English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
iterant U تکرار کننده
iterative U تکرار کننده
repeater U تکرار کننده
repetitous U تکرار کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
recidivist U تکرار کننده جرم
recidivists U تکرار کننده جرم
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
gyro repeater U تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
regenerative repeater U تکرار کننده باززا
repeater coil U سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
Other Matches
quotes U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
recidivism U تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeats U تکرار کردن تکرار شدن
repeat U تکرار کردن تکرار شدن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
recapitulation U تکرار
tautology U تکرار
recapitulations U تکرار
practising U تکرار
tautologies U تکرار
reiteration U تکرار
replication U تکرار
duplication U تکرار
repetition U تکرار
epanalepsis U تکرار
regularly [often] <adv.> U به تکرار
on any number of occasions <adv.> U به تکرار
often <adv.> U به تکرار
frequently <adv.> U به تکرار
a lot of times <adv.> U به تکرار
practicing U تکرار
practice U تکرار
practise U تکرار
ingemination U تکرار
frequency U تکرار
frequencies U تکرار
repetitions U تکرار
practises U تکرار
frequence U تکرار
reduplication U تکرار
iteration U تکرار
repeat U تکرار
many times <adv.> U به تکرار
renewals U تکرار
renewal U تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> U به تکرار
rehearsal U تکرار
rehearsals U تکرار
repeats U تکرار
frequentation U تکرار
recidivism U تکرار
frequentness U تکرار
iterance U تکرار
reiterate U تکرار کردن
rehearsal U تکرار عملیات
reiterated U تکرار کردن
rehearsals U تکرار عملیات
repetitions U باز گو تکرار
reiterates U تکرار کردن
palilogy U تکرار تاکیدی
repeat key کلید تکرار
typematic key کلید تکرار
repeat counter U شمارنده تکرار
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
rehearsals U تکرار مجدد
repeatability U قابلیت تکرار
reptition compulstion U وسواس تکرار
recidivism U تکرار جرم
replication U پاسخگویی تکرار
repetition of position U تکرار وضعیت
repetition of an act U تکرار کاری
repeatable U قابل تکرار
frequency of vibration U تکرار ارتعاش
pulse repetition U تکرار ضربان
pulse repetition U تکرار تپش
auto repeat U خود تکرار
repeat U تکرار تجدید
repeat U تکرار کنید
rehearsal U تکرار مجدد
circular frequency U تکرار دورانی
repetition instruction U دستوالعمل تکرار
repeats U تکرار کردن
repeats U تکرار کنید
pleonasm U تکرار بیمورد
ibidem U تکرار میشود
repeats U تکرار تجدید
repeat U تکرار کردن
repetition instruction U دستورالعمل تکرار
frequent U تکرار شونده
tautologic U بیهوده تکرار کن
recur U تکرار شدن
recurred U تکرار شدن
recurs U تکرار شدن
iterative U تکرار شده
use U تکرار ممارست
repetition U باز گو تکرار
uses U تکرار ممارست
to repeat oneself U تکرار شدن
iterable U تکرار کردنی
iterate U تکرار کردن
merism U تکرار متشابهات
replicating U تکرار کردن
replicates U تکرار کردن
renewing U تکرار کردن
ingeminate U تکرار کردن
reiterating U تکرار کردن
renew U تکرار کردن
renews U تکرار کردن
frequenting U تکرار شونده
replicate U تکرار کردن
replicated U تکرار کردن
frequents U تکرار شونده
frequented U تکرار شونده
recapitulation U تکرار رئوس مطالب
recurring costs U هزینههای تکرار شونده
recidivists U عامل تکرار جرم
spaced repetition U تکرار فاصله دار
recidivist U عامل تکرار جرم
repeat action key U کلید تکرار عمل
recapitulations U تکرار رشدو نمو
recapitulations U تکرار رئوس مطالب
to make repeat U وادار به تکرار کردن
recidivation U بازگشت به تکرار جنایات
recidivism U بازگشت به تکرار جنایات
duplication check U مقابله از راه تکرار
recapitulation U تکرار رشدو نمو
frequency function U تابع تکرار [ریاضی]
reduplicate U تکرار کردن دوچندان
overeun error U خطای تکرار شده
over and over <idiom> U مکرا تکرار کردن
ingeminate U تکرار و تاکید کردن
autorepeat key U کلید تکرار خودکار
polysyndeton U تکرار حرف ربط
recapitulated U رئوس مطالب را تکرار کردن
iteration U تکرار یک برنامه برای حل مشکل
recapitulates U رئوس مطالب را تکرار کردن
cycles U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
repeat U مکرر کردن تکرار شدن
unfrequented U دور افتاده تکرار نشدنی
that will be the day <idiom> U چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
cycled U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
recapitulate U رئوس مطالب را تکرار کردن
repeats U مکرر کردن تکرار شدن
recapitulating U رئوس مطالب را تکرار کردن
cycle U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cumulative distribution function U تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
name plugging U تکرار نام یا علامت تجارتی
anaphora U تکرار یک یا چند عبارت متوالی
rehashes U تکرار مکررات چیز تکراری
rehashed U تکرار مکررات چیز تکراری
rehash U تکرار مکررات چیز تکراری
monotone U صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
cyclic U عملی که مرتب تکرار میشود
letting U ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to repeat oneself U کاریا گفته خودرا تکرار کردن
loops U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
looped U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
iterative process U فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
let U ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
lets U ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to haunt U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to walk U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
backtell U رله کردن دستورات تکرار فرامین
superfix U تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
loop U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
theme song U ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
loop U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
looped U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
raise a fuss <idiom> U قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
loops U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
brush up on something <idiom> U تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
demand frequency U نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
patterns U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
Could you repeat what you said, please? U میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
loop U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
drop repeat U واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
loops U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
looped U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
wait loop U پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
cycled U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
echolalia U تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
pseudo random U رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
cycle U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycles U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
nowel U کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
repeat U کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
repeats U کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
typematic U هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
frequency U تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
endless U بخش متمادی نواز ضبط یا چندین دستور کامپیوتری که پیامی تکرار میشود
frequencies U تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
autos U امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
auto U امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
overlap U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com