Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
criminal
U
جانی جنایتکار جنایی
criminals
U
جانی جنایتکار جنایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
criminals
U
جنایتکار جانی
criminal
U
جنایتکار جانی
criminal investigation
U
شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
jailbirds
U
جنایتکار
head money
U
جنایتکار
malefactors
U
جنایتکار
malefactor
U
جنایتکار
jailbird
U
جنایتکار
gaolbirds
U
جنایتکار
assassinator
U
جانی
criminal
U
جانی
bloodguilty
U
جانی
criminals
U
جانی
bane
U
جانی
felons
U
جانی
felon
U
جانی
murderer
U
جانی
highbinder
U
جانی
thugs
U
جانی
malefactor
U
جانی
malefactors
U
جانی
convict
U
جانی
convicted
U
جانی
convicting
U
جانی
convicts
U
جانی
inanition
U
بی جانی
murderers
U
جانی
thug
U
جانی
yegg
U
جانی ولگرد
assassins
U
جانی تروریست
assassin
U
جانی تروریست
felons
U
جانی جنایت کار
felon
U
جانی جنایت کار
criminate
U
جانی قلمداد کردن
gallows bird
U
جانی واجب الاعدام
criminals
U
جنایی
criminal
U
جنایی
criminous
U
جنایی
fetich
U
چیزبی جانی که مانند بت بپرستند
fetiche
U
چیزبی جانی که مانندبت بپرستند
criminal low
U
حقوق جنایی
criminal
U
جنایی کیفری
criminal court
U
دادگاه جنایی
criminal conviction
U
محکومیت جنایی
state's evidence
U
گواه جنایی
assize
U
محکمهء جنایی
criminals
U
جنایی کیفری
assize court
U
دادگاه جنایی
yeggman
U
جانی ولگرد دزد صندوق شکن
assize court
U
محاکم سیار جنایی
state's evidence
U
گواه دادگاه جنایی
criminal court division
U
بخش دادگاه جنایی
contempt
[criminal offence]
U
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
contempt of court
U
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
contempt of court
U
توهین به دادگاه
[جرم جنایی]
assize town
U
شهر مقر دادگاه جنایی
contempt
[criminal offence]
U
توهین به دادگاه
[جرم جنایی]
trial lawyer
U
وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
Vistory was dearly bought .
U
پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
to revisit a criminal case
[judicial proceedings]
U
یک پرونده جنایی
[رسیدگی قضائی]
را بازدید کردن
peine for et dure
U
مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
indicts
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicted
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indict
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
presentment
U
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
contructive larcency
U
مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
scotland yard
U
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com