Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dispatch route
U
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
balisage
U
مشخص کردن مسیر جاده باچراغهای راهنما
sending state
U
کشور اعزام کننده پرسنل
underpasses
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
positive control
U
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
escape line
U
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
staged crews
U
پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
squawk
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
alignments
U
مسیر جاده
alignment
U
مسیر جاده
driving lane
U
یک خط جاده برای یک مسیر
detours
U
جاده یا مسیر انحرافی
traffic lane
U
یک خط جاده برای یک مسیر
detour
U
جاده یا مسیر انحرافی
lane
U
یک خط جاده برای یک مسیر
shuttle
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttles
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttled
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
open route
U
جاده بدون کنترل وبازرسی
channels
U
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص
channelled
U
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص
channeling
U
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص
channeled
U
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص
lanes
U
مسیر که باخط کشی مشخص میشود
lane
U
مسیر که باخط کشی مشخص میشود
channel
U
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص
control bus
U
مسیر کنترل
alerted
U
وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alerts
U
وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alert
U
وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
batteries
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
distances
U
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance
U
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
air control point
U
نقطه کنترل مسیر هوایی
aircraft vectoring
U
کنترل مسیر سمتی هواپیما
operating strenght
U
پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
control vane
U
تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
command heading
U
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
communication
U
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
hook
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
routing
U
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
calibrated orifice
U
سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
automatic trim
U
روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
holding pattern
U
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
homing adaptor
U
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
staffing guide
U
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
format
U
1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
deferred exit
U
انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
formats
U
1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
director
U
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
directors
U
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
open loop system
U
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
packet
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
admision rate
U
میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
high resolution bit mapped display
U
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
divided highway
[American E]
U
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
emerging traffic
U
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
analog
U
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
in the p
U
درزمان گذشته
road screen
U
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
cascade control
U
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
analogue
U
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogues
U
صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
on a dime
<idiom>
U
درزمان خیلی کوتاه
when the chips are down
<idiom>
U
درزمان مهم وخطرناک
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
decays
U
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
mosaic d.
U
وضع احکام دینی درزمان موسی
decaying
U
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decayed
U
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decay
U
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
service road
U
جاده کناری جاده سرویس
going
U
وضع جاده زمین جاده
essoin
U
بهانه برای عدم حضوردردادگاه درزمان مقرر
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
prestation
U
خدمتی که درزمان پیشین دربرابرمالیات انجام می دادند
septuagint
U
ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
jacobus
U
سکه زرکه درزمان جیمزیکم زدندوبهای ان از 02تا42شیلینگ بود
roundheal
U
عضو پارلمان انگلیس درزمان شارل یکم که سرش را ازته میزد
prize of war
U
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
fast
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
multithread
U
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
FatBits
U
انتخاب Mac Paint که به کاربر امکان ویرایش تصویر به صورت یک پیکسل درزمان میدهد
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
friendly
U
خودی
friendliest
U
خودی
friendlies
U
خودی
friendlier
U
خودی
friendly state
U
کشور خودی
self directed
U
پیش خودی
homeling
U
بازیگر خودی
friendly forces
U
نیروهای خودی
insiders
U
خودی خودمانی
homes
U
زمین خودی
home
U
زمین خودی
insider
U
خودی خودمانی
relative
U
خودی نسبی
chicks
U
هواپیمای خودی
spontaneity
U
خود به خودی
own goal
U
گل به دروازه خودی
friendliest
U
نیروی خودی
friendly
U
نیروی خودی
friendlier
U
نیروی خودی
blue forces
U
نیروهای خودی
we group
U
گروه خودی
upcourt
U
سبد خودی
in group
U
گروه خودی
own goals
U
گل به دروازه خودی
internal heating
U
گرمایش خودی
spontaneous
U
خود به خودی
familiar
U
مانوس خودی
friendlies
U
نیروی خودی
To assert oneself . To display ones merit .
U
خودی را نشان دادن
spontaneous recovery
U
بهبود خود به خودی
spontaneous remission
U
بهبود خود به خودی
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
interference
U
مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
track clearer
U
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
ingross
U
جمع اوری کردن نیروی خودی
critical build up resistance
U
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
shore duty
U
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
despatched
U
اعزام
despatching
U
اعزام
dispatching
U
اعزام
send out
U
اعزام
despatches
U
اعزام
dispatches
U
اعزام
dispatched
U
اعزام
dispatch
U
اعزام
smoke screen
U
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
task
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic
U
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens
U
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt
U
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
U
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
U
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
looped
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives
U
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loops
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
U
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
circulation control
U
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
dispatch
U
اعزام کردن
dispatched
U
اعزام داشتن
send out
U
اعزام کردن
despatches
U
اعزام یکانها
dispatcher
U
اعزام کننده
embassage
U
اعزام سفیر
dispatched
U
اعزام یکانها
dispatches
U
اعزام کردن
despatching
U
اعزام داشتن
dispatches
U
اعزام داشتن
dispatched
U
اعزام کردن
dispateh
U
اعزام کردن
despatching
U
اعزام یکانها
dispatch
U
اعزام داشتن
dispatches
U
اعزام یکانها
despatching
U
اعزام کردن
despatched
U
اعزام کردن
despatched
U
اعزام داشتن
unattached
U
اعزام نشده
detaching
U
اعزام کردن
detach
U
اعزام کردن
send
U
اعزام داشتن
sending
U
اعزام داشتن
sends
U
اعزام داشتن
dispatch
U
اعزام یکانها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com