English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
destructor U تخریب کننده
dismantling shot U تیر تخریب کننده
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
command destruct signal U علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
fragments U قطعه قطعه کردن
fragment U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
fragmenting U قطعه قطعه کردن
fritter U قطعه قطعه کردن
sectional U قطعه قطعه بخشی
fragmentation U قطعه قطعه شدن
segment U قطعه قطعه کردن
fritters U قطعه قطعه کردن
segments U قطعه قطعه کردن
illumination round U گلوله روشن کننده
starshell U گلوله روشن کننده
illuminating shell U گلوله روشن کننده
marking round U گلوله نشان کننده
stabilizing fin U پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
anatomize U قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
retard U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
line segment U قطعه خط
plotted U قطعه
panes U قطعه
plot U قطعه
pane U قطعه
plots U قطعه
goblet U قطعه
goblets U قطعه
panel U قطعه
components U قطعه
chunk U قطعه
panels U قطعه
item U قطعه
extent U قطعه
block U قطعه
blocked U قطعه
part U قطعه
blocks U قطعه
smidgin U قطعه
small scale integration U قطعه
morceau U قطعه
items U قطعه
snippy U قطعه
component U قطعه
piece U قطعه
calligraph U قطعه
stretches U قطعه
stretched U قطعه
stretch U قطعه
trilobation U سه قطعه
very large scale integration U قطعه
sections U قطعه
snip U قطعه
snipped U قطعه
smidgen U قطعه
member U قطعه
members U قطعه
blocs U قطعه
doit U قطعه
bloc U قطعه
pieces U قطعه
snipping U قطعه
smidgeon U قطعه
section U قطعه
plank U قطعه
tracts U قطعه
tract U قطعه
slab U قطعه
wodges U قطعه
wodge U قطعه
nuggets U قطعه
nugget U قطعه
slabs U قطعه
lobes U قطعه
copyslip U قطعه
segment U قطعه
lobe U قطعه
internode U قطعه
chunks U قطعه
fragment U قطعه
fragmenting U قطعه
fragments U قطعه
scale U قطعه
segmental U قطعه قطعه
segments U قطعه
fragments U قطعه باقیمانده
work U قطعه کار
gusset U قطعه اتصال
resident segment U قطعه مقیم
gussets U قطعه اتصال
clearing block U قطعه بازدارنده
fragmenting U قطعه باقیمانده
piece part U قطعه یک پارچه
vlsi U قطعه روی یک IC
icicles U یخ پاره قطعه یخ
fragment U قطعه باقیمانده
sett U قطعه سنگفرش
quad U قطعه سربی
mechanisms U قطعه ماشینی
dabbed U قطعه تکه
dab U قطعه تکه
stull U قطعه بزرگ
subassembly U یک قطعه جزء
berg U قطعه عظیم یخ
casting U قطعه ریخته گی
segmentation U قطعه سازی
lot U قطعه زمین
unit assembly U یک قطعه مجزا
lot U پارچه قطعه
blank flange U قطعه- ایکس
mechanism U قطعه ماشینی
lobotomy U قطعه بری
lobotomies U قطعه بری
quads U قطعه سربی
versicle U قطعه کوچک
plat U قطعه نقشه
fitting U قطعه اتصال
replacements U تعویض قطعه
replacement U تعویض قطعه
hexastich U قطعه شش فردی
midsection U قطعه میانی
cannibalization U قطعه برداری
worked U قطعه کار
occipital lobe U قطعه پس سری
dabs U قطعه تکه
icicle U یخ پاره قطعه یخ
program segment U قطعه برنامه
segmentation U قطعه بندی
workholder U نگهدارنده قطعه
frontal lobe U قطعه پیشانی
pickling U قطعه شویی
blocked U قطعه زمین
part number U شماره قطعه
concertos U قطعه موسیقی
blocks U قطعه زمین
partitur U قطعه کامل
items U قطعه خبری
concerto U قطعه موسیقی
block U قطعه زمین
handsets U تلفن در یک قطعه
work part U قطعه کار
handset U تلفن در یک قطعه
theme song U قطعه تکراری
stiffeners U قطعه تقویتی
opus U قطعه موسیقی
stiffener U قطعه تقویتی
tension member U قطعه کششی
opuses U قطعه موسیقی
parietal lobe U قطعه اهیانهای
temporal lobe U قطعه گیجگاهی
major assembly U قطعه عمده
time slice U قطعه زمان
part U قطعه یدکی
replacement part U قطعه یدکی
equuleus U قطعه الفرس
in sections U د رچند قطعه
equulei U قطعه الفرس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com