Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
press key
تکمه فشاری
push key
تکمه فشاری
push button switch
U
تکمه فشاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compound compression
U
فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
botton
U
تکمه
buttons
U
تکمه
tubers
U
تکمه
button
U
تکمه
buttoned
U
تکمه
tuber
U
تکمه
buttoning
U
تکمه
bluebottles
U
گل تکمه
bluebottle
U
گل تکمه
knob
U
تکمه
knobs
U
تکمه
start button
U
تکمه استارت
emergency push button
U
تکمه اضطراری
listening key
تکمه همشنوایی
buttony
U
تکمه دار
impluse switch
U
تکمه ضربهای
axon hillock
U
تکمه اکسونی
key board
U
صفحه تکمه ها
microphone button
U
تکمه میکروفن
morse key
تکمه مورس
synaptic knob
U
تکمه سیناپسی
knob
U
تکمه گردان
knobs
U
تکمه گردان
telegraph key
تکمه تلگراف
kingcup
U
الاله تکمه دار
start button
U
تکمه راه اندازی
The button on my coat off.
U
تکمه کتم افتاد
double-breasted
U
دوطرف تکمه خور
buds
U
تکمه شکوفه کردن
budded
U
تکمه شکوفه کردن
bud
U
تکمه شکوفه کردن
Do up your shirt buttons.
U
تکمه های پیراهنت راببند
Press the elevator button.
U
تکمه آسانسور رافشار بدهید
impluse sending key
U
تکمه ارسالی ضربه جریان
botton
U
بسته شدن تکمه کردن
Your buttons have come undone.
U
تکمه های باز شده است
My buttons mave come off.
U
تکمه های لباسم کنده شده
buttoned
U
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
button
U
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
buttoning
U
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
komi
U
فشاری
compressive
U
فشاری
hard board
U
تخته فشاری
force feed oiler
U
روغندان فشاری
filterpress
U
پالونه فشاری
filter press
U
صافی فشاری
force pump
U
تلمبه فشاری
duplex pressure proportioner
U
مخلوط کن دو فشاری
die cast
U
ریختن فشاری
compression strength
U
مقاومت فشاری
data compaction
U
داده فشاری
pressure device
U
ماسوره فشاری
head pressure
U
ارتفاع فشاری
snap fastener
U
دکمه فشاری
thrust bolt
U
پیچ فشاری
pressure butt welding
U
جوشکاری لب به لب فشاری
pression pipe
U
لوله فشاری
pressboard
U
تخته فشاری
pressure fraction
U
کسر فشاری
pressure sweeping
U
روبیدن فشاری
push shot
U
ضربه فشاری
pressure welding
U
جوشکاری فشاری
pressure welding
U
جوش فشاری
constrictor knot
U
گره فشاری
push button
U
دکمه فشاری
compression strength
U
تاب فشاری
compression strength
U
توان فشاری
compression spring
U
فنر فشاری
compression flange
U
عضو فشاری
push button
U
کلید فشاری
thumb
U
دگمه فشاری
compression molding
U
قالبگیری فشاری
thumbed
U
دگمه فشاری
compression flange
U
سپر فشاری
thumbing
U
دگمه فشاری
thumbs
U
دگمه فشاری
compression strength
U
استحکام فشاری
achi komi
U
دفاع فشاری
compressive yield point
U
حدجهمندگی فشاری
push
U
ضربه فشاری
compressive stress
U
خستگی فشاری
compressive stress
U
تنش فشاری
pushed
U
ضربه فشاری
pushes
U
ضربه فشاری
compressive load application
U
بار فشاری
compression wave
U
موج فشاری
head
U
ارتفاع فشاری
compression stress
U
تنش فشاری
press cutting
برش دهنده فشاری
brass pressure casting
U
برنج ریختگی فشاری
centralized oil shot system
U
روغنکاری متمرکز فشاری
barometric altimeter
U
ارتفاع سنج فشاری
pressure lubrication
U
دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weldable
U
قابل جوشکاری فشاری
resistance pressure welding
U
جوشکاری فشاری مقاومتی
standard size whole brick
U
اجر فشاری معمولی
pressure device
U
عامل فشاری مین
thrust hardness
U
درجه سختی فشاری
cold pressed forging
U
اهنگری فشاری سرد
cold pressure welding
U
جوشکاری فشاری سرد
mae west
U
جلیقه نجات فشاری
compression riveter
U
دستگاه پرچ فشاری
net push
U
ضربه فشاری از لب تور
fumikumi
U
لگد فشاری به پایین
firing pressure device
U
ماسوره فشاری مین
pressure weld
U
جوش دادن فشاری
compression specimen
U
نمونه ازمایش فشاری
compression test specimen
U
نمونه ازمون فشاری
compression molding
U
ریخته گری فشاری
compressive yield point
U
نقطه لهیدگی فشاری
press casting
U
ریخته گری فشاری
pressure casting
U
قطعه ریخته گری فشاری
drag in
<idiom>
U
پا فشاری روی موضوع دیگری
superincumbent
U
دارای فشار زیاد فشاری
tobi komi
U
ضربه فشاری پا در حال پرش
thermit pressure welding
U
روش جوشکاری فشاری حرارتی
thermit pressure welding
U
روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
pressure die casting
U
ریخته گری حدیدهای فشاری
alumino thermit pressure welding
U
جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pieze
U
واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
press cast process
U
فرایند ریخته گری فشاری
pitometer log
U
سرعت سنج فشاری پیتومتری
molten metal pressure welding
U
روش جوشکاری ذوبی-فشاری
pressure die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
bend
U
خمش فشاری انحنای لوله زانویی
rolling press
U
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
bang
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
drill press
U
متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
brace
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
constant temperature pressure
U
welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
dial up
U
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pascal's law
U
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com