Perdic | جابجایی توپها گسترش توپها | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	gun displacement U	جابجایی توپها گسترش توپها

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	guns free U	توپها اتش باختیار
	barbette U	تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
	reciprocal laying U	روانه کردن متقابله توپها
	battery groung pattern U	وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
	deploy U	اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
	deploying U	اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
	deploys U	اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
	rightsizing U	فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
	task U	جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
	tasks U	جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
	deployment operating base U	پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
	force tabs U	نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
	develop U	گسترش
	promotion U	گسترش
	developments U	گسترش
	extension U	گسترش
	promotions U	گسترش
	extensions U	گسترش
	line of deployment U	خط گسترش
	deploy U	گسترش
	develops U	گسترش
	deploying U	گسترش
	expanse U	گسترش
	deploys U	گسترش
	expanses U	گسترش
	development U	گسترش
	deployment U	گسترش
	dispersal U	گسترش
	propagation U	گسترش
	expansion U	گسترش
	spread U	گسترش
	spreads U	گسترش
	deplacement U	جابجایی
	relocation U	جابجایی
	displacement ton U	تن جابجایی
	handling U	جابجایی
	displeacement of water U	جابجایی اب
	head posisioning U	جابجایی هد
	convection U	جابجایی
	displacement U	جابجایی
	commutation U	جابجایی
	dislocation U	جابجایی
	prompt deployment U	گسترش مناسب
	flank development U	گسترش جناحی
	expansible U	گسترش پذیر
	sign extension U	گسترش علامت
	eco development U	بوم گسترش
	expansion path U	مسیر گسترش
	accrue U	گسترش یافتن
	wide angle U	عدسی گسترش
	wide-angle U	عدسی گسترش
	extensibility U	گسترش پذیری
	job enlargement U	گسترش شغلی
	credit expansion U	گسترش اعتبار
	circumfuse U	گسترش یافتن
	bank expansion U	گسترش بانکی
	image speard U	گسترش تصویر
	outspread U	گسترش یافتن
	abroad U	گسترش یافته
	path of expansion U	مسیر گسترش
	accrues U	گسترش یافتن
	accruing U	گسترش یافتن
	deploy U	گسترش یافتن
	development plan U	طرح گسترش
	deployment diagram U	طرح گسترش
	deploying U	گسترش یافتن
	deploys U	گسترش یافتن
	deployment diagram U	دیاگرام گسترش
	prompt deployment U	گسترش فوری
	deployment U	تفرقه گسترش
	applied <adj.> <past-p.> U	گسترش یافته
	deployed U	گسترش یافته
	to unfold U	گسترش دادن
	spread U	گسترش یافتن
	spreads U	گسترش یافتن
	to grow [into] U	گسترش دادن [به]
	to develop [into] U	گسترش دادن [به]
	inserted <adj.> <past-p.> U	گسترش یافته
	installed <adj.> <past-p.> U	گسترش یافته
	appointed <adj.> <past-p.> U	گسترش یافته
	deployed <adj.> <past-p.> U	گسترش یافته
	develop U	گسترش دادن
	develop U	گسترش وضعیت
	widening of market U	گسترش بازار
	expansion U	گسترش انبساط
	generation U	افرینش گسترش
	generations U	افرینش گسترش
	develops U	گسترش وضعیت
	widening of capital U	گسترش سرمایه
	disposition U	ارایشات گسترش
	expansion U	گسترش توسعه
	vertical expansion U	گسترش عمودی
	develops U	گسترش دادن
	hydride shift U	جابجایی هیدریدی
	bimolecular displacement U	جابجایی دو مولکولی
	commutation relation U	رابطه جابجایی
	image shift U	جابجایی تصویر
	chemical shift U	جابجایی شیمیایی
	shift U	جابجایی شعاعی
	alkyl shift U	جابجایی الکیلی
	commutative U	جابجایی پذیر
	allesthesia U	جابجایی بساوشی
	handling of goods U	جابجایی کالا
	commutativity U	جابجایی پذیری
	associative shift U	جابجایی تداعی
	block move U	جابجایی بلوک
	angular displacement U	جابجایی زاویهای
	handling of goods U	جابجایی امتعه
	field displacement U	جابجایی میدان
	commutation rules U	قواعد جابجایی
	cost of removal U	هزینه جابجایی
	allach U	جابجایی بساوشی
	shift U	جابجایی مرکزقوس
	stokes shift U	جابجایی استوک
	displacement current U	جریان جابجایی
	shear displacements U	جابجایی برشی
	shift reagent U	واکنشگر جابجایی
	doppler frequency U	جابجایی دوپلر
	eluviation U	جابجایی خاک
	doppler shift U	جابجایی دوپلر
	dynamic relocation U	جابجایی پویا
	relocation register U	ثبات جابجایی
	dislocation defect U	نقص جابجایی
	relocation factor U	ضریب جابجایی
	shifted U	جابجایی شعاعی
	shifted U	جابجایی مرکزقوس
	static relocation U	جابجایی ایستا
	materials handling U	جابجایی مواد
	commutative law U	قانون جابجایی
	shifts U	جابجایی شعاعی
	shifts U	جابجایی مرکزقوس
	program relocation U	جابجایی برنامه
	elater U	خاصیت انبساط و گسترش
	redeployment U	گسترش مجدد دادن
	expanding industry U	صنعت در حال گسترش
	to spread [across] [over] U	گسترش یافتن [سرتاسر]
	redeployment U	تجدید گسترش کردن
	generate U	گسترش یافتن افریدن
	generated U	گسترش یافتن افریدن
	flare angle U	زاویه گسترش یا گشادگی
	relocation U	تجدید گسترش دادن
	dispersion U	تفرقه گسترش یکان
	spaces U	گسترش دادن متن
	space U	گسترش دادن متن
	automatic volume expansion U	گسترش خودکار صدا
	bank development U	گسترش شبکه بانکی
	generates U	گسترش یافتن افریدن
	generating U	گسترش یافتن افریدن
	growth company U	شرکت در حال گسترش
	Abelian group [math.] U	گروه جابجایی [ریاضی]
	commutative property U	خاصیت جابجایی [ریاضی]
	commutative law U	خاصیت جابجایی [ریاضی]
	translation U	جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
	stock handling cost U	هزینه جابجایی موجودی
	commutative group [math.] U	گروه جابجایی [ریاضی]
	sand cone method U	طریقه جابجایی ماسه
	handling charges U	هزینههای جابجایی کالا
	hubble effect U	جابجایی به سوی قرمز
	itineration U	ازیک جابجایی دیگر
	modular constraint U	محدودیت در جابجایی تصاویر
	output per unit of displacement U	توان در واحد جابجایی
	free movement of capital U	ازادی جابجایی سرمایه
	image displacement U	تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
	red shift U	جابجایی به سوی قرمز
	matrixes U	جابجایی سط ر و ستون در آرایه
	cargo handling at port U	جابجایی کالا در بندر
	rotation U	جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
	blue shift U	جابجایی به سوی ابی
	commutative rule U	خاصیت جابجایی [ریاضی]
	ammunition handler U	متصدی جابجایی مهمات
	matrix U	جابجایی سط ر و ستون در آرایه
	drunkennes U	خطای جابجایی یا لغزش
	allochiria U	جابجایی بساوشی متقارن
	allocheiria U	جابجایی بساوشی متقارن
	advection U	جابجایی افقی هوا
	battery groung pattern U	طرح گسترش توپهای اتشبار
	open ranks U	گسترش باز درسواره نظام
	spread U	بسط وتوسعه یافتن گسترش
	expandable U	آنچه قابل گسترش باشد
	spreads U	بسط وتوسعه یافتن گسترش
	expansion U	توسعه گسترش دادن کشیدن
	extensible U	آنچه قابل گسترش است
	commutative group [math.] U	گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
	removable U	آنچه قابل جابجایی است
	shift U	جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
	cartridge U	دیسک سخت قابل جابجایی
	cartridges U	دیسک سخت قابل جابجایی
	shifted U	جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
	Abelian group [math.] U	گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
	globally U	تابع جابجایی که یک قطعه متن
	chemical shift equivalent protons U	پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
	shifts U	جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
	global U	تابع جابجایی که یک قطعه متن
	chemical shift non equivalent protons U	پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
	To extend the scope of ones activities . U	میدان عملیات خودرا گسترش دادن
	deployed U	مستقر گسترش یافته در روی زمین
	shifted U	جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
	righting U	جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
	shifted U	جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
	shifts U	جابجایی ریاضی راست داده در کلمه