English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
backfield U جای بازیگر پشت داور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
Other Matches
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
juror U داور
jurors U داور
referees U داور
judging U داور
arbitrators U داور
judge U داور
arbitrator U داور
judged U داور
judges U داور
arbitator U داور
arbiter U داور
markers U داور
umpires U داور
umpiring U داور
marker U داور
referee U داور
umpired U داور
refereed U داور
arbiters U داور
umpire U داور
refereeing U داور
refereeing U داور مسابقات
referees U داور مسابقات
umpiring U کمک داور
refereed U داور مسابقات
referee U داور مسابقات
arbiter U قاضی داور
arbiters U قاضی داور
umpiring U داور مانور
umpires U کمک داور
umpire U داور مانور
umpire U کمک داور
umpired U کمک داور
judicial arbitrator U داور قضائی
referee's whistle U سوت داور
referee throw U پرتاب داور
referee stops contest U استوپ داور
placing judge U داور خط پایان
netcord umpire U داور تور
field judge U داور میدان
net cord judge U داور تور
line official U داور خط تجمع
head linesman U داور خط کناری
judicial arbitrator U داور قانونی
award U رای داور
umpires U داور مانور
sole arbitrator U داور منفرد
awarding U رای داور
ump U کمک داور
umpired U داور مانور
awarded U رای داور
foot fault judge کمک داور
awards U رای داور
umpiring U سرداور داور مسابقات
umpired U سرداور داور مسابقات
justiciary U داور عالی رتبه
referee U داور مسابقات شدن
deashim U داور وسط تکواندو
referee U داور بالای والیبال
umpires U سرداور داور مسابقات
dissent U مشاجره بر سر رای داور
the judgewas corrupted U داور به رشوه تطییع شد
sole arbitrator U حکم یا داور انحصاری
shushin U داور وسط کاراته
jooshim U داور کنار تکواندو
refereeing U داور مسابقات شدن
aftereffect U اثر بعدی داور
refereeing U داور بالای والیبال
referees U داور مسابقات شدن
dissents U مشاجره بر سر رای داور
referees U داور بالای والیبال
dissented U مشاجره بر سر رای داور
stops U استوپ داور بوکس
stopping U استوپ داور بوکس
umpire U سرداور داور مسابقات
ground judge U داور زمین شمشیربازی
fukushin U کمک داور کاراته
refereed U داور مسابقات شدن
back judge U داور در محوطه دفاعی
stopped U استوپ داور بوکس
refereed U داور بالای والیبال
stop U استوپ داور بوکس
protesting U اعتراض به رای داور کشتی
The referee blew for full-time. U داور سوت پایان بازی را زد.
flagman U داور مخصوص تشخیص امتیاز
protests U اعتراض به رای داور کشتی
protested U اعتراض به رای داور کشتی
protest U اعتراض به رای داور کشتی
The referee put a boycott on him . U داور اورا از بازی محروم کرد
referee's position U اعلام کشتی در خاک از سوی داور
patrol judge U داور برج طول مسیر اسبدوانی
twos U دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
order of service U سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
slow whistle U تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
two U دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
officiate U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
rhadamanthus U داور سخت گیر ورشوه خوار
officiating U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiates U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiated U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
paddock judge U داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
jump ball U توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
technical foul U خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
chest protector U لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
mummer U بازیگر
performing U بازیگر
puppeteer U بازیگر
actors U بازیگر
actor U بازیگر
booter U بازیگر
puppeteers U بازیگر
stager U بازیگر
player U بازیگر
fielder U بازیگر
come back U بازگشت بازیگر
club player U بازیگر باشگاهی
sand bagger U بازیگر گول زن
ball player U بازیگر با توپ
body checker U بازیگر تنه زن
backup U جانشین بازیگر
protagonists U بازیگر عمده
protagonist U بازیگر عمده
dubs U بازیگر ضعیف
substitute U بازیگر ذخیره
veteran U بازیگر با تجربه
veterans U بازیگر با تجربه
cricketers U بازیگر کریکت
cricketer U بازیگر کریکت
mans U بازیگر تیم
man U بازیگر تیم
dubbed U بازیگر ضعیف
extra cover U بازیگر بل گیر
leading lady or man U بازیگر عمده
oddsmaker U بازیگر شاخص
player's number U شماره بازیگر
poloist U بازیگر واترپولو
ride the bench U بازیگر ذخیره
second string U بازیگر ذخیره
backman U بازیگر مدافع
tennist U بازیگر تنیس
third home U بازیگر مهاجم
tragedienne U بازیگر تراژدی
wingman U بازیگر گوش
laxman U بازیگر لاکراس
number U شماره بازیگر
numbers U شماره بازیگر
frees U بازیگر ازاد
freeing U بازیگر ازاد
halfback U بازیگر میانی
hatchetman U بازیگر خشن
hattrick U بازیگر سه گله
freed U بازیگر ازاد
headhunter U بازیگر خشن
homebred U بازیگر محلی
homebrew U بازیگر محلی
homeling U بازیگر خودی
free U بازیگر ازاد
walk-on U بازیگر فرعی
duffers U بازیگر متوسط
duffer U بازیگر متوسط
skull U ضربه به سر بازیگر
outside forward U بازیگر گوش
substituting U بازیگر ذخیره
out- U اخراج بازیگر
send-off U اخراج بازیگر
winger U بازیگر گوش
dub U بازیگر ضعیف
out U اخراج بازیگر
send off U اخراج بازیگر
outed U اخراج بازیگر
substituted U بازیگر ذخیره
uncovered U بازیگر مهانشده
skulls U ضربه به سر بازیگر
subs U بازیگر ذخیره
subs U تعویض بازیگر
substituting U تعویض بازیگر
wingers U بازیگر گوش
substitute U تعویض بازیگر
sub U تعویض بازیگر
send-offs U اخراج بازیگر
sub U بازیگر ذخیره
substituted U تعویض بازیگر
baseliner U بازیگر انتهای زمین
baseballer U بازیگر بیس بال
caddied U حامل وسایل بازیگر
body check U سد کردن بازیگر توپدار
importing U بازیگر خارجی تیم
back line player U بازیگر خط عقب والیبال
theater U تماشاخانه بازیگر خانه
caddie U حامل وسایل بازیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com