English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the society is like a vortex U جامعه مانندگردابی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
socialism U جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
society U جامعه
the body politic U جامعه
polities U جامعه
polity U جامعه
universe U جامعه
societies U جامعه
communities U جامعه
community U جامعه
socio- U جامعه
ecological community U جامعه
dissocialization U جامعه گسلی
atomistic society U جامعه ذرهای
biocenose U جامعه زندگان
biocummunity U جامعه زندگان
finite population U جامعه محدود
biotic communtity U جامعه زندگان
classless society U جامعه بی طبقه
A classless society. U جامعه بی طبقه
transitory society U جامعه انتقالی
throwaway society U جامعه مسرف
antisocial U جامعه ستیز
ecclesiastes U کتاب جامعه
sociocentrism U جامعه- محوری
sociality U جامعه جویی
league of nations U جامعه ملل
mass society U جامعه انبوهیده
moslem league U جامعه مسلمانان
nonliterate society U جامعه نانویسا
peripheral community U جامعه پیرامونیperipeteia
social desirability U جامعه پسندی
preliterate society U جامعه نانویسا
sociogenic U جامعه زاد
integral calculvs U حساب جامعه
social minded U در فکر جامعه
stimulus population U جامعه محرکها
eruropean community U جامعه اروپایی
statistical universe U جامعه اماری
sociopathy U جامعه ستیزی
sociopath U جامعه ستیز
sociometry U جامعه سنجی
inert society U جامعه بیهوده
infinite population U جامعه نامحدود
integral calculus U حساب جامعه
primitive society U جامعه ابتدایی
affluent society U جامعه مصرفی
affluent society U جامعه مرفه
societies U جامعه اجتماع
sociability U جامعه پذیری
psychopathy U جامعه ستیزی
parameters U اماره جامعه
parameter U اماره جامعه
underclass U بی کلاس [در جامعه]
socialists U جامعه گرای
socialist U جامعه گرای
sociable U جامعه پذیر
sociologist U جامعه شناس
socialism U جامعه گرایی
psychopaths U جامعه ستیز
psychopath U جامعه ستیز
society U جامعه اجتماع
subclass U بی کلاس [در جامعه]
affluent society U جامعه رفاه
affluent society U جامعه ثروتمند
closed society U جامعه بسته
social science U جامعه شناسی
sociological U جامعه شناختی
sociology U جامعه شناسی
lower class U بی کلاس [در جامعه]
public mischief U جرم علیه جامعه
sampling population U جامعه نمونه گیری
lower class U طبقه پایین جامعه
bourgeois <adj.> U عضوطبقه متوسط جامعه
subclass U طبقه پایین جامعه
sociolinguistics U جامعه شناسی زبان
underclass U طبقه پایین جامعه
bourgeois U عضوطبقه متوسط جامعه
psychopathic personality U شخصیت جامعه ستیز
pseudopsychopathic U جامعه ستیز کاذب
sociological U وابسته به جامعه شناسی
covenant of the league of nations U منشور جامعه ملل
egalitarian society U جامعه تساوی طلب
Common Market U جامعه اقتصادی اروپا
holy office U جامعه راهبان ومومنین
phytosociology U جامعه شناسی گیاهی
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
to live at the expense of society U روی دوش جامعه زندگی
socialite U شخص طراز اول جامعه
socialites U شخص طراز اول جامعه
antisocial U مخل اجتماع دشمن جامعه
socialists U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
socialist U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
sociometry U سنجش روابط افراد جامعه
phalanstery U جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
phalanstery U تقسیم جامعه باجزاء کوچک
r.m.a. color code U علایم رنگی جامعه رادیوسازان
e c s c (european coal & steel commissio U جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
to retire in to oneself U از جامعه کناره گیری کردن
to seed a person to c. U کسیرا از جامعه بیرون کردن
calculus U حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
leagues U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
public good U کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
public mischief U جرمی که مضر به حال جامعه باشد
league U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
hero-worshipper U ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
debutant U دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
ecosystem U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
greenbelt U کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
ecosystems U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
to ask somebody out U از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
scientific socialism U بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
intervener U در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
collectivism U اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
common nuisance U منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
dominion U ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
invisible hand U فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
Christendom U عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
christenings U عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
congress party (indian national congress U حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com