English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
remove U جابجا کردن به محل دیگر
removes U جابجا کردن به محل دیگر
removing U جابجا کردن به محل دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
interchange U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanged U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanges U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanging U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
bitblt U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
Other Matches
changer U وسیلهای که چیزی را با چیز دیگر جابجا میکند
flippy U دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود
displaces U جابجا کردن
relocate U جابجا کردن
suppress U جابجا کردن
suppressing U جابجا کردن
displace U جابجا کردن
unhorse U جابجا کردن
suppresses U جابجا کردن
transposing U جابجا کردن
transposes U جابجا کردن
transpose U جابجا کردن
relocated U جابجا کردن
removal U جابجا کردن
relocating U جابجا کردن
relocates U جابجا کردن
displaced U جابجا کردن
displacement U جابجا کردن
translocate U جابجا کردن
dislocate U جابجا کردن
displacing U جابجا کردن
dislocates U جابجا کردن
dislocating U جابجا کردن
heaved U جابجا کردن
heave U جابجا کردن
shifted U انتقال جابجا کردن
shifts U انتقال جابجا کردن
soil transport U جابجا کردن خاک
shift U انتقال جابجا کردن
restaging U جابجا کردن سوارکردن نفرات
winkle U جابجا کردن حلزون خوراکی
winkles U جابجا کردن حلزون خوراکی
movement U گردش جابجا کردن تحرک
to handle something with care U چیزی را با احتیاط جابجا کردن
luxate U از جای خود بیرون کردن جابجا کردن
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handles U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
remove U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removes U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removing U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
shunting station U ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
anagrammatize U جابجا کردن قلب کردن
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
junk U پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
transliterate U عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
transposable U جابجا شدنی
revulsive U جابجا شونده
translocation U جابجا شدگی
relocation U جابجا سازی
turnover U جابجا شدن
supplant U جابجا شدن
migrate U جابجا شدن
migrated U جابجا شدن
migrates U جابجا شدن
migrating U جابجا شدن
floating U جابجا شده
migratory U جابجا شونده
He was kI'lled on the spot. U جابجا کشته شد
metastatic U جابجا شونده
lomomote U جابجا شدن
displaceable U جابجا شونده
metastatic U جابجا شده
dislocates U جابجا شدن
dislocate U جابجا شدن
dislocating U جابجا شدن
out of place U جابجا شده
displacement U جابجا شدن
disposition U جابجا شدن
supplants U جابجا شدن
supplanting U جابجا شدن
autochthonous U جابجا نشده
supplanted U جابجا شدن
antihandling fuze U ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
metastasis U جابجا شدن ناخوشی
serpiginous U دونده جابجا شونده
transposable U قابل جابجا شدن
malposition U جابجا شدگی جنین
moving power U نیروی جابجا کننده
erratic block U بلوک جابجا شونده
pass on <idiom> U رد کردن چیزی که دیگر
revulsion U جابجا شدن درد ردع
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
to lay on the table U بوقت دیگر موکول کردن
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
displacing U جابجا شدن تغییر موضع دادن
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
displace U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced U جابجا شدن تغییر موضع دادن
scrape together <idiom> U پول یا چیزهای دیگر جمع کردن
range alongside U نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
reinforcing U در حال تقویت کردن یک یکان دیگر
substitution U جایگزین کردن چیزی با چیز دیگر
passage of lines U عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
force displaced in parallel U [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
adjourned U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
overwrite U و خراب کردن هر داده دیگر در این محل
adjourns U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourn U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
interpolate U در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolating U در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
transfers U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
interpolates U در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolated U در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
transferring U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
In at one ear and out at the other . <proverb> U از یک گوش شنیدن و از یکى دیگر بدر کردن .
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
switch U روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switched U روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switches U روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
shift U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shifts U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shifted U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
telephoning U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
telephone U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
telephoned U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
to play up to another actor بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
telephones U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
standalone U که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
saved U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
save U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saves U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
SDR U ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش نگه می دارد یا محل حافظه را جابجا میکند
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
acrostic جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
to lock somebody [yourself] out [of something] U در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
personal U محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
reel to reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
reel-to-reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
secondary soil U خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
to pair somebody off [up] with somebody U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
extensions U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
move U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
directories U روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory U روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
one an other U یک دیگر
furthered U دیگر
no more U دیگر نه
alternative U شق دیگر
alternative U دیگر
furthering U دیگر
furthers U دیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com