English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
industrial espionage U جاسوسی صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counter-espionage U ضد جاسوسی
counter espionage U ضد جاسوسی
espial U جاسوسی
spionnage U جاسوسی
counterespionage U ضد جاسوسی
espionage U جاسوسی
espying U جاسوسی کردن
spying U عمل جاسوسی
espy U جاسوسی کردن
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
stag U جاسوسی کردن
fifth column U دستگاه جاسوسی
spial U عملیات جاسوسی
spial U جاسوسی کردن
stags U جاسوسی کردن
spionnage U جاسوسی کردن
industrial espionage U جاسوسی در صنعت
espies U جاسوسی کردن
spies U جاسوسی کردن
spied U جاسوسی کردن
intelligence U خبرگیری جاسوسی
espial U عملیات جاسوسی
spy U جاسوسی کردن
espied U جاسوسی کردن
to spy U جاسوسی کردن
counterintelligence U سازمان ضد جاسوسی
counterspy U مامور ضد جاسوسی
espial officer U افسر عملیات جاسوسی
he was shot for a spy U او به جرم جاسوسی تیرباران شد
fifth cloumn U مامورین سازمانهای جاسوسی
spial officer U افسر عملیات جاسوسی
pickeer U لاس زدن جاسوسی کردن
fink U اعتصاب شکن جاسوسی کردن
finks U اعتصاب شکن جاسوسی کردن
nark U مامور خفیه پلیس جاسوسی کردن
espial U جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
industrial water U اب صنعتی
industrial U صنعتی
high wrought U صنعتی
technical U صنعتی
manufacturing U صنعتی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
industrial disputes U اختلافات صنعتی
industrial consumption U مصرف صنعتی
industrial concern U بنگاه صنعتی
valve U شیر صنعتی
industrial chemistry U شیمی صنعتی
industrial area U منطقه صنعتی
industrial building U ساختمان صنعتی
industrial building U بنای صنعتی
vertical union U اتحادیه صنعتی
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
industrial workers U کارگران صنعتی
industrial revolution U انقلاب صنعتی
industrial switch U کلید صنعتی
industrial union U اتحادیه صنعتی
industrial unions U اتحادیههای صنعتی
industrial unit U واحد صنعتی
mechnical U ماشینی صنعتی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
industrial management U مدیریت صنعتی
trade effluent U فضولات صنعتی
industrial insurance U بیمه صنعتی
industrial nations U کشورهای صنعتی
technical grade U خلوص صنعتی
producer buyer U خریدار صنعتی
polytechnical U دانشکده صنعتی
industrial wastewater U فاضلاب صنعتی
plant U واحد صنعتی
industrialization U صنعتی کردن
technological U حرفهای صنعتی
technologically U حرفهای صنعتی
polytechnic U دانشکده صنعتی
polytechnics U دانشکده صنعتی
artful U ماهرانه صنعتی
artless U غیر صنعتی
industrialization U صنعتی شدن
industrialization U صنعتی سازی
plants U واحد صنعتی
industrialises U صنعتی کردن
industrialising U صنعتی کردن
industrialize U صنعتی کردن
industrializes U صنعتی کردن
industrializing U صنعتی کردن
industrialism U سیستم صنعتی
industrial relations U روابط صنعتی
artistical U هنرامیز صنعتی
art bronze U برنز صنعتی
commercial efficiency U بازده صنعتی
engineering workshop U کارگاه صنعتی
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
applied economics U اقتصاد صنعتی
Big Brother U دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
manufactoring tape milling machine U دستگاه نورد صنعتی
interphase transformer loss U تلفات پیچک صنعتی
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
industrial capitalism U سرمایه داری صنعتی
process of industrialization U فرایند صنعتی شدن
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
pilot plant U واحد ازمایش صنعتی
industrial alternating current U جریان متناوب صنعتی
inartistically U بطور غیر صنعتی
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
valve U ولو [شیر صنعتی]
industrial reserve army U ارتش ذخیره صنعتی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
art casting U ریخته گری صنعتی
an artistic production U عمل یا کار صنعتی
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
Midlands U ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
metonymical U دارای صنعتی که انراmetonym گویند
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
artlessly U بطور ساده یاغیر صنعتی
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
industrial instrument U دستگاه اندازه گیری صنعتی
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
industrial data collection device U دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
Industrial Aesthetic U [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
Industrialized building U [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
din U سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
high Sierra specification U روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
pantechnicon U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
Luddites U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com