English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
palilogy U تکرار تاکیدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
injunctive U وابسته به نهی و بازداشتن تاکیدی
quotes U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted U تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil U سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism U تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeats U تکرار کردن تکرار شدن
repeat U تکرار کردن تکرار شدن
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
recidivism U تکرار
repeat U تکرار
frequencies U تکرار
reduplication U تکرار
frequency U تکرار
duplication U تکرار
iteration U تکرار
iterance U تکرار
repeats U تکرار
renewals U تکرار
reiteration U تکرار
practising U تکرار
practises U تکرار
practise U تکرار
practicing U تکرار
tautologies U تکرار
tautology U تکرار
epanalepsis U تکرار
frequence U تکرار
frequentness U تکرار
ingemination U تکرار
renewal U تکرار
on any number of occasions <adv.> U به تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> U به تکرار
often <adv.> U به تکرار
many times <adv.> U به تکرار
rehearsal U تکرار
frequently <adv.> U به تکرار
a lot of times <adv.> U به تکرار
rehearsals U تکرار
replication U تکرار
frequentation U تکرار
practice U تکرار
recapitulation U تکرار
repetition U تکرار
recapitulations U تکرار
repetitions U تکرار
regularly [often] <adv.> U به تکرار
circular frequency U تکرار دورانی
frequency of vibration U تکرار ارتعاش
replicates U تکرار کردن
auto repeat U خود تکرار
replicating U تکرار کردن
recur U تکرار شدن
recurred U تکرار شدن
recurs U تکرار شدن
recidivism U تکرار جرم
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
iterative U تکرار شده
merism U تکرار متشابهات
repetition instruction U دستورالعمل تکرار
pleonasm U تکرار بیمورد
repetition instruction U دستوالعمل تکرار
pulse repetition U تکرار تپش
pulse repetition U تکرار ضربان
repeater U تکرار کننده
repeatable U قابل تکرار
repeatability U قابلیت تکرار
repeat counter U شمارنده تکرار
repeat key کلید تکرار
iterative U تکرار کننده
repetition of an act U تکرار کاری
ibidem U تکرار میشود
ingeminate U تکرار کردن
to repeat oneself U تکرار شدن
tautologic U بیهوده تکرار کن
iterable U تکرار کردنی
reptition compulstion U وسواس تکرار
iterant U تکرار کننده
iterate U تکرار کردن
replication U پاسخگویی تکرار
repetitous U تکرار کننده
repetition of position U تکرار وضعیت
typematic key کلید تکرار
replicated U تکرار کردن
rehearsal U تکرار مجدد
repeat U تکرار کنید
frequented U تکرار شونده
repeat U تکرار تجدید
reiterate U تکرار کردن
repeat U تکرار کردن
frequents U تکرار شونده
repeats U تکرار کنید
uses U تکرار ممارست
repeats U تکرار کردن
rehearsals U تکرار عملیات
frequenting U تکرار شونده
frequent U تکرار شونده
rehearsals U تکرار مجدد
rehearsal U تکرار عملیات
repeats U تکرار تجدید
repetitions U باز گو تکرار
renewing U تکرار کردن
renew U تکرار کردن
reiterating U تکرار کردن
reiterates U تکرار کردن
reiterated U تکرار کردن
repetition U باز گو تکرار
use U تکرار ممارست
replicate U تکرار کردن
renews U تکرار کردن
over and over <idiom> U مکرا تکرار کردن
regenerative repeater U تکرار کننده باززا
recidivist U تکرار کننده جرم
recurring costs U هزینههای تکرار شونده
spaced repetition U تکرار فاصله دار
recapitulations U تکرار رشدو نمو
repeat action key U کلید تکرار عمل
to make repeat U وادار به تکرار کردن
recapitulation U تکرار رئوس مطالب
polysyndeton U تکرار حرف ربط
recidivism U بازگشت به تکرار جنایات
recidivation U بازگشت به تکرار جنایات
overeun error U خطای تکرار شده
recapitulation U تکرار رشدو نمو
recapitulations U تکرار رئوس مطالب
ingeminate U تکرار و تاکید کردن
recidivist U عامل تکرار جرم
reduplicate U تکرار کردن دوچندان
autorepeat key U کلید تکرار خودکار
frequency function U تابع تکرار [ریاضی]
duplication check U مقابله از راه تکرار
recidivists U عامل تکرار جرم
recidivists U تکرار کننده جرم
name plugging U تکرار نام یا علامت تجارتی
rehashes U تکرار مکررات چیز تکراری
cycles U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
rehash U تکرار مکررات چیز تکراری
cycled U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cumulative distribution function U تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
recapitulating U رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates U رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated U رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulate U رئوس مطالب را تکرار کردن
monotone U صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
repeats U مکرر کردن تکرار شدن
rehashed U تکرار مکررات چیز تکراری
repeat U مکرر کردن تکرار شدن
that will be the day <idiom> U چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
cyclic U عملی که مرتب تکرار میشود
unfrequented U دور افتاده تکرار نشدنی
iteration U تکرار یک برنامه برای حل مشکل
anaphora U تکرار یک یا چند عبارت متوالی
to repeat oneself U کاریا گفته خودرا تکرار کردن
letting U ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
theme song U ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
loop U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
backtell U رله کردن دستورات تکرار فرامین
looped U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to haunt U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
lets U ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to walk U به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
superfix U تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
loops U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
let U ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
iterative process U فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
brush up on something <idiom> U تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
demand frequency U نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
loops U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
raise a fuss <idiom> U قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
patterns U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
loop U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
looped U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
loops U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
drop repeat U واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
Could you repeat what you said, please? U میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
looped U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
wait loop U پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
loop U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
echolalia U تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
cycle U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
pseudo random U رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
cycles U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycled U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
repeats U کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
repeat U کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
nowel U کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
typematic U هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
frequencies U تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequency U تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
auto U امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
overlaps U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlap U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com