Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dissocialization
U
جامعه گسلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
european essembly
U
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
ablosung
U
پیوند گسلی
socialism
U
جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
community
U
جامعه
communities
U
جامعه
polities
U
جامعه
polity
U
جامعه
societies
U
جامعه
universe
U
جامعه
society
U
جامعه
the body politic
U
جامعه
socio-
U
جامعه
ecological community
U
جامعه
biocenose
U
جامعه زندگان
moslem league
U
جامعه مسلمانان
biotic communtity
U
جامعه زندگان
classless society
U
جامعه بی طبقه
biocummunity
U
جامعه زندگان
league of nations
U
جامعه ملل
integral calculvs
U
حساب جامعه
closed society
U
جامعه بسته
integral calculus
U
حساب جامعه
infinite population
U
جامعه نامحدود
inert society
U
جامعه بیهوده
finite population
U
جامعه محدود
ecclesiastes
U
کتاب جامعه
eruropean community
U
جامعه اروپایی
sociocentrism
U
جامعه- محوری
sociogenic
U
جامعه زاد
sociometry
U
جامعه سنجی
lower class
U
بی کلاس
[در جامعه]
sociopath
U
جامعه ستیز
sociopathy
U
جامعه ستیزی
statistical universe
U
جامعه اماری
throwaway society
U
جامعه مسرف
transitory society
U
جامعه انتقالی
sociality
U
جامعه جویی
social minded
U
در فکر جامعه
mass society
U
جامعه انبوهیده
stimulus population
U
جامعه محرکها
nonliterate society
U
جامعه نانویسا
peripheral community
U
جامعه پیرامونیperipeteia
preliterate society
U
جامعه نانویسا
primitive society
U
جامعه ابتدایی
underclass
U
بی کلاس
[در جامعه]
subclass
U
بی کلاس
[در جامعه]
social desirability
U
جامعه پسندی
A classless society.
U
جامعه بی طبقه
atomistic society
U
جامعه ذرهای
sociologist
U
جامعه شناس
sociable
U
جامعه پذیر
socialist
U
جامعه گرای
psychopaths
U
جامعه ستیز
sociology
U
جامعه شناسی
socialists
U
جامعه گرای
society
U
جامعه اجتماع
parameter
U
اماره جامعه
parameters
U
اماره جامعه
societies
U
جامعه اجتماع
sociability
U
جامعه پذیری
psychopathy
U
جامعه ستیزی
socialism
U
جامعه گرایی
affluent society
U
جامعه مصرفی
affluent society
U
جامعه مرفه
affluent society
U
جامعه ثروتمند
psychopath
U
جامعه ستیز
affluent society
U
جامعه رفاه
social science
U
جامعه شناسی
sociological
U
جامعه شناختی
antisocial
U
جامعه ستیز
pseudopsychopathic
U
جامعه ستیز کاذب
the society is like a vortex
U
جامعه مانندگردابی است
psychopathic personality
U
شخصیت جامعه ستیز
public mischief
U
جرم علیه جامعه
sampling population
U
جامعه نمونه گیری
lower class
U
طبقه پایین جامعه
subclass
U
طبقه پایین جامعه
underclass
U
طبقه پایین جامعه
Common Market
U
جامعه اقتصادی اروپا
phytosociology
U
جامعه شناسی گیاهی
sociolinguistics
U
جامعه شناسی زبان
bourgeois
<adj.>
U
عضوطبقه متوسط جامعه
holy office
U
جامعه راهبان ومومنین
covenant of the league of nations
U
منشور جامعه ملل
sociological
U
وابسته به جامعه شناسی
egalitarian society
U
جامعه تساوی طلب
bourgeois
U
عضوطبقه متوسط جامعه
blind
U
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
to live at the expense of society
U
روی دوش جامعه زندگی
cover
U
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover
U
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
blind
U
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
to seed a person to c.
U
کسیرا از جامعه بیرون کردن
socialists
U
جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialist
U
جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
to retire in to oneself
U
از جامعه کناره گیری کردن
sociometry
U
سنجش روابط افراد جامعه
phalanstery
U
جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
r.m.a. color code
U
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
phalanstery
U
تقسیم جامعه باجزاء کوچک
e c s c (european coal & steel commissio
U
جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
socialite
U
شخص طراز اول جامعه
socialites
U
شخص طراز اول جامعه
antisocial
U
مخل اجتماع دشمن جامعه
league
U
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
leagues
U
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
misanthropist
U
کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
calculus
U
حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
hero-worshipper
U
ستایش گر ساده لوح
[جامعه شناسی]
public mischief
U
جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public good
U
کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
to acclimatize/acclimatise
[British E]
yourself
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise
[British E]
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to become acclimatized
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimate
[American E]
to new circumstances
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
debutant
U
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
acculturate
نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
canoness
U
زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
debuts
U
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
ecosystem
U
بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
debut
U
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
greenbelt
U
کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
ecosystems
U
بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
to ask somebody out
U
از کسی پرسیدن که آیا مایل است
[با شما]
بیرون برود
[جامعه شناسی]
Common Market
U
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
intervener
U
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
scientific socialism
U
بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
unlawful assembly
U
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
association for computing machinery
U
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
collectivism
U
اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
common nuisance
U
منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
dominion
U
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
invisible hand
U
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
Christendom
U
عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
christenings
U
عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
real will
U
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
iron law of wage
U
قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
congress party (indian national congress
U
حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com