Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tardigrade
U
جانور کندرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
slug
U
چارپاره جانور کندرو
slug
U
جانور تنبل گردونه کندرو
slugged
U
چارپاره جانور کندرو
slugged
U
جانور تنبل گردونه کندرو
slugs
U
چارپاره جانور کندرو
slugs
U
جانور تنبل گردونه کندرو
Other Matches
epizoic
U
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
tardy
U
کندرو
laziest
U
کندرو
lazier
U
کندرو
lazy
U
کندرو
tardiest
U
کندرو
tardier
U
کندرو
waddler
U
کندرو
tardigrade
U
کندرو
slow footed
U
کندرو
tortoise
U
ادم کندرو
tortoises
U
ادم کندرو
slug
U
اسب کندرو
slugs
U
اسب کندرو
slugged
U
اسب کندرو
nightwalker
U
جانور شب پر
it pron
U
ان جانور
malacostracan
U
جانور
johnny
U
جانور نر
ruffianly
U
جانور خو
structure of an animal
U
جانور
apod
U
جانور بی پا
animalize
U
جانور
creatures
U
جانور
creature
U
جانور
he
U
جانور نر
animals
U
جانور
beasts
U
جانور
beast
U
جانور
animal
U
جانور
it
U
ان جانور
rodents
U
جانور جونده
amoebas
U
جانور تک سلولی
zoophilic
U
علاقمند به جانور
zoophagous
U
جانور خوار
rodent
U
جانور جونده
ungulate
U
جانور سم دار
edentate
U
جانور بی دندان
zoophilous
U
علاقمند به جانور
on heat
[British E]
<adj.>
U
حشری
[جانور زن]
animalculum
U
جانور ریزه
animalist
U
نقاش جانور
brutality
U
جانور خویی
brutalities
U
جانور خویی
zootomy
U
جانور شکافی
zootheism
U
جانور پرستی
beastliness
U
جانور خویی
brutalization
U
جانور خویی
craw
U
معده جانور
stinkard
U
جانور بدبو
amoebae
U
جانور تک سلولی
mammiferous
U
جانور پستاندار
polypod
U
جانور بسیارپا
pollard
U
جانور بی شاخ
poikilothermism
U
خونسردی جانور
poikilotherm
U
جانور خونسرد
amebae
U
جانور تک سلولی
plantigrade
U
جانور دوپا
milker
U
جانور شیرده
monocule
U
جانور یک چشم
perissodactyl
U
جانور فرد سم
amebas
U
جانور تک سلولی
shell fish
U
جانور صدف
mammifer
U
جانور پستاندار
scrag
U
جانور نحیف
saxicolous
U
جانور سنگ زی
saxicoline
U
جانور سنگ زی
saprozoon
U
جانور پوده زی
amoeba
U
جانور تک سلولی
pudge
U
جانور چاق
polystome
U
جانور بسیار
polystomatous
U
جانور بسیار
pelagian
U
جانور دریایی
scavenger
U
جانور لاشخور
scavengers
U
جانور لاشخور
strayed
U
جانور ولگرد
proud
<adj.>
U
جانور حشری
in heat
[American E]
<adj.>
U
حشری
[جانور زن]
zoomorphic
<adj.>
U
جانور گونه
stray
U
جانور بی صاحب
fauna
U
جانور نامه
straying
U
جانور بی صاحب
strays
U
جانور بی صاحب
game
U
جانور شکاری
hybrid
U
جانور دورگه
zoology
U
جانور شناسی
brute
U
جانور حیوان
brutes
U
جانور حیوان
brutal
U
جانور خوی
nekton
U
جانور شناور
zoologist
U
جانور شناس
paleozoology
U
دیرین جانور شناسی
orca
U
جانور بزرگ دریایی
phytozoon
U
جانور گیاه نما
pleophagous
U
چند جانور خوار
phyllopod
U
جانور برگ پای
shedder
U
جانور پوست انداز
quadruped
U
چهارپا
[جانور شناسی]
ratcatcher
U
موش گیر
[جانور]
zoophyte
U
جانور گیاه سان
zoomorphic
U
شبیه جانور جانورسان
zoography
U
جانور شناسی تطبیقی
rat catcher
U
موش گیر
[جانور]
ratter
U
موش گیر
[جانور]
in rut
<adj.>
U
حشری
[جانور شناسی]
tropicopolitan
U
گیاه یا جانور گرمسیری
viviparous
U
جانور زنده زا ولود
white face
U
جانور پیشانی سفید
rutting
<adj.>
U
حشری
[جانور مرد]
orc
U
جانور بزرگ دریایی
dentition
U
وضع تعداددندانهای جانور
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
female
U
زنانه جانور ماده
hilding
U
جانور یا اسب بی ارزش
marsupials
U
جانور کیسه دار
holozoic
U
جانور خوراک گیر
amoebic
U
وابسته به جانور تک سلولی
sacs
U
عضوکیسه مانند جانور
sac
U
عضوکیسه مانند جانور
heat
U
طلب شدن جانور
amphibiotic
U
وابسته به جانور دوزیستی
animalcule
U
جانور ذره بینی
endotherm
U
جانور خون گرم
bestialize
U
جانور خوی نمودن
pachyderms
U
جانور پوست کلفت
heats
U
طلب شدن جانور
beast of ravin
U
جانور درنده یاشکاری
footpad
U
پای جانور پهنه پا
arthropod
U
جانور مفصل دار
animalculum
U
جانور ذره بینی
aquatic
U
جانور یا گیاه ابزی
pachyderm
U
جانور پوست کلفت
scavengers
U
جانور کثافت خور
malacoderm
U
جانور نرم پوست
anteaters
U
جانور پستاندارمورچه خوار
scavenger
U
جانور کثافت خور
nematocyst
U
نیش جانور مرجانی
jumbos
U
جانور غول اسا
lair
U
محل استراحت جانور
jumbo
U
جانور غول اسا
mollusk
U
جانور نرم تن حلزون
lairs
U
محل استراحت جانور
marsupial
U
جانور کیسه دار
anteater
U
جانور پستاندارمورچه خوار
migrant
U
سیار جانور مهاجر
migrants
U
سیار جانور مهاجر
tentacles
U
موی حساس جانور
nervure
U
رگه بندی جانور
mollusc
U
جانور نرم تن حلزون
tentacle
U
موی حساس جانور
molluscs
U
جانور نرم تن حلزون
unicorn
U
جانور افسانهای دارای یک شاخ
cyclostomatous
U
وابسته به جانور دهان گرد
cyclostome
U
جانور از راسته دهان گردان
unicorns
U
جانور افسانهای دارای یک شاخ
beaver
U
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
bestial
U
شبیه حیوان جانور خوی
fisher
U
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
vermin
U
جانور افت حشرات موذی
cyclostomate
U
وابسته به جانور دهان گرد
vivisector
U
تشریح کننده جانور زنده
kutum
[Rutilus frisii]
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
lyncean
U
مانند جانور سیاه گوش
Black Sea roach
[Rutilus frisii]
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Rutilus frisii
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
purebred
U
جانور یا گیاه خوش نژاد
ruminant
U
جانور پستاندار نشخوار کننده
insectivore
U
جانور یا گیاه حشره خوار
Caspian White Fish
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Rutilus kutum
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
scalawag
U
جانور نحیف وکم ارزش
Caspian kutum
U
ماهی سفید
[جانور شناسی]
gast
U
وحشت جانور بدون اولاد
mane
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
isopod
U
جانور سخت پوست بر>=< پای
omnivore
U
جانور همه چیز خوار
zoological
U
وابسته به جانور شناسی حیوان
endozoic
U
دارای زندگی دردرون جانور
phylogeny
U
تاریخ نژادی جانور یا گیاه
hatchling
U
جانور تازه متولد نوزاد
isopodan
U
جانور سخت پوست بر>=< پای
wombat
U
جانور کیسه داری شبیه خرس
he ran the animal through
U
ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
pelage
U
پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
zoographical
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
pes
U
پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
wombats
U
جانور کیسه داری شبیه خرس
logotype
U
وجه تسمیه نوع جانور یاگیاه
geoduck
U
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
zooplankton
U
جانور ریز شناور برسطح دریا
swamper
U
جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
stenophagous
U
تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
webfoot
U
جانور دارای پای پرده دار
zoomorphic
U
دارای خدایان مجسم بشکل جانور
zoographic
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zooplasty
U
فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
trichomonad
U
جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
shells
U
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com