English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expansion bearing U تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kelly U قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
bearing stress U تنش تکیه گاهی
anchoring effect U اثر تکیه گاهی
anchorage distance U فاصله تکیه گاهی
bearing pressure U فشار تکیه گاهی
support conditions U شرایط تکیه گاهی
bearing pressure on foundation U فشار تکیه گاهی شالوده
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cantilever U تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
concentricity U حرکت دورانی
concentric running U حرکت دورانی
turning movement U حرکت دورانی
vertical envelopement U حرکت دورانی قائم
concentricity test U ازمایش حرکت دورانی
evolution U چرخش حرکت دورانی
rock U حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked U حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks U حرکت دورانی بال به دور بدنه
chugging U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chug U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugs U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
casual poor U کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
chugged U صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
circulation U حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations U حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
vortex flow U جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
coffee grinder U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grinders U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
echolalia U تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
bad break U مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
abortionists U کسی که موجب سقط جنین میشود
abortionist کسی که موجب سقط جنین میشود
in the clear <idiom> U رها از هرچیزی که موجب حرکت یا دیدمشکل شود
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
anticatalyst U مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
an unclear condition which U consideration the ignoranceof causes شرط مجهولی که موجب جهل به عوضین میشود
quantity theory of money U نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
masculinerhme U قافیه کلماتی که نه به eبلکه بهجای تکیه دار منتهی میشود
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
control surface angle U زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
yellow bile U مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
differential spoilers U اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
cross member U عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
hard sectoring U می دیسک که هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود و گاهی توسط مجموعهای نقاط پانچ شده اطراف hub مرکزی صورت می گیرد که هر سوراخ شروع سکتور ران نشان میدهد
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
in and out U گاهی تو و گاهی بیرون
equitable estate U در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
accents U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
mechanical mouse U وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود
deceleration time U زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود
mush U افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
mechanical mouse U mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
pinchwheel U چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
plotters U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
write protect U قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
frequently [quite often] <adv.> U گاهی
sometimes U گاهی
occasionally <adv.> U گاهی
now ....now U گاهی ....گاهی
once in a while <adv.> U گاهی
somewhen U گاهی
whilom U گاهی
once in a way U گاهی
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
once in a blue moon U گاه گاهی
at times U گاه گاهی
infrequently U گاه گاهی
now and a U گاه گاهی
from time to time U گاه گاهی
every now and then U گاه گاهی
backs U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
back U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
vertiginous U دورانی
out flanking U دورانی
rotary U دورانی
mawashi U دورانی
dollyo U دورانی
rotational U چرخشی دورانی
rotary drilling U حفاری دورانی
rotational inertia U لختی دورانی
eyre U گردش دورانی
rotary pump U پمپ دورانی
rotation flow U شارش دورانی
rotation inertia U لختی دورانی
rotary switch U کلید دورانی
cyclical unemployment U بیکاری دورانی
dollyo chagi U ضربه دورانی پا
turning movement U احاطه دورانی
diode lamp U دیود دورانی
centrifugal pump U پمپ دورانی
cyclical budget U بودجه دورانی
cyclic pitch U گام دورانی
circular frequency U تکرار دورانی
revolutions U سرعت دورانی
turbo compressor U کمپرسور دورانی
revolution U سرعت دورانی
revolving U گردنده دورانی
mawashi geri U ضربه دورانی پا
encirclement U احاطه دورانی
off and on U گاهی هرچند وقت یکبار
hit and miss U گاهی موفق وگاهی مغلوب
now and then a guest w come U گاه گاهی میهمانی می رسید
precious metals U سیم وزرو گاهی پلاطین
he makes occasional mistakes U گاه گاهی اشتباه میکند
circular flow of income U گردش دورانی درامد
moom dollyo bandea dollyo chagi U ضربه پا برعکس دورانی
circular dischroism U دو رنگ نمایی دورانی
gyratory breaker U سنگ شکن دورانی
gyratory crusher U سنگ شکن دورانی
moom dolly chagi U ضربه پا به عکس دورانی
cyclic pitch control U کنترل گام دورانی
kwon toul chigi U ضربه مشت دورانی
gapped scale U گاهی که چند نت ان حذف شده باشد
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
tabulate U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
screwing U حرکات دورانی یخهای دریایی
semi spinner U پرتاب دورانی گوی بولینگ
semi roller U پرتاب دورانی گوی بولینگ
cycled U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycles U :بصورت دورانی فاهر شدن
huck aback U حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
It is one of those things. U گاهی پیش می آید ،دیگر چه می شود کرد
accept as true U گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
fox fire U نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
mastigophoran U اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
brochures U کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلدکاغذی دارد
brochure U کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلدکاغذی دارد
rotaglider U گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند
corposant U گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
natural erosion U فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
epicanthus U لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
karakul U کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
blast hole drill U مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
it will not take long U طولی
vertical curve U خم طولی
linearly U طولی
linear U طولی
longitudinal U طولی
admixtures U موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
longitudinal stability U پایداری طولی
longitudinal stress U تنش طولی
longitudinal sleeper U تراورس طولی
eftsoon U طولی نکشیدکه
soon a U طولی نکشیدکه
strike joint U شکستگی طولی
longitudinal section U برش طولی
longitudinal section U نیمرخ طولی
longitudinal section U برش طولی
longitudinal seam U بخیه طولی
longitudinal studies U بررسیهای طولی
longitudinal turning U تراشکاری طولی
cut to length U طولی بریدن
abscissa U محور طولی
axis U خط طولی یا عرضی
axis U محور طولی
axial road U جاده طولی
profile U برش طولی
profiled U برش طولی
profiles U برش طولی
profiling U برش طولی
longitudinal reinforcement U فولادگذاری طولی
longitudinal welding U جوشکاری طولی
longitudinal wave U موج طولی
cut off saw U اره طولی بر
longitudinal valley U دره طولی
longitudinal screed U شمشه طولی
longitudinal seam U درز طولی
linear measure U مقیاس طولی
longitudinal compression U فشار طولی
longitudinal acceleration U شتاب طولی
longitudinal U دنده طولی
variables U رکورد با هر طولی
thrust bearing U یاطاقان طولی
longeron U ستون طولی
variable U رکورد با هر طولی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com