English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
homo U جانورانی که انسان وانواع میمون ها نیز جزو ان بشمارمیروند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
apes U میمون انسان نما
ape U میمون انسان نما
aped U میمون انسان نما
aping U میمون انسان نما
pithecanthrope U برزخ میان انسان و میمون
gorilla U بزرگترین میمون شبیه انسان
gorillas U بزرگترین میمون شبیه انسان
pithecanthropus U انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
lemurs U میمون پوزه دار میمون لمور
lemur U میمون پوزه دار میمون لمور
diurnal U مربوط به روز جانورانی که درروزفعالیت دارند
planker U گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
neontology U بر رسی در جانورانی که درروی زمین مانده اند
syren U یکی از جانورانی که نصف زن ونصف دیگرپرنده بوده است
anthropo U پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop U پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
finches U سهره وانواع ان خانواده سهره
finch U سهره وانواع ان خانواده سهره
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
snapdragons U گل میمون
aping U میمون
apes U میمون
aped U میمون
pigmies U میمون
pygmies U میمون
jackanapes U میمون
simian U میمون
ape U میمون
snapdragon U گل میمون
propitious U میمون
pygmy U میمون
monkeys U میمون
monkey U میمون
snapdrayon U گل میمون
simian U میمون مانند
baboonery U میمون صفتی
hokeypokey U میمون صفتی
colugo U میمون جهنده
guenon U میمون دم درازافریقایی
apishness U میمون صفتی
apelike U میمون مانند
monkeyish U میمون صفت
pithecoid U شبه میمون
monkeyishness U میمون صفتی
monkey's fist U مشت میمون
anthropoid U میمون ادم نما
anthropoids U میمون ادم نما
tarsier U میمون شبگرد هندی
zany U مقلد میمون صفت
lemurs U میمون پوزه دارماداگاسکار
great ape U میمون ادم وار
lemur U میمون پوزه دارماداگاسکار
gibbon U میمون دراز دست
gibbons U میمون دراز دست
orangutan U میمون درختی برنئوسوماترا
orangoutang U میمون درختی برنئوسوماترا
chimpanzees U میمون ادم وار
rhesuses U میمون دم کوتاه هندی.
simian U بوزینه شبیه میمون
monkey fist U گره پنجه میمون
mongoose U میمون پوزه دراز
mongooses U میمون پوزه دراز
chimpanzee U میمون ادم وار
rhesus U میمون دم کوتاه هندی.
macaque U نوعی میمون دنیای قدیم
macaca U نوعی میمون دنیای قدیم
baboon U یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
baboons U یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
apery U میمون صفتی کارهای بوزینه وار
cynocephalus U [مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
grivet U نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
larkspur U [نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
flavonal dyes U فلاون [مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]
human being U انسان
mortal U انسان
mortals U انسان
mans U انسان
in human shape U انسان
loard of creation U انسان
human beings U انسان
homosapiens U انسان
man U انسان
homo U انسان
misanthropy U انسان بیزاری
humanist U انسان گرا
humanly U مثل انسان
homosapiens U نوع انسان
The human body U بدن انسان
pithecanthrope U انسان میمونی
primitive U انسان اولیه
the outward man U انسان فاهر
bod U بدن انسان
palm U کف دست انسان
bods U بدن انسان
palms U کف دست انسان
anthropology U انسان شناسی
anthropomorphism U انسان انگاری
marginal man U انسان حاشیهای
homo economicus U انسان اقتصادی
atomy U اسکلت انسان
hominid U جنس انسان
brisket U سینه انسان
heidelberg man U انسان هایدلبرگ
economic man U انسان اقتصادی
eudemonology U گفتاردرسعادت انسان
homo faber U انسان ابزارساز
homo politicus U انسان اجتماعی
manward U بطرف انسان
humansit U انسان دوست
kindlity U انسان وار
infrahuman U پایین تر از انسان
infrahuman U مادون انسان
human movement U حرکت انسان
anthropocentrism U انسان محوری
anthropophobia U انسان هراسی
godman U انسان خداوار
dewlaps U غبغب انسان
humanoids U شبیه انسان
humanoid U شبیه انسان
human nature U طبیعت انسان
cannibalism U ادمخواری انسان
anthropoid U شبه انسان
anthropoids U شبه انسان
anthropoids U انسان نما
humanitarian U انسان گرایانه
anthropomorphic U شبیه انسان
superhuman U برتر از انسان
egalitarian U طرفدارتساوی انسان
anthropoid U انسان نما
dewlap U غبغب انسان
humankind U نوع انسان
subhuman U مادون انسان
anthropologist U انسان شناس
voice U صدای انسان
rumps U کفل انسان
voicing U صدای انسان
misanthrope U انسان گریز
misanthropes U انسان گریز
mankind U نوع انسان
rump U کفل انسان
voices U صدای انسان
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
cultural anthropology U انسان شناسی فرهنگی
voicing U صدای سخنرانی انسان
humanism U مکتب اصالت انسان
manxman U اهل جزیره انسان
man trap U دام برای انسان
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
pre adamite U انسان پیش از ادم
man of mould U انسان خاکی یا فانی
varmint U انسان یاحیوان مزاحم
man made U مصنوع انسان انسانی
anthropometry U انسان سنجی جسمانی
voice U صدای سخنرانی انسان
equalitarian U طرفدار تساوی انسان
hu man U وابسته ب ه انسان بشری
hypomorph U انسان سرگرد وپاکوتاه
homosapiens U نام علمی انسان
homo sapiens U انسان اندیشه ورز
superman U موجود مافوق انسان
supermen U موجود مافوق انسان
kindlily U بطورملایم انسان وار
neoanthropic U شبیه انسان جدید
physical anthropology U انسان شناسی جسمانی
voices U صدای سخنرانی انسان
feces U مدفوع انسان وحیوان
man made U ساخته دست انسان
prehuman U پیش از پیدایش انسان
trunks U خرطوم بینی انسان
misanthropic U مربوط به انسان گریزی
theophany U تجلی خدا به انسان
foliate mask U صورت مجسمه انسان
anthropology U علم انسان شناسی
varment U انسان یاحیوان مزاحم
anthropomorphic U دارای شکل انسان
buffs U جلا پوست انسان
ethos U صفات وشخصیت انسان
theophany U فهور خدابه انسان
trunk U خرطوم بینی انسان
humankind U بشریت نژاد انسان
man-made U مصنوع انسان انسانی
buff U جلا پوست انسان
man-made U ساخته دست انسان
zombie U انسان زنده شد ادم احمق
zombies U انسان زنده شد ادم احمق
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
macaque U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
humanization U انسان پروری متمدن سازی
hu man U دارای خوی انسانی انسان
crutch U محل انشعاب بدن انسان
man is a risible creature U انسان مخلوقی است خنده کن
theophanic U وابسته به تجلی خدا به انسان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com