English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cork jacket U جامه چوب پنبهای که ادم رادر روی اب شناورمیسازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
trailing U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
trailed U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
trail U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
trails U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
To bottle up a sentiment. U احساسی رادر دل خود جمع کردن
to cut brake or beat a r U گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
hysterectomize U بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
cottons U پنبهای
callous U پنبهای
cottony U پنبهای
cotton U پنبهای
suberose U چوب پنبهای
corky U چوب پنبهای
subereous U چوب پنبهای
cotton sleeving U بوش پنبهای
cork sheet U ورقه چوب پنبهای
corkiness U خاصیت چوب پنبهای
phelloderm U بافت چوب پنبهای
double cotton covered U سیم با دو روکش پنبهای
candlewick U نخ پنبهای حاشیه دوزی
cotton covered wire U سیم با روکش پنبهای
d.c.c. U سیم با دو روکش پنبهای
cotton enameled wire U سیم لعابدار پنبهای
suber U بافت چوب پنبهای
geodetical U کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodeticline U کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
coma U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
comas U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
cotton duke U بافت ساده پنبهای یا کتانی
gingham U نوعی پارچه پنبهای یا کتانی
suberose U دارای بافت چوب پنبهای
bombast U جنس پنبهای گزافه گویی
suberous U دارای بافت چوب پنبهای
suberic U دارای بافت چوب پنبهای
calico U پارچههای پنبهای ارزان قیمت
cheesecloth U پارچهی پنبهای درشت باف
suberization U ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
suberize U تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
GIs U لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
GI U لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
dungaree U نوعی پارچه پنبهای نامرغوب زبر وخشن
hierarchy plus input process output U یک روش طراحی و مستندسازی برنامه که ساختارعملیاتی و گردش اطلاعات رادر سه نوع نمودار نشان میدهد
totaliarian state U دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
EMM U امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
flannelette U پارچه پنبهای شبیه فلانل فلانل نما
cork U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
corks U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
night dress U جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
raiment U جامه
transvestites U زن جامه
outwall U جامه
weeds U جامه
vesture U جامه
togs U جامه
suit U جامه
garments U جامه
suited U جامه
tog U جامه
transvestite U زن جامه
overclothes U جامه رو
costumes U جامه
costume U جامه
apparel U جامه
habit U جامه
swallow tail coat U جامه شب
costumes U جامه ها
rigs U جامه
suits U جامه
habits U جامه
thing U جامه
garment U جامه
rig U جامه
liveries U جامه
livery U جامه
toggery U جامه
monkhood dress U جامه
costume U جامه
rigged U جامه
incognita U با جامه مبدل
samite U جامه زربفت
knock about clothes U جامه کار
wooled U جامه پشمی
cilice U جامه مویی
change of clothes U جامه واگردان
smalls U جامه بچگانه
small cloths U جامه بچگانه
oil coat U جامه مشمعی
sadly dressed U جامه غم پوشیده
he wears a new suit to day U امروز جامه
undies U زیر جامه
night clothes U جامه خواب
to wear mourning U جامه ماتم
nether garment U زیر جامه
dishabille U جامه خانگی
women's dres U جامه زنان
disfrock U جامه از تن در اوردن
the outward man U جامه یا تن ادمی
suit case U جامه دان
proper dress U جامه زیبا
proper dress U جامه شایسته
night gown U خواب جامه
habiliments U جامه ویژه
fatigue dress U جامه بیگاری
night suit U جامه خواب
print dress U جامه چیت
evite U زن کم جامه پوش
garb U جامه پوشانیدن به
furs U جامه خزدار
fur U جامه خزدار
undressing U جامه معمولی
suit U جامه [کت و شلوار]
undresses U جامه معمولی
undress U جامه معمولی
luggage U جامه دان
purple U جامه ارغوانی
clothes U جامه لباس
garments U جامه رو رخت
caddice U جامه ژنده
scarlet U سرخ جامه
gold U جامه زری
golds U جامه زری
garment U جامه رو رخت
habits U :جامه پوشیدن
habit U :جامه پوشیدن
caddis U جامه ژنده
kimono U جامه ژاپنی
kimonos U جامه ژاپنی
hosiery U جامه کش باف
linen U جامه زبر
gear U الات جامه
geared U الات جامه
gears U الات جامه
necklines U یقهی جامه
bed clothes U جامه خواب
neckline U یقهی جامه
weeds U جامه بوگی
to [get] dress [ed] U جامه پوشیدن
portmanteaux U جامه دان
portmanteaus U جامه دان
valises U جامه دان
tog U جامه پوشاندن
portmanteau U جامه دان
to habit U جامه پوشاندن
valise U جامه دان
implement U جامه عمل پوشاندن
carry out U جامه عمل پوشاندن
small clothes U جامه بچه گانه
put inpractice U جامه عمل پوشاندن
put into effect U جامه عمل پوشاندن
carry into effect U جامه عمل پوشاندن
rich clad U جامه فاخر پوشیده
make something happen U جامه عمل پوشاندن
put ineffect U جامه عمل پوشاندن
unclothe U جامه از تن بدر اوردن
carry ineffect U جامه عمل پوشاندن
to garb oneself in silk U جامه ابریشمی پوشیدن
finery [formal] U جامه رسمی جشن
finery [formal] U جامه پر زرق و برق
to rustle in silks U جامه ابریشمی پوشیدن
undergrament U زیرپوش جامه زیر
to clothe oneself U جامه برتن کردن
actualize U جامه عمل پوشاندن
actualise [British] U جامه عمل پوشاندن
vestiary U محل کندن جامه
riding habits U جامه سواری زنانه
tights U جامه چسبان وخفت
fustanelle U جامه بلندمردانه دریونان
materialising U جامه عمل بخودپوشیدن
materialises U جامه عمل بخودپوشیدن
gaskin U شلوار زیر جامه
materialised U جامه عمل بخودپوشیدن
habiliment U جامه استعداد فکری
dresses U جامه بتن کردن
in mourning U جامه ماتم پوشیده
kirtle U جامه بلند زنانه
materialize U جامه عمل بخودپوشیدن
fleshings U جامه نازک تن نما
materialized U جامه عمل بخودپوشیدن
riding habit U جامه سواری زنانه
gowns U جامه بلند زنانه
dressed in scarlet U جامه سرخ پوشیده
dressed inred U جامه سرخ پوشیده
gown U جامه بلند زنانه
luggage U جامه دان اثاثه
ermined U جامه قاقم پوشیده
materializing U جامه عمل بخودپوشیدن
bundle up U جامه گرم دربرکردن
materializes U جامه عمل بخودپوشیدن
dress U جامه بتن کردن
robes U جامه دربر کردن
clobbered U جامه وصله کردن
clobber U جامه وصله کردن
kilts U جامه چین دار
kilt U جامه چین دار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com