English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
arachnida U جانوران عنکبوتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
arachnidan U عنکبوتی
arachnoid U عنکبوتی
spider configuration U پیکربندی عنکبوتی
arachnoid villi U پرزهای عنکبوتی
arach noid U عنکبوتیه عنکبوتی
spider band U حلقه عنکبوتی
spider web coil U پیچک تار عنکبوتی
basket coil U پیچک تار عنکبوتی
webworm U کرم صد پای تننده تار عنکبوتی
spinner U عنکبوتی که تار می تند کارگر یاماشین نخ ریسی
faunology U جانوران
animals kingdom U جهان جانوران
animality U زندگی جانوران
animalist U پیکرنمای جانوران
animal kingdom U جهان جانوران
acephali U جانوران بیسر
bimana U جانوران دودست
zooplankton U جانوران شناور
zoodvnamics U فیزیولوژی جانوران
faunis U الهه جانوران
halobiont U جانوران اب شور
herbivora U جانوران علفخوار
faunistic U وابسته به جانوران
implacentalia U جانوران بی جفت
invertebrata U جانوران بی مهره
vermin U جانوران موذی
kit U بچه جانوران
faunae U مربوط به جانوران
menagerie U نمایشگاه جانوران
kits U بچه جانوران
menageries U نمایشگاه جانوران
lights U ریه جانوران
clawing U سرپنجه جانوران ناخن
verminous U پر از حشرات یا جانوران موذی
wild beasts U جانوران وحشی وحوش
claws U سرپنجه جانوران ناخن
underbody U پایین تنه جانوران
oestrum U شهوت ومستی جانوران
pachyder mata U جانوران پوست کلفت
king of beasts U پادشان جانوران :شیر
pincer U عضو گازانبری جانوران
terrarium U نمایشگاه جانوران خشکی
claw U سرپنجه جانوران ناخن
neontology U بررسی جانوران مانده
zooid U جانورسان شبیه جانوران
to water [horses, cattle, etc.] U آب دادن [به جانوران بومی]
animal husband U پرورش جانوران اهلی
arthropoda U جانوران مفصل دار
articulata U جانوران حلقه دار
zootaxy U طبقه بندی جانوران
instinct U هوش طبیعی جانوران
clawed U سرپنجه جانوران ناخن
biosystematic U رده بندی جانوران
instincts U هوش طبیعی جانوران
To kI'll animals for food . U جانوران را برای غذا کشتن
somite U حلقه یابند بدن جانوران
zoometry U اندازه گیری اندامهای جانوران
vivarium U جای نگاهداری جانوران زمینی
lorica U پوسته سخت حافظ جانوران
limnologist U زیست شناس جانوران اب شیرین
epizootic U منتشر شونده درمیان جانوران
achordata U جانوران فاقد ستون فقرات
weasels U جانوران پستاندار شبیه راسو
weasel U جانوران پستاندار شبیه راسو
aquariums U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquarium U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquaria U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
animalcular U وابسته به جانوران ذره بینی
seafood U غذاهای مرکب از جانوران دریایی
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
microorganism U جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
microorganisms U جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
chitin U جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
zootechnics U روش تربیت ورام کردن جانوران
zootechnics U فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechny U روش تربیت و رام کردن جانوران
deadfall U دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
incestuous U وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
zootechny U فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
zoography U علم توصیف جانوران وخوی انان
foraminifer U جنسی از جانوران ریز ریشه پای
foot and mouth U یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
rodenticide U دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
polyphagous U تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
verminate U تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
humane killer U تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
polyzoic U مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
pinfold U جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
inbreed U پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
Aborigines U سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
Are animals able to think ? آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
herd book U نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
outbreed U جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
lethal chamber U اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
chine U مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
awn U الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
sea fire U شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
pond life جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
roe U أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
hard roe U أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
roe U اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
hard roe U اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
aquaria U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
omnivora U جانوران همه چیزخوار مانند خوک و اسب ابی
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
drag net U توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
aquarium U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
zootechnician U کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
aquariums U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
Brit U جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
Brits U جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
lanugo U کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
heteromorphic U جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
inbreeding U تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
labyrinthodon U سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
zoophyte U انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
galantine U خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
totem pole U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem poles U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
notochord U نخستین محور تیره پشت میله غضروفی که در پشت جانوران است
hemoglobin U ماده رنگی اهن دار گویچههای قرمز خون جانوران مهره دار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com