English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
input time constant U ثابت زمانی اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
time constant U ثابت زمانی
inductive time constant U ثابت زمانی القا
capacitive time constant U ثابت زمانی فرفیت
low time constant U ثابت زمانی کوچک
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
structural form U شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
Ideal City U [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration U احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
dogmatic marxism U مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing U ثابت دستورالعمل ثابت
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
synchrony U هم زمانی
temporal U زمانی
time limit U حد زمانی
whilom U یک زمانی
time limits U حد زمانی
synchronization U هم زمانی
time sense U حس زمانی
on <prep.> U در [زمانی]
eternity U بی زمانی
timeline U خط زمانی
monomial U یک زمانی
sometime U یک زمانی
eternities U بی زمانی
onetime U یک زمانی
contemporaneousness U هم زمانی
simultaneeity U هم زمانی
primary U اولیه
dispersion U اولیه
rudimentary U اولیه
raw U اولیه
first generation U اولیه
early U اولیه
initialling U اولیه
basic U اولیه
primeval U اولیه
preliminary U اولیه
preliminaries U اولیه
fundamental U اولیه
primitive U اولیه
elementary U اولیه
initials U اولیه
primal U اولیه
earliest U اولیه
basics U اولیه
initial U اولیه
initialed U اولیه
initialing U اولیه
initialled U اولیه
spatiotemporal U فضایی و زمانی
lapse U فاصله زمانی
time horizon U افق زمانی
times U زمانی موقعی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی
temporal maze U ماز زمانی
timed U زمانی موقعی
time U زمانی موقعی
lapses U فاصله زمانی
in a short time U در اندک زمانی
timetables U برنامه زمانی
timetabled U برنامه زمانی
timetable U برنامه زمانی
time lags U فاصله زمانی
time limit U محدوده زمانی
time lags U تاخیر زمانی
time lag U فاصله زمانی
time lag U تاخیر زمانی
time sharing U اشتراک زمانی
time limit U محدودیت زمانی
time limits U محدوده زمانی
timetabling U برنامه زمانی
temporal U جسمانی زمانی
time limits U محدودیت زمانی
schedule U برنامه زمانی
scheduled U برنامه زمانی
schedules U برنامه زمانی
yore U در زمانی بسیاردور
lapsing U فاصله زمانی
flashbacks U وقفه زمانی
discrete time U با گسستگی زمانی
continuous time U با پیوستگی زمانی
clock paradox U پارادکس زمانی
flashback U وقفه زمانی
interval U فاصله زمانی
time scales U مقیاس زمانی
time scale U مقیاس زمانی
temporal sign U علامت زمانی
time preference U رجحان زمانی
vintage model U الگوی زمانی
time frame U چارچوب زمانی
time frames U چارچوب زمانی
When I came in U زمانی که من تو آمدم
time yield limit U حد تسلیم زمانی
time fuse U ماسوره زمانی
time jitter U اختلال زمانی
time flutter U اختلال زمانی
time fire U تیر زمانی
lagged U تاخیر زمانی
unit of time U واحد زمانی
time interval U فاصله زمانی
time preference U ارجحیت زمانی
time priority U اولویت زمانی
time priority U تقدم زمانی
time quantum U ذره زمانی
time schedule U برنامه زمانی
time score U نمره زمانی
time series U سریهای زمانی
time slice U برش زمانی
time preference U ترجیح زمانی
time study U بررسی زمانی
time table U جدول زمانی
time yield U تسلیم زمانی
time path U مسیر زمانی
timer switch U کلید زمانی
timetrend U روند زمانی
lags U تاخیر زمانی
time estimation U براورد زمانی
time error U خطای زمانی
timeline U تسلسل زمانی
pressure of time U فشار زمانی
time bar U محدودیت زمانی
time pressure U فشار زمانی
time base U مبدا زمانی
lag U تاخیر زمانی
time disorientation U گم گشتگی زمانی
time dilation U پارادوکس زمانی
time division multiplexing U تسهیم زمانی
no longer U نه بیشتر [زمانی]
time division multiplex U تسهیم زمانی
throughput time U اشتراک زمانی
no longer U نه دیگر [زمانی]
blueprints U طرح اولیه
drawing key U طرح اولیه
initial speed U سرعت اولیه
input speed U سرعت اولیه
stock U ذخیره اولیه
stocked U ذخیره اولیه
stocked U ماده اولیه
basic standard U استاندارد اولیه
breaking down train U راه اولیه
cogging train U مسیر اولیه
stock U ماده اولیه
blueprint U طرح اولیه
elementary cell U پیل اولیه
initial condition U شرایط اولیه
initial cost U هزینه اولیه
initial level U سطح اولیه
initial mass U جرم اولیه
initial point U نقطه اولیه
initial reserves U ذخایر اولیه
initial strength U استحکام اولیه
initial value U مقدار اولیه
opening capital U سرمایه اولیه
initial capital U سرمایه اولیه
initial acceleration U شتاب اولیه
feed stock U مواد اولیه
first aids U کمکهای اولیه
first cause U علت اولیه
first cost U هزینه اولیه
first notions U تصورات اولیه
archetypes U نمونه اولیه
historical costs U هزینه اولیه
incunabula U مراحل اولیه
initial velocity U سرعت اولیه
basic speed U سرعت اولیه
raw materials U مواد اولیه
inputted U توان اولیه
skeleton agreement U توافق اولیه
master agreement U توافق اولیه
frame agreement U توافق اولیه
Aborigine ساکن اولیه
basic agreement U توافق اولیه
scheme U طرح اولیه
input U سیگنال اولیه
stuffs U ماده اولیه
stuffed U ماده اولیه
first aid U کمکهای اولیه
base rate U ارزش اولیه
primeral borth U ابگوشت اولیه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com