U	سلولهای استوانهای میان جدار داخلی
	wanelength U	طول جدار جداکننده یا پرده جدا کننده
	uncased well U	چاهی که دیواره جدار ان پوشش نشده باشد
	bushes U	استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
	bush U	استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
	foundation joint U	درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
	scale U	ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
	antitank U	ضد تانک
	antiarmor U	ضد تانک
	water tower U	تانک اب
	water towers U	تانک اب
	reservoirs U	تانک
	panzer U	تانک
	reservoir U	تانک
	bazookas U	ضد تانک
	bazooka U	ضد تانک
	tankers U	تانک
	anti-tank U	ضد تانک
	tanker U	تانک
	tank U	تانک
	inventory fraction U	نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
	lipping U	قطعه چوبی که در لای شکاف کمان تعبیه شده
	improviser U	تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
	tank destroyer U	توپ ضد تانک
	antitank artillery U	توپخانه ضد تانک
	antitank obstacle U	مانع ضد تانک
	main battle tank U	تانک اصلی
	intermediate frequency tank circuit U	مدار تانک
	drop tank U	تانک موقت
	amphibious tank U	تانک اب خاکی
	tank deck U	شاسی تانک
	stalled tank U	تانک ایستاده
	flail tank U	تانک ضد مین
	caterpillar tracks U	وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
	improvisor U	تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
	kerb inlet U	روزنه یا منفذی که در زیرجدول جهت عبور اب باران تعبیه میشود
	armor group U	گروه زره تانک
	landing craft tank U	ناو تانک پیاده کن
	stalled tank U	تانک از کار افتاده
	decks U	سکوی جلوی تانک
	deck U	سکوی جلوی تانک
	cupola U	برجک فرماندهی تانک
	decked U	سکوی جلوی تانک
	turret U	برجک توپ یا تانک
	hull defilade U	سنگر گرفتن تانک
	track tension U	تنظیم شنی تانک
	tankage U	گنجایش تانک یا مخزن
	control vehicle U	تانک نافم حرکت
	bulkheads U	دهلیزداخلی دهلیز تانک
	antitank launcher U	موشک انداز ضد تانک
	skirting armor U	زره دامنه تانک
	turrets U	برجک توپ یا تانک
	fuel tank vent U	هواکش تانک سوخت
	cupolas U	برجک فرماندهی تانک
	bulkhead U	دهلیزداخلی دهلیز تانک
	scorpions U	نوعی تانک سبک شناسایی
	scorpion U	نوعی تانک سبک شناسایی
	flail tank U	تانک غلطک دار ضد مین
	main battle tank U	قوی ترین تانک رزمی
	high explosive antitank U	گلوله سوختار شدید ضد تانک
	entac U	موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی