English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sociable U جامعه پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
socialism U جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
educatable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
repairable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
reparable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
adaptable organism U موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
societies U جامعه
polity U جامعه
society U جامعه
the body politic U جامعه
communities U جامعه
socio- U جامعه
universe U جامعه
polities U جامعه
ecological community U جامعه
community U جامعه
parameters U اماره جامعه
lower class U بی کلاس [در جامعه]
subclass U بی کلاس [در جامعه]
peripheral community U جامعه پیرامونیperipeteia
nonliterate society U جامعه نانویسا
moslem league U جامعه مسلمانان
finite population U جامعه محدود
social minded U در فکر جامعه
mass society U جامعه انبوهیده
underclass U بی کلاس [در جامعه]
social science U جامعه شناسی
sociological U جامعه شناختی
parameter U اماره جامعه
socialist U جامعه گرای
ecclesiastes U کتاب جامعه
society U جامعه اجتماع
societies U جامعه اجتماع
sociology U جامعه شناسی
psychopathy U جامعه ستیزی
dissocialization U جامعه گسلی
eruropean community U جامعه اروپایی
sociability U جامعه پذیری
primitive society U جامعه ابتدایی
preliterate society U جامعه نانویسا
socialists U جامعه گرای
psychopaths U جامعه ستیز
classless society U جامعه بی طبقه
antisocial U جامعه ستیز
closed society U جامعه بسته
infinite population U جامعه نامحدود
sociopathy U جامعه ستیزی
transitory society U جامعه انتقالی
inert society U جامعه بیهوده
A classless society. U جامعه بی طبقه
sociopath U جامعه ستیز
sociometry U جامعه سنجی
biocenose U جامعه زندگان
biocummunity U جامعه زندگان
biotic communtity U جامعه زندگان
sociality U جامعه جویی
sociocentrism U جامعه- محوری
social desirability U جامعه پسندی
sociogenic U جامعه زاد
psychopath U جامعه ستیز
throwaway society U جامعه مسرف
atomistic society U جامعه ذرهای
affluent society U جامعه مرفه
stimulus population U جامعه محرکها
sociologist U جامعه شناس
league of nations U جامعه ملل
affluent society U جامعه رفاه
affluent society U جامعه مصرفی
socialism U جامعه گرایی
integral calculvs U حساب جامعه
statistical universe U جامعه اماری
integral calculus U حساب جامعه
affluent society U جامعه ثروتمند
the society is like a vortex U جامعه مانندگردابی است
holy office U جامعه راهبان ومومنین
bourgeois U عضوطبقه متوسط جامعه
covenant of the league of nations U منشور جامعه ملل
bourgeois <adj.> U عضوطبقه متوسط جامعه
sociolinguistics U جامعه شناسی زبان
egalitarian society U جامعه تساوی طلب
sampling population U جامعه نمونه گیری
sociological U وابسته به جامعه شناسی
Common Market U جامعه اقتصادی اروپا
underclass U طبقه پایین جامعه
subclass U طبقه پایین جامعه
lower class U طبقه پایین جامعه
public mischief U جرم علیه جامعه
pseudopsychopathic U جامعه ستیز کاذب
phytosociology U جامعه شناسی گیاهی
psychopathic personality U شخصیت جامعه ستیز
socialite U شخص طراز اول جامعه
to live at the expense of society U روی دوش جامعه زندگی
sociometry U سنجش روابط افراد جامعه
antisocial U مخل اجتماع دشمن جامعه
to seed a person to c. U کسیرا از جامعه بیرون کردن
socialites U شخص طراز اول جامعه
to retire in to oneself U از جامعه کناره گیری کردن
socialists U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialist U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
e c s c (european coal & steel commissio U جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
r.m.a. color code U علایم رنگی جامعه رادیوسازان
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
phalanstery U جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
phalanstery U تقسیم جامعه باجزاء کوچک
hero-worshipper U ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
public good U کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
league U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
calculus U حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
leagues U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
public mischief U جرمی که مضر به حال جامعه باشد
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
debutant U دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
ecosystems U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
greenbelt U کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
ecosystem U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
to ask somebody out U از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
intervener U در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
scientific socialism U بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
collectivism U اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
common nuisance U منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
solvable U حل پذیر
cleavable U رخ پذیر
pliable U خم پذیر
pi acceptor U پی پذیر
soluble U حل پذیر
dominion U ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
regulable U تنظیم پذیر
remediable U چاره پذیر
reducible U تقلیل پذیر
inflamable U اشتعال پذیر
infusible U گداز نا پذیر
inoculable U تلقیح پذیر
reflexible U انعکاس پذیر
refutable U تکذیب پذیر
remediable U درمان پذیر
revocable U ابطال پذیر
susceptible of change U تغییر پذیر
superimposable U انطباق پذیر
subjugable U تسخیر پذیر
subduable U تسخیر پذیر
incompressible U تراکم نا پذیر
incondensable U ناچگال پذیر
increasable U افزایش پذیر
indemonstrable U اثبات نا پذیر
indocile U تعلیم نا پذیر
inexpugnable U شکست نا پذیر
inextensible U تمدید نا پذیر
stainable U لکه پذیر
spottable U لکه پذیر
spoilable U فساد پذیر
remediable U گزیر پذیر
teachable U تعلیم پذیر
reclaimable U ادعا پذیر
protractile U امتداد پذیر
passible U فساد پذیر
irremeable U برگشت نا پذیر
partible U بخش پذیر
pacifiable U تسکین پذیر
irresoluble U تجیزیه نا پذیر
limitable U محدودیت پذیر
open cheque U چک انتقال پذیر
mutable U تغییر پذیر
rotatable U چرخش پذیر
liquefiable U گداز پذیر
magnetizable U مغناطیس پذیر
maintainable U نگهداشت پذیر
resolvable U تفکیک پذیر
miscible U امتزاج پذیر
perfectible U کمال پذیر
perturbable U اشوب پذیر
proton acceptor U پرتون پذیر
protean U شکل پذیر
proprotionable U تناسب پذیر
precipitable U تعلیق پذیر
plunderable U چپاول پذیر
shapeable U شکل پذیر
severable U تفکیک پذیر
sequacious U نصیحت پذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com