Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lubrication technology
U
تکنیک روغنکاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mist lubrication
U
روغنکاری پاششی روغنکاری چکانشی روغنکاری چکهای
communication engineering
U
تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
lubrication
U
روغنکاری
oil lubrication
U
روغنکاری
lubrication order
U
دستور روغنکاری
lubricating
U
روغنکاری کردن
gravity lubrication
U
روغنکاری سقوطی
centralized lubrication
U
روغنکاری متمرکز
gas lubrication
U
روغنکاری گردی
drip oil lubrication
U
روغنکاری قطرهای
flood lubrication
U
روغنکاری سیلابی
flood oiling
U
روغنکاری گردشی
circulation oiling
U
روغنکاری گردشی
oil splash lubrication
U
روغنکاری تزریقی
splash lubrication
U
روغنکاری تزریقی
lubricate
U
روغنکاری کردن
lubricated
U
روغنکاری کردن
one shot lubrication
U
روغنکاری گروهی
lubricates
U
روغنکاری کردن
oil
U
روغنکاری کردن
oiling
U
روغنکاری کردن
oils
U
روغنکاری کردن
centralized oil shot system
U
روغنکاری متمرکز فشاری
centrifugal lubrication
U
روغنکاری گریز از مرکز
pressure lubrication
U
دستگاه روغنکاری فشاری
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
high pressure lubrication
U
روغنکاری فشار قوی
oil bath lubrication
U
روغنکاری حمام روغن
oil circulating lubrication
U
روغنکاری نوع گردشی
forced flood lubrication
U
روغنکاری تحت فشار
force feed circulation oiling
U
روغنکاری گردشی تحت فشار
drum type lubricating pump
U
پمپ روغنکاری نوع غلطکی
oil shot system
U
سیستم روغنکاری تحت فشار
technic
U
تکنیک
hydrotechnics
U
تکنیک اب
technique
U
تکنیک
techniques
U
تکنیک
practice
U
تکنیک
greasing
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
greased
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
grease
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
skid pad
U
محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
telecommunication technique
U
تکنیک مخابرات
radio engineering
U
تکنیک رادیو
measuring technique
U
تکنیک سنجش
telecommunication technique
U
تکنیک ارتباطات
motoring
U
تکنیک اتومبیل
telegraph engineering
U
تکنیک تلگراف
lighting engineering
U
تکنیک روشنایی
lighting
U
تکنیک نور
illuminating engineering
U
تکنیک روشنایی
gei
U
تکنیک تکواندو
kihon
U
تکنیک کاراته
high vaccum engineering
U
تکنیک خلاء
precision engineering
U
تکنیک ابزار دقیق
bangoe gei
U
تکنیک دفاعی تکواندو
signal engineering
U
تکنیک جریان ضعیف
foundry practice
U
تکنیک ریخته گری
highway engineering
U
تکنیک جاده سازی
low voltage engineering
U
تکنیک فشار ضعیف
telephone engineering
U
تکنیک یا مهندسی تلفن
kempo
U
تکنیک قدیم کاراته
low frequency engineering
U
تکنیک فرکانس پایین
reference count technique
U
تکنیک شمارش ارجاعات
safety locking device
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
telephone switching technique
U
تکنیک مراکز تلفن خودکار
railroad engineering
U
مهندسی یا تکنیک راه اهن
machining practice
U
تکنیک و روش براده برداری
safety interlock
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety interlocks
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety locking devices
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
materiel
U
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
bit parallel
U
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
boxless molding
U
تکنیک فرم دهی بدون جعبه
vegetable oil
U
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
heian sandan
U
اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
Industrialized building
U
[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
demand
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
high resolution bit mapped display
U
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
antialiasing
U
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com