Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aquatic
U
جانور یا گیاه ابزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydrophyte
U
گیاه ابزی
waterweed
U
گیاه ابزی
isomorph
U
جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
zoophyte
U
جانور گیاه سان
tropicopolitan
U
گیاه یا جانور گرمسیری
phytozoon
U
جانور گیاه نما
purebred
U
جانور یا گیاه خوش نژاد
phylogeny
U
تاریخ نژادی جانور یا گیاه
insectivore
U
جانور یا گیاه حشره خوار
ecesis
U
نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
aquatic organism
U
زیوسته ابزی موجود زنده ابزی
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
epizoic
U
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
gametophyte
U
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear
U
خوشه
[بخشی از ساقه گیاه غلاتی]
[گیاه شناسی]
rhubarb
U
گیاه ریواس
[از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
aquatic
U
ابزی
lentic
U
ابزی
waterfowl
U
مرغ ابزی
underwater
U
زیر ابزی
semiaquatic
U
نیمه ابزی
aquatic organism
U
زیسمند ابزی
aquiculture
U
ابزی پروری
subaquatic
U
نسبتا ابزی ا
aquaculture
U
ابزی پروری
madder
U
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
benthos
U
موجودات دریایی ابزی
subaquatic
U
نیمه ابزی واقع در زیر اب
hydro
U
پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
aquaria
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquarium
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquariums
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
hydr
U
پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
wildling
U
گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte
U
گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
snapping turtle
U
لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
jabiru
U
لک لک ابزی نقاط گرم و معتدل امریکا
water moccasin
U
مار سمی ابزی جنوب امریکا
gallinule
U
نوعی پرنده ابزی از خانواه ابچلیک ها
elodea
U
جنس گیاهان کوچک و ابزی و تک هستهای درامریکا
platypus
U
پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
live box
U
جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
hemp
U
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
malacostracan
U
جانور
apod
U
جانور بی پا
animalize
U
جانور
nightwalker
U
جانور شب پر
creature
U
جانور
he
U
جانور نر
animals
U
جانور
ruffianly
U
جانور خو
creatures
U
جانور
johnny
U
جانور نر
structure of an animal
U
جانور
it
U
ان جانور
beast
U
جانور
beasts
U
جانور
animal
U
جانور
it pron
U
ان جانور
zoology
U
جانور شناسی
proud
<adj.>
U
جانور حشری
brutal
U
جانور خوی
zoologist
U
جانور شناس
animalist
U
نقاش جانور
brute
U
جانور حیوان
animalculum
U
جانور ریزه
brutes
U
جانور حیوان
saprozoon
U
جانور پوده زی
pudge
U
جانور چاق
polystome
U
جانور بسیار
polystomatous
U
جانور بسیار
polypod
U
جانور بسیارپا
pollard
U
جانور بی شاخ
zoophagous
U
جانور خوار
poikilothermism
U
خونسردی جانور
poikilotherm
U
جانور خونسرد
plantigrade
U
جانور دوپا
perissodactyl
U
جانور فرد سم
pelagian
U
جانور دریایی
mammifer
U
جانور پستاندار
mammiferous
U
جانور پستاندار
nekton
U
جانور شناور
saxicoline
U
جانور سنگ زی
saxicolous
U
جانور سنگ زی
scrag
U
جانور نحیف
beastliness
U
جانور خویی
brutalization
U
جانور خویی
zootomy
U
جانور شکافی
zootheism
U
جانور پرستی
craw
U
معده جانور
zoophilous
U
علاقمند به جانور
zoophilic
U
علاقمند به جانور
edentate
U
جانور بی دندان
monocule
U
جانور یک چشم
ungulate
U
جانور سم دار
tardigrade
U
جانور کندرو
stinkard
U
جانور بدبو
shell fish
U
جانور صدف
milker
U
جانور شیرده
scavengers
U
جانور لاشخور
zoomorphic
<adj.>
U
جانور گونه
brutalities
U
جانور خویی
brutality
U
جانور خویی
fauna
U
جانور نامه
amoebas
U
جانور تک سلولی
strayed
U
جانور ولگرد
stray
U
جانور بی صاحب
straying
U
جانور بی صاحب
strays
U
جانور بی صاحب
scavenger
U
جانور لاشخور
rodents
U
جانور جونده
on heat
[British E]
<adj.>
U
حشری
[جانور زن]
in heat
[American E]
<adj.>
U
حشری
[جانور زن]
hybrid
U
جانور دورگه
amebae
U
جانور تک سلولی
game
U
جانور شکاری
amoeba
U
جانور تک سلولی
amoebae
U
جانور تک سلولی
amebas
U
جانور تک سلولی
rodent
U
جانور جونده
viviparous
U
جانور زنده زا ولود
anteater
U
جانور پستاندارمورچه خوار
marsupials
U
جانور کیسه دار
ratter
U
موش گیر
[جانور]
marsupial
U
جانور کیسه دار
migrants
U
سیار جانور مهاجر
white face
U
جانور پیشانی سفید
anteaters
U
جانور پستاندارمورچه خوار
scavengers
U
جانور کثافت خور
zoomorphic
U
شبیه جانور جانورسان
zoography
U
جانور شناسی تطبیقی
scavenger
U
جانور کثافت خور
dentition
U
وضع تعداددندانهای جانور
rat catcher
U
موش گیر
[جانور]
ratcatcher
U
موش گیر
[جانور]
migrant
U
سیار جانور مهاجر
endotherm
U
جانور خون گرم
lairs
U
محل استراحت جانور
pachyderms
U
جانور پوست کلفت
pachyderm
U
جانور پوست کلفت
phyllopod
U
جانور برگ پای
paleozoology
U
دیرین جانور شناسی
malacoderm
U
جانور نرم پوست
orc
U
جانور بزرگ دریایی
nervure
U
رگه بندی جانور
nematocyst
U
نیش جانور مرجانی
jumbos
U
جانور غول اسا
mollusk
U
جانور نرم تن حلزون
jumbo
U
جانور غول اسا
pleophagous
U
چند جانور خوار
lair
U
محل استراحت جانور
footpad
U
پای جانور پهنه پا
shedder
U
جانور پوست انداز
orca
U
جانور بزرگ دریایی
female
U
زنانه جانور ماده
heats
U
طلب شدن جانور
heat
U
طلب شدن جانور
hilding
U
جانور یا اسب بی ارزش
holozoic
U
جانور خوراک گیر
animalcule
U
جانور ذره بینی
slugs
U
چارپاره جانور کندرو
quadruped
U
چهارپا
[جانور شناسی]
in rut
<adj.>
U
حشری
[جانور شناسی]
sacs
U
عضوکیسه مانند جانور
animalculum
U
جانور ذره بینی
amoebic
U
وابسته به جانور تک سلولی
amphibiotic
U
وابسته به جانور دوزیستی
slugged
U
چارپاره جانور کندرو
slug
U
چارپاره جانور کندرو
tentacle
U
موی حساس جانور
tentacles
U
موی حساس جانور
beast of ravin
U
جانور درنده یاشکاری
bestialize
U
جانور خوی نمودن
mollusc
U
جانور نرم تن حلزون
molluscs
U
جانور نرم تن حلزون
sac
U
عضوکیسه مانند جانور
rutting
<adj.>
U
حشری
[جانور مرد]
arthropod
U
جانور مفصل دار
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
zoological
U
وابسته به جانور شناسی حیوان
isopodan
U
جانور سخت پوست بر>=< پای
mane
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
gast
U
وحشت جانور بدون اولاد
Rutilus kutum
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian kutum
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Black Sea roach
[Rutilus frisii]
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
kutum
[Rutilus frisii]
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
ruminant
U
جانور پستاندار نشخوار کننده
beaver
U
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
scalawag
U
جانور نحیف وکم ارزش
hatchling
U
جانور تازه متولد نوزاد
Rutilus frisii
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
unicorns
U
جانور افسانهای دارای یک شاخ
crest
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
unicorn
U
جانور افسانهای دارای یک شاخ
Caspian White Fish
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
cyclostomatous
U
وابسته به جانور دهان گرد
lyncean
U
مانند جانور سیاه گوش
slugged
U
جانور تنبل گردونه کندرو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com