English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
relocation U جابجا سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
turnover U جابجا شدن
heave U جابجا کردن
He was kI'lled on the spot. U جابجا کشته شد
relocate U جابجا کردن
relocates U جابجا کردن
relocating U جابجا کردن
removal U جابجا کردن
revulsive U جابجا شونده
supplant U جابجا شدن
relocated U جابجا کردن
supplanted U جابجا شدن
supplanting U جابجا شدن
supplants U جابجا شدن
heaved U جابجا کردن
autochthonous U جابجا نشده
metastatic U جابجا شده
migratory U جابجا شونده
metastatic U جابجا شونده
displacement U جابجا شدن
displacement U جابجا کردن
migrate U جابجا شدن
migrated U جابجا شدن
migrates U جابجا شدن
migrating U جابجا شدن
transpose U جابجا کردن
transposes U جابجا کردن
out of place U جابجا شده
transposing U جابجا کردن
suppress U جابجا کردن
translocate U جابجا کردن
transposable U جابجا شدنی
displaced U جابجا کردن
displaces U جابجا کردن
displacing U جابجا کردن
lomomote U جابجا شدن
disposition U جابجا شدن
displaceable U جابجا شونده
floating U جابجا شده
translocation U جابجا شدگی
displace U جابجا کردن
dislocates U جابجا کردن
dislocate U جابجا شدن
dislocates U جابجا شدن
dislocating U جابجا کردن
dislocate U جابجا کردن
suppressing U جابجا کردن
unhorse U جابجا کردن
dislocating U جابجا شدن
suppresses U جابجا کردن
soil transport U جابجا کردن خاک
serpiginous U دونده جابجا شونده
shifts U انتقال جابجا کردن
shifted U انتقال جابجا کردن
malposition U جابجا شدگی جنین
shift U انتقال جابجا کردن
metastasis U جابجا شدن ناخوشی
moving power U نیروی جابجا کننده
erratic block U بلوک جابجا شونده
transposable U قابل جابجا شدن
removing U جابجا کردن به محل دیگر
removes U جابجا کردن به محل دیگر
remove U جابجا کردن به محل دیگر
to handle something with care U چیزی را با احتیاط جابجا کردن
restaging U جابجا کردن سوارکردن نفرات
winkle U جابجا کردن حلزون خوراکی
revulsion U جابجا شدن درد ردع
movement U گردش جابجا کردن تحرک
winkles U جابجا کردن حلزون خوراکی
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
interchanges U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handles U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
displacing U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces U جابجا شدن تغییر موضع دادن
interchange U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
displace U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced U جابجا شدن تغییر موضع دادن
interchanging U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanged U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
changer U وسیلهای که چیزی را با چیز دیگر جابجا میکند
force displaced in parallel U [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
removing U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
remove U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removes U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
shift U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shifted U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shifts U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shunting station U ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
SDR U ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش نگه می دارد یا محل حافظه را جابجا میکند
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
acrostic جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
bitblt U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
luxate U از جای خود بیرون کردن جابجا کردن
secondary soil U خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
anagrammatize U جابجا کردن قلب کردن
antihandling fuze U ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
flippy U دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود
bridge building U پل سازی
retortion U خم سازی
retortion U کج سازی
truncation U بی سر سازی
deflexion U خم سازی
padding U له سازی
stylization U مد سازی
flooring U کف سازی
flection U خم سازی
bridgework U پل سازی
local anasthesia U سر سازی
compaction U تو پر سازی
repk lection U پر سازی
individuation U تک سازی
individualized U تک سازی
individualising U تک سازی
individualizing U تک سازی
individualize U تک سازی
individualizes U تک سازی
individualises U تک سازی
pavement U کف سازی
individualization U تک سازی
idolization U بت سازی
individualised U تک سازی
pavements U کف سازی
individualization U فرد سازی
glycogenesis U گلیکوژن سازی
harmonization U هم اهنگ سازی
grillwork U شبکه سازی
mythopoetic U اساطیر سازی
insulate U عایق سازی
mystification U گیج سازی
individualization U منفرد سازی
gnomonics U فن شاخص سازی
forgeries U سند سازی
proportionment U متناسب سازی
grillwork U سبد سازی
refreshments U تازه سازی
forgery U سند سازی
refreshment U تازه سازی
gunsmithery U تفنگ سازی
gold beating U زرورق سازی
networking U شبکه سازی
haematogenesis U خون سازی
forgery U صورت سازی
strangling U خفه سازی
heterodyne reception U زنه سازی
seduction U گمراه سازی
immortalization U جاوید سازی
individuation U جدا سازی
inebriation U مست سازی
neutralization U بی اثر سازی
nest building U لانه سازی
solution U چاره سازی
stripping U برهنه سازی
image formation U تصویر سازی
inflexion U خم سازی خمیدگی
neutralization U خنثی سازی
impregnation U ابستن سازی
incavation U پوک سازی
histogenesis U بافت سازی
forgeries U صورت سازی
hymnography U سرود سازی
inculcation U جایگیر سازی
insulates U عایق سازی
insulating U عایق سازی
solutions U چاره سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com