English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
electric attraction U جاذبه الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
electrostatics U بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
Other Matches
free air anomaly U اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
law of gravity U جاذبه
appeal U جاذبه
gravitation U جاذبه
appealed U جاذبه
gravity U جاذبه
valence U جاذبه
attraction U جاذبه
attractions U جاذبه
appeals U جاذبه
gravitation U کشش جاذبه
sex appeal U جاذبه جنسی
electrostatic attraction U جاذبه الکترواستاتیکی
gravitation U قوه جاذبه
gravitation U جاذبه ثقلی
electron capture U جاذبه الکترونی
gravitation U جاذبه گرانشی
counter attraction U جاذبه متقابله
coulomb attraction U جاذبه کولنی
capillary attraction U جاذبه شعریه
attration U جاذبه کشندگی
gravitational waves U امواج جاذبه
attraction of current U جاذبه میدان
attraction force U نیروی جاذبه
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
absorpthiveness U قوه جاذبه
sexiness U جاذبه جنسی
attractive field U میدان جاذبه
cohesion U جاذبه مولکولی
gravitational force U نیروی جاذبه
adhesion U جاذبه سطحی
gravitational attraction U جاذبه گرانشی
gravitational constant U ثابت جاذبه
attractive force U نیروی جاذبه
magnetic attraction U جاذبه مغناطیسی
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
magnetic dip U میدان جاذبه مغناطیسی
geomagnetic U وابسته به جاذبه زمین
centripetal force U قوه جاذبه مرکز
intermolecular attraction U جاذبه بین مولکولی
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
magnetic dip U قوه جاذبه مغناطیسی
law of universal gravitation U قانون جاذبه عمومی
law of electrostatic attraction U قانون جاذبه الکترواستاتیکی
interionic attraction U جاذبه بین یونی
ablatitious U کاهنده قوه جاذبه
intensity of gravity U گرانی یا جاذبه زیاد
scenic attractions U جاذبه های دیدنی
gravity U جاذبه زمین کشش انحراف
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
intermolecular attractive force U نیروی جاذبه بین مولکولی
gravity U جاذبه زمین درجه کشش
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
affinity U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
affinities U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitating U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitate U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
centriole U ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
geotropism U رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
electrical U الکتریکی
electrotechnical U الکتریکی
electric U الکتریکی
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
gold contacts U اتصالات الکتریکی
electric traction U کشش الکتریکی
flash fuze U چاشنی الکتریکی
electric energy U انرژی الکتریکی
electrify U الکتریکی کردن
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
galvano cautery U داغ الکتریکی
electroplating U ابکاری الکتریکی
electric drive U محرکه الکتریکی
electrical conduction U رسانش الکتریکی
electrifying U الکتریکی کردن
electric coupling U تزویج الکتریکی
gyro compass U قطبنمای الکتریکی
electrical conductivity U رسانندگی الکتریکی
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
electrovalence U فرفیت الکتریکی
electrovalency U فرفیت الکتریکی
electric heater U گرم کن الکتریکی
electrical conductance U رسانایی الکتریکی
electric eye U چشم الکتریکی
electrical angle U زاویه الکتریکی
electric tension U فشار الکتریکی
electrical analogue U مشابهات الکتریکی
electric traction U قوه الکتریکی
electric unit U واحدهای الکتریکی
electric wave U موج الکتریکی
electric welding U جوشکاری الکتریکی
electric wind U باد الکتریکی
electric filter U صافی الکتریکی
electrical bounding U اتصال الکتریکی
electrical U سیستم الکتریکی
static breeze U وزش الکتریکی
gasoline electric U بنزین الکتریکی
magic eye U چشم الکتریکی
electric field U میدان الکتریکی
electrical breeze U وزش الکتریکی
electric force U نیروی الکتریکی
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
electrical transcription U ضبط الکتریکی
corona discharge U تخلیه الکتریکی
electrise U الکتریکی کردن
electro erosion U فرسایش الکتریکی
conductivity U رسانندگی الکتریکی
spark erossion U فرسایش الکتریکی
electrical degree U درجه الکتریکی
electric break down U شکست الکتریکی
electrolytic capacitor U خازن الکتریکی
capacitance U فرفیت الکتریکی
electrolytic iron U اهن الکتریکی
electromagnet U اهنربای الکتریکی
electric bulb U لامپ الکتریکی
electric charge U بار الکتریکی
electric brake U ترمز الکتریکی
electrical schematic U نمودار الکتریکی
electrical insulator U عایق الکتریکی
electric arc U قوس الکتریکی
electrical interface U تداخل الکتریکی
electrical model U مدل الکتریکی
dielectric strength U پایدار دی الکتریکی
dielectric stress U بار دی الکتریکی
dielectric strain U بار دی الکتریکی
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
dielectric polarization U قطبش دی الکتریکی
electrical prospecting U کاوش الکتریکی
electrical resistivity U مقاومت الکتریکی
electric balance U تعادل الکتریکی
electric circuit U مدار الکتریکی
electric clock U ساعت الکتریکی
electric shocks U شوک الکتریکی
electric shock U شوک الکتریکی
dielectric viscosity U لختی دی الکتریکی
electric machine U ماشین الکتریکی
electric potential U پتانسیل الکتریکی
electric primer U چاشنی الکتریکی
electric discharge U تخلیه الکتریکی
electric component U قطعه الکتریکی
electric connection U اتصال الکتریکی
all electric U تماما" الکتریکی
air dielectric U دی الکتریکی هوا
electromigration U مهاجرت الکتریکی
electric constant U ثابت الکتریکی
electric contact U کنتاکت الکتریکی
electromotor U محرک الکتریکی
electric control U کنترل الکتریکی
electromotor U موتور الکتریکی
electron bombbardment U بمباران الکتریکی
hot seat U صندلی الکتریکی
electric coupling U پیوست الکتریکی
electropathy U مداوای الکتریکی
electric resistance U مقاومت الکتریکی
electrifies U الکتریکی کردن
engine U موتورغیر الکتریکی
circuits U اتصال الکتریکی
circuit U اتصال الکتریکی
circuit U جریان الکتریکی
voltages U فشار الکتریکی
voltage U فشار الکتریکی
circuits U جریان الکتریکی
voltaism U ولتاژ الکتریکی
electrical connections U اتصالات الکتریکی
electrolysis U تجزیه الکتریکی
flux U فلوی الکتریکی
transcriptions U ضبط الکتریکی
transcription U ضبط الکتریکی
electrodes U قطب الکتریکی
electrode U قطب الکتریکی
discharges U تخلیه الکتریکی
discharge U تخلیه الکتریکی
images U تصویر الکتریکی
electric flux U شار الکتریکی
charges U بار الکتریکی
isolates U به صورت الکتریکی
isolating U به صورت الکتریکی
conduction U رسانایی الکتریکی
tachogenerator U دورسنج الکتریکی
resistors U مقاومت الکتریکی
image U تصویر الکتریکی
electrified U الکتریکی کردن
specific conductance U رسانندگی الکتریکی
isolate U به صورت الکتریکی
resistor U مقاومت الکتریکی
charge U بار الکتریکی
brainwaves U موج الکتریکی مغز
brainwave U موج الکتریکی مغز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com