Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rehearsal
U
تکرار عملیات
rehearsals
U
تکرار عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quoted
U
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote
U
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes
U
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil
U
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism
U
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeats
U
تکرار کردن تکرار شدن
repeat
U
تکرار کردن تکرار شدن
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
frequentation
U
تکرار
tautologies
U
تکرار
tautology
U
تکرار
iterance
U
تکرار
frequentness
U
تکرار
iteration
U
تکرار
ingemination
U
تکرار
epanalepsis
U
تکرار
frequence
U
تکرار
duplication
U
تکرار
frequency
U
تکرار
frequencies
U
تکرار
repetitions
U
تکرار
repetition
U
تکرار
recapitulations
U
تکرار
repeat
U
تکرار
reiteration
U
تکرار
renewals
U
تکرار
renewal
U
تکرار
rehearsal
U
تکرار
rehearsals
U
تکرار
practising
U
تکرار
practises
U
تکرار
practise
U
تکرار
practicing
U
تکرار
repeats
U
تکرار
recapitulation
U
تکرار
on any number of occasions
<adv.>
U
به تکرار
often
<adv.>
U
به تکرار
many times
<adv.>
U
به تکرار
frequently
<adv.>
U
به تکرار
a lot of times
<adv.>
U
به تکرار
replication
U
تکرار
recidivism
U
تکرار
reduplication
U
تکرار
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
به تکرار
practice
U
تکرار
regularly
[often]
<adv.>
U
به تکرار
tautologic
U
بیهوده تکرار کن
to repeat oneself
U
تکرار شدن
repeats
U
تکرار کردن
reiterated
U
تکرار کردن
reiterates
U
تکرار کردن
reptition compulstion
U
وسواس تکرار
repetition instruction
U
دستورالعمل تکرار
repetitous
U
تکرار کننده
rehearsals
U
تکرار مجدد
repetition of an act
U
تکرار کاری
reiterate
U
تکرار کردن
replication
U
پاسخگویی تکرار
rehearsal
U
تکرار مجدد
repetition of position
U
تکرار وضعیت
repetition
U
باز گو تکرار
frequents
U
تکرار شونده
frequenting
U
تکرار شونده
frequented
U
تکرار شونده
repetitions
U
باز گو تکرار
frequent
U
تکرار شونده
use
U
تکرار ممارست
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
repeat
U
تکرار تجدید
repeat
U
تکرار کنید
repeat
U
تکرار کردن
repeats
U
تکرار تجدید
repeats
U
تکرار کنید
uses
U
تکرار ممارست
reiterating
U
تکرار کردن
ibidem
U
تکرار میشود
repeat counter
U
شمارنده تکرار
circular frequency
U
تکرار دورانی
iterant
U
تکرار کننده
auto repeat
U
خود تکرار
recidivism
U
تکرار جرم
iterable
U
تکرار کردنی
ingeminate
U
تکرار کردن
pulse repetition
U
تکرار ضربان
iterative
U
تکرار کننده
pulse repetition
U
تکرار تپش
iterative
U
تکرار شده
pleonasm
U
تکرار بیمورد
frequency of vibration
U
تکرار ارتعاش
palilogy
U
تکرار تاکیدی
merism
U
تکرار متشابهات
iterate
U
تکرار کردن
repeat key
کلید تکرار
recurred
U
تکرار شدن
recur
U
تکرار شدن
replicating
U
تکرار کردن
replicates
U
تکرار کردن
replicated
U
تکرار کردن
replicate
U
تکرار کردن
renews
U
تکرار کردن
renewing
U
تکرار کردن
recurs
U
تکرار شدن
repetition instruction
U
دستوالعمل تکرار
renew
U
تکرار کردن
repeater
U
تکرار کننده
typematic key
کلید تکرار
repeatable
U
قابل تکرار
repeatability
U
قابلیت تکرار
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
ingeminate
U
تکرار و تاکید کردن
recapitulations
U
تکرار رئوس مطالب
recapitulations
U
تکرار رشدو نمو
recapitulation
U
تکرار رشدو نمو
recapitulation
U
تکرار رئوس مطالب
frequency function
U
تابع تکرار
[ریاضی]
overeun error
U
خطای تکرار شده
to make repeat
U
وادار به تکرار کردن
over and over
<idiom>
U
مکرا تکرار کردن
repeat action key
U
کلید تکرار عمل
reduplicate
U
تکرار کردن دوچندان
recurring costs
U
هزینههای تکرار شونده
autorepeat key
U
کلید تکرار خودکار
regenerative repeater
U
تکرار کننده باززا
recidivism
U
بازگشت به تکرار جنایات
recidivation
U
بازگشت به تکرار جنایات
duplication check
U
مقابله از راه تکرار
polysyndeton
U
تکرار حرف ربط
spaced repetition
U
تکرار فاصله دار
recidivist
U
عامل تکرار جرم
recidivist
U
تکرار کننده جرم
recidivists
U
عامل تکرار جرم
recidivists
U
تکرار کننده جرم
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
cumulative distribution function
U
تابع تکرار تجمعی
[ریاضی]
recapitulate
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
cycled
U
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
recapitulated
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
that will be the day
<idiom>
U
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
iteration
U
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
repeats
U
مکرر کردن تکرار شدن
cycle
U
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
monotone
U
صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
recapitulates
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
anaphora
U
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
cycles
U
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
rehash
U
تکرار مکررات چیز تکراری
rehashed
U
تکرار مکررات چیز تکراری
rehashes
U
تکرار مکررات چیز تکراری
recapitulating
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
repeat
U
مکرر کردن تکرار شدن
unfrequented
U
دور افتاده تکرار نشدنی
name plugging
U
تکرار نام یا علامت تجارتی
cyclic
U
عملی که مرتب تکرار میشود
backtell
U
رله کردن دستورات تکرار فرامین
let
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
letting
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
superfix
U
تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
lets
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to repeat oneself
U
کاریا گفته خودرا تکرار کردن
iterative process
U
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
to haunt
U
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
loop
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to walk
U
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
looped
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
theme song
U
ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
loops
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
patterns
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
raise a fuss
<idiom>
U
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
loops
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
brush up on something
<idiom>
U
تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
looped
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
forcing
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
demand frequency
U
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com