Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
communication engineering
U
تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
signal engineering
U
تکنیک جریان ضعیف
telecommunication technique
U
تکنیک مخابرات
low voltage engineering
U
تکنیک فشار ضعیف
technique
U
تکنیک
technic
U
تکنیک
practice
U
تکنیک
techniques
U
تکنیک
hydrotechnics
U
تکنیک اب
radio engineering
U
تکنیک رادیو
telecommunication technique
U
تکنیک ارتباطات
motoring
U
تکنیک اتومبیل
measuring technique
U
تکنیک سنجش
gei
U
تکنیک تکواندو
telegraph engineering
U
تکنیک تلگراف
illuminating engineering
U
تکنیک روشنایی
high vaccum engineering
U
تکنیک خلاء
lighting engineering
U
تکنیک روشنایی
kihon
U
تکنیک کاراته
lighting
U
تکنیک نور
lubrication technology
U
تکنیک روغنکاری
reference count technique
U
تکنیک شمارش ارجاعات
foundry practice
U
تکنیک ریخته گری
low frequency engineering
U
تکنیک فرکانس پایین
telephone engineering
U
تکنیک یا مهندسی تلفن
bangoe gei
U
تکنیک دفاعی تکواندو
highway engineering
U
تکنیک جاده سازی
kempo
U
تکنیک قدیم کاراته
precision engineering
U
تکنیک ابزار دقیق
safety interlock
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
machining practice
U
تکنیک و روش براده برداری
railroad engineering
U
مهندسی یا تکنیک راه اهن
telephone switching technique
U
تکنیک مراکز تلفن خودکار
safety locking device
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
materiel
U
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
bit parallel
U
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
safety locking devices
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety interlocks
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
boxless molding
U
تکنیک فرم دهی بدون جعبه
heian sandan
U
اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
Industrialized building
U
[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
demands
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
high resolution bit mapped display
U
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
antialiasing
U
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
weak current
U
جریان ضعیف
light current
U
جریان ضعیف
low current
U
جریان ضعیف
low voltage current
U
جریان فشار ضعیف
communication cable
U
کابل جریان ضعیف
light current engineering
U
مهندسی جریان ضعیف
low energy power circuit
U
مدار قدرت جریان ضعیف
communication operation instructions (co
U
دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
softie
U
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy
U
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softies
U
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
palling
U
ضعیف شدن ضعیف کردن
palls
U
ضعیف شدن ضعیف کردن
pall
U
ضعیف شدن ضعیف کردن
palled
U
ضعیف شدن ضعیف کردن
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
weak constitution
U
بنیه ضعیف ضعف بنیه مزاج ضعیف
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
communication
U
مخابرات
electric communication
U
مخابرات
signalled
U
رسته مخابرات
intercoms
U
مخابرات داخلی
panels
U
پرده مخابرات
intercom
U
مخابرات داخلی
transmissions
U
مخابرات ارسال
transmissions
U
مخابره مخابرات
transmission
U
مخابره مخابرات
signaled
U
رسته مخابرات
communication
U
ارتباط و مخابرات
subscriber line
U
خط مشترک
[مخابرات]
signal
U
رسته مخابرات
telecommunication traffic
U
ترافیک مخابرات
telecommunications
U
مخابرات تلگرافی
telecommunication network
U
شبکه مخابرات
transmission
U
مخابرات ارسال
communications
U
ارتباط و مخابرات
panel
U
پرده مخابرات
data link
U
محور مخابرات
communication technician
U
تکنیسین مخابرات
signal axis
U
محور مخابرات
signal bridge
U
پل مخابرات ناو
signal center
U
مرکز مخابرات
marking panel
U
پرده مخابرات
radiographic
U
مخابرات رادیویی
panel code
U
کد پرده مخابرات
signal corps
U
رسته مخابرات
signal communications
U
ارتباط و مخابرات
signal corps
U
قسمت مخابرات
communication theory
U
تئوری مخابرات
signal panel
U
پرده مخابرات
communication engineer
U
مهندس مخابرات
interphone
U
مخابرات داخلی
communication receiver
U
گیرنده مخابرات
communication engineering
U
مهندسی مخابرات
communication center
U
مرکز مخابرات
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
signal operation instruction
U
دستور کار مخابرات
digital subscriber line
[DSL]
U
خط مشترک دیجیتال
[مخابرات ]
panels
U
پرده شبکه مخابرات
signalled
U
علایم مخابراتی مخابرات
signaled
U
علایم مخابراتی مخابرات
cordless
[cordless telephone]
U
تلفن بی سیم
[مخابرات]
signal
U
علایم مخابراتی مخابرات
panel
U
پرده شبکه مخابرات
strangle
U
در مخابرات یعنی دستگاه
communication and electronics
U
رسته مخابرات و الکترونیک
intercommunication
U
مخابرات داخلی یکان
area signal center
U
مرکز مخابرات منطقه
communication chief
U
رئیس مخابرات یکان
standing operating procedures
U
روش جاری مخابرات
communication network
U
شبکه ارتباط و مخابرات
cordless telephone
U
تلفن بی سیم
[مخابرات]
helio
U
ایینه ویژه مخابرات
communication technician
U
تعمیر کارفنی مخابرات
master station
U
پست اصلی مخابرات
intercepted
U
نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercepting
U
نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercepts
U
نفوذکردن در شبکه مخابرات
intercept
U
نفوذکردن در شبکه مخابرات
cordless phone
U
تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless
[cordless telephone]
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless telephone
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
sign off
U
علایم ختم مخابرات یامکالمات
phone extension
U
شماره تلفن فرعی
[مخابرات]
asymmetric digital subscriber line
[ADSL]
U
خط مشترک دیجیتال نامتقارن
[مخابرات ]
spring loaded
U
فنری کلید ناپایدار در مخابرات
cordless phone
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cryptofacility
U
تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
wigway
U
ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
teletypewriter
U
دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
tele communication
U
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
cryptocompromise
U
تولید خطر برای مخابرات رمز
radiographs
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
communication deception
U
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
radiograph
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
loran
U
تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
lights out
U
علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
demodulate
U
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
high bit-rate digital subscriber line
[HDSL]
U
خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا
[مخابرات ]
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
phonopore
U
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
teleprinters
U
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinter
U
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
dial up line
U
خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
weakest
U
ضعیف
softer
U
ضعیف
feeblish
U
ضعیف
faintish
U
ضعیف
soft
U
ضعیف
faint
U
ضعیف
softest
U
ضعیف
lean
U
ضعیف
leaned
U
ضعیف
defective
U
ضعیف
anile
U
ضعیف
anemic
U
ضعیف
asthenic
U
ضعیف
langorous
U
ضعیف
adynamic
U
ضعیف
pusillanimous
U
ضعیف
fragile
U
ضعیف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com