English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
winning post U تیر مقصد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
consummation U مقصد
message U انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
message U در مقصد مربوط میشود
message U نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
message U ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
messages U انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
messages U در مقصد مربوط میشود
messages U نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
messages U ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
goal U مقصد
goals U مقصد
station U یا مقصد استفاده میشود
stationed U یا مقصد استفاده میشود
stations U یا مقصد استفاده میشود
aimlessly U بدون مقصد
divert U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverted U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverts U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
destination U مقصد
destination U صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
destinations U مقصد
destinations U صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
addressee U مقصد
addressees U مقصد
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
envelope U نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelopes U نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
switching U بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
sink U شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
sinks U شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
aim U مقصد
aimed U مقصد
aims U مقصد
virtual U و مقصد.
drift U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifted U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifting U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifts U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
interactive U کد اصلی و مقصد را بررسی کند
destined U مقصد معین
redirect U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirected U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirecting U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirects U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
hot U دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hotter U دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hottest U دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
aimless U بی مقصد
at the full landed cost price U قیمت تمام شده کالا در مقصد
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
carriage forward U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
datagram U که حاوی آدرس مقصد و مسیر آن است
demurrage U بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
destination file U فایل مقصد
destination inspection U بازدید در مقصد
destination port U بندر مقصد
driftless U بی مقصد
ex quay U تحویل در بندر مقصد
ex quay U تحویل در بارانداز مقصد
final destination U مقصد نهایی
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
freight collect U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
freight payable at destination U هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
goal oriented U مقصد گرا
immediate destination U مقصد بعدی
immediate destination U اولین مقصد
lay line U خط فرضی مسیر قایق به مقصد
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
named place of destination U مقصد مشخص
named point of destination U نقطه مشخص در مقصد
named port of destination U بندر مقصد مشخص
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
object code U برنامه مقصد
object language U زبان مقصد
object module U واحد مقصد
object point U مقصد
objective point U مقصد
object program U برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
out port U بندر دور از مقصد
payable at destiination U قابل پرداخت در مقصد
port of debarkation U بندر مقصد حمل کالا
port of destination U بندر مقصد
port of entry U بندر مقصد
portmark U علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
propagation delay U 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
redirection U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
saunteringly U بی مقصد
terminal port U بندر مقصد
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
wake up U کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
wire head U قسمت مقصد سیم کشی ایستگاه جلویی سیم کشی
There is no royal road to learning . <proverb> U مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
Are we there yet? U [ما] رسیدیم [به مقصد] ؟
We are getting there. U ما به هدف [مقصد] نزدیک می شویم.
Other Matches
target-oriented <adj.> U مقصد گرا
goal-oriented <adj.> U مقصد گرا
targeted <adj.> U مقصد گرا
to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com