English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dispatch money U جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
despatch money U پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
portcapacity U فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
constructive placement U تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
prized U انعام جایزه
prizing U انعام جایزه
prize U انعام جایزه
prizes U انعام جایزه
coronate U جایزه یا انعام دادن
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
preload loading U بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
Bounty hunter U جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
wet storage U بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
rollover U استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
back haul U بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
combat loading U بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
endurance loading U بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
embarkation order U دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
awards U جایزه دادن جایزه
reward and rewarded U جایزه.جایزه داده شده
awarded U جایزه دادن جایزه
award U جایزه دادن جایزه
awarding U جایزه دادن جایزه
marine express U کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma U اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma U CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass U پاس سریع با پیچش سریع مچ
prizing U انعام
tip U انعام
bounty U انعام
baksheesh U انعام
service charge U انعام
prizes U انعام
bonuses U انعام
rewards U انعام
gratuities U انعام
gratuity U انعام
rewarded U انعام
reward U انعام
vail U انعام
rewardable U انعام
tipping U انعام
premiums U انعام
premium U انعام
prize U انعام
prized U انعام
prised U انعام
prising U انعام
pourboire U انعام
prise U انعام
prises U انعام
bonus U انعام
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
largess U انعام سخاوت
tip U انعام دادن
tipper U انعام دهنده
tipping U انعام دادن
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
tipping U انعام اطلاع منحرمانه
bonuses U کمک هزینه انعام
bonus U کمک هزینه انعام
tip U انعام اطلاع منحرمانه
Thank you, this is for you. متشکرم. این هم انعام شماست.
premium U جایزه
premiums U جایزه
prises U جایزه
trophies U جایزه
prize U جایزه
trophy U جایزه
prise U جایزه
bonuses U جایزه
bonus U جایزه
priase U جایزه
award U جایزه
awarded U جایزه
awarding U جایزه
rewards U جایزه
awards U جایزه
rewarded U جایزه
reward U جایزه
rewardable U جایزه
guerdon U جایزه
bounty U جایزه
prize man U جایزه بر
prising U جایزه
prizing U جایزه
prised U جایزه
prizes U جایزه
meed U جایزه
prized U جایزه
speedy U سریع السیر سریع
speediness U سریع السیر سریع
pursing U جایزه نقدی
nobel prize U جایزه نوبل
purses U جایزه نقدی
money U جایزه نقدی
laureate U جایزه دار
head money U جایزه اوردن سر
premium for excellence U جایزه فضیلت
Nobel Prize U جایزه نوبل
testimonialize U جایزه دادن
consideration U جایزه قیمت
pursed U جایزه نقدی
purse U جایزه نقدی
testimonial U پاداش جایزه
prizer U برنده جایزه
prizewinner U برنده جایزه
considerations U جایزه قیمت
oscar U جایزه اسکار
export bounty U جایزه صدور
to win laurels U جایزه گرفتن
testimonials U پاداش جایزه
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
Ig Nobel Prize U جایزه ایگ نوبل
pewter U جام پیروزی جایزه
brilliancy prize U جایزه درخشندگی شطرنج
booby prize U جایزه تسلی بخش
booby prizes U جایزه تسلی بخش
Nobel laureate U برنده جایزه نوبل
outland trophy U جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
cups U گلدان جایزه مسابقات
cupped U گلدان جایزه مسابقات
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
cup U گلدان جایزه مسابقات
rewarder U جایزه یا پاداش دهنده
prize poem U شعری که جایزه برده است
eclipse award U جایزه سوارکار ممتاز سال
edward j. neil award U جایزه بوکسور ممتاز سال
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
prizefight U مسابقه مشت زنی جایزه دار
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
ashes U جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
loading U بارگیری
loading bridge U پل بارگیری
material handling bridge U پل بارگیری
burdening U بارگیری
well deck U پل بارگیری
charging U بارگیری
stowage U بارگیری
shipping U بارگیری
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
point of loading U نقطه بارگیری
loading rack U سکوی بارگیری
plimsol mark U علایم بارگیری
pre loading U بارگیری اولیه
loading facilities U وسایل بارگیری
loading diagram U دیاگرام بارگیری
loading point U نقطه بارگیری
Loading and unloading. U بارگیری وتخلیه
loading chart U جدول بارگیری
accumulator charge U بارگیری اکومولاتور
ammunition loading line U خط بارگیری مهمات
deadweight U تناژ بارگیری
loading U فرفیت بارگیری
load factor U ضریب بارگیری
load lines U علایم بارگیری
loading apron U نوار بارگیری
loading bucket U سطل بارگیری
bucket charging U بارگیری با سطل
commercial loading U بارگیری تجارتی
plimsol mark U مارک بارگیری
pick up and delivery U بارگیری و تحویل
cargo net U تور بارگیری
on berth U ناوحاضربه بارگیری
magnetic loading U بارگیری مغناطیسی
charging wharf U اسکله بارگیری
charging berth U اسکله بارگیری
load U بارگیری مهمات
load U بارگیری کردن
load U فرفیت بارگیری
loads U بارگیری مهمات
loads U بارگیری کردن
carburizing pot U فرف بارگیری
charging car U واگن بارگیری
pallete U کفه بارگیری
pack saddle U زین بارگیری
loading scale U مقیاس بارگیری
loading site U سکوی بارگیری
loading site U محل بارگیری
loading station U ایستگاه بارگیری
bulk loading U بارگیری در مخازن
loading table U جدول بارگیری
loading time U زمان بارگیری
charging crane U جرثقیل بارگیری
loads U فرفیت بارگیری
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
well deck U عرشه بارگیری
stowing U بارگیری کردن
stows U بارگیری کردن
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
line charging capacity U فرفیت بارگیری خط
laden U بارگیری شده
pallet U کفه بارگیری
pallets U کفه بارگیری
quays U سکوی بارگیری
apron U محوطه بارگیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com