English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
springing teal U تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plumb U : راست بطور عمودی
erectly U بطور ایستاده یا عمودی
rockets U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocket U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
t stop U روش توقف با گذاشتن پای ازاد بطور عمودی پشت اسکیت دیگر
to whirl up U بطور چرخش بالا رفتن
to swirl up U بطور چرخش بالا رفتن
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
square wave U باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
firing range U برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp U نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
consequent U پی ایند
consequent U بر ایند
aftermath U پس ایند
subsequent U پس ایند
sequels U پی ایند
sequel U پی ایند
ungrateful U ناخوش ایند
unpleasantly U ناخوش ایند
desirable U خوش ایند
unwelcome U ناخوش ایند
unpleasant U ناخوش ایند
distasteful U ناخوش ایند
appealing U خوش ایند
comeliest U خوش ایند
comelier U خوش ایند
pleasant U خوش ایند
pleasanter U خوش ایند
pleasantest U خوش ایند
pleasing U خوش ایند
inconsequential U ناپی ایند
comely U خوش ایند
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
unsavory U ناگوار ناخوش ایند
they are well matched U خوب بهم می ایند
winsome U مناسب خوش ایند
displease U خوش ایند نبودن
undesirable U ناخوش ایند ناخواسته
displeases U خوش ایند نبودن
pleasingly U چنانکه خوش ایند باشد
to please oneself U برای خوش ایند خود
vertical redundancy check U بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
plastics U مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
member banks U در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
shootings U تیراندازی
musketry U تیراندازی
archery U تیراندازی
gunnery U تیراندازی
pop U تیراندازی
popped U تیراندازی
pops U تیراندازی
shooting U تیراندازی
gunning U تیراندازی
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
martially U بطور جنگی بطور نظامی
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
incisively U بطور نافذ بطور زننده
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
firing table U جدول تیراندازی
horseback archery U تیراندازی سواره
firing line U خط شروع تیراندازی
offhand U تیراندازی ایستاده
fire power U قدرت تیراندازی
live U تیراندازی جنگی
combat firing U تیراندازی جنگی
handbow U کمان تیراندازی
fire bay U دهلیز تیراندازی
conduct of fire U اجرای تیراندازی
fire trench U سنگر تیراندازی
school shooting U تیراندازی در مدرسه
delivery error U اشتباه در تیراندازی
dry sum U مشق تیراندازی
field archery U تیراندازی صحرایی
lived U تیراندازی جنگی
conduct of fire U هدایت تیراندازی
firing area U منطقه تیراندازی
scheme of fire U طرح تیراندازی
riflery U تیراندازی تفنگداری
shoots U تیراندازی کردن
shoot U تیراندازی کردن
fires U تیراندازی کردن
ready position U حاضربه تیراندازی
the butts U میدان تیراندازی
gunning U تمرین تیراندازی
order of fire U روش تیراندازی
fired U تیراندازی کردن
gunnery U قوانین تیراندازی
fire U تیراندازی کردن
verification fire U تیراندازی ازمایشی
guns U تیراندازی کردن
gun U تیراندازی کردن
methode of fire U روش تیراندازی
automatic fire U تیراندازی خودکار
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
range firing U تیراندازی در میدان تیر
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
firing line U خط تیراندازی مدار اتش
shot U تیراندازی تیرانداز ماهر
main fire U سیستم تیراندازی اصلی
shots U تیراندازی تیرانداز ماهر
shots U تیراندازی شده تیرخورده
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
shots U گلوله تیراندازی شده
firing data U عناصر مربوط به تیراندازی
range correction U تصحیح برد تیراندازی
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
open fire U شروع به تیراندازی کردن
methode of fire U روش اجرای تیراندازی
trap shoot U تیراندازی به هدفهای متحرک
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
pit detail U کمک مربی تیراندازی
passive U دفاع بدون تیراندازی
passives U دفاع بدون تیراندازی
target arrow U تیر مخصوص تیراندازی
squeeze off U تیراندازی با فشار ماشه
gun fire U توپ بامدادیاشام تیراندازی
set up U اماده تیراندازی کردن
skeet U انداختن تمرین تیراندازی
shot U گلوله تیراندازی شده
shot U تیراندازی شده تیرخورده
recoiled U دفع ضربت تیراندازی
recoil U دفع ضربت تیراندازی
absolute error U اشتباه مطلق تیراندازی
shooting galleries U میدان تیراندازی تمرینی
dwell at U به تیراندازی ادامه دادن
archery U تیراندازی با تیر و کمان
columbia round U تیراندازی مخصوص زنان
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
recoiling U دفع ضربت تیراندازی
recoils U دفع ضربت تیراندازی
firing battery U اتشبار تیراندازی کننده
shooting gallery U میدان تیراندازی تمرینی
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
field arrow U تیرهای تیراندازی صحرایی
field round U یک دور تیراندازی صحرایی
field roving course U مسابقه تیراندازی جنگلی
righting U حق عمودی
straightest U عمودی
upright U عمودی
righted U حق عمودی
right U حق عمودی
on end U عمودی
straight U عمودی
plumb lines U خط عمودی
plumb line U خط عمودی
perpendecular U عمودی
othogonal U عمودی
straighter U عمودی
perpendicular U عمودی
erected U عمودی
erecting U عمودی
erect U عمودی
erects U عمودی
vertical U عمودی
lineal U عمودی
natural form U وضع بدن هنگام تیراندازی
point bland U تیراندازی بدون نشانه روی
skeet gun U تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
target rifle U تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
toxophily U علم تیراندازی باتیر وکمان
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
port U حمل کردن مزغل تیراندازی
repeat range U با همین مسافت تیراندازی کنید
target round U یک دور تیراندازی با تیر وکمان
sector of fire U قطاع اتش منطقه تیراندازی
step through method U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
string U یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
plinking U تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
string walking U تمرین تیراندازی با تیر وکمان
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
gun shy U کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
firing mechanism U چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com