Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
traverse of an indictment
U
تکذیب کیفرخواست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indictment
U
کیفرخواست
indictments
U
کیفرخواست
bill of indictment
U
کیفرخواست
indictment
U
تنظیم کیفرخواست
indictments
U
تنظیم کیفرخواست
indicts
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicted
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indict
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
arraign
U
احضار متهم زندانی به دادگاه جهت پاسخگویی به مفاد کیفرخواست تعقیب یا متهم کردن به طور اعم
presentment
U
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
impugnment
U
رد تکذیب
falsification
U
تکذیب
impugnation
U
تکذیب
disproval
U
تکذیب
disproof
U
تکذیب
disaffirmation
U
تکذیب
confutation
U
تکذیب
rebuttals
U
تکذیب
rebuttal
U
تکذیب
rebutment
U
تکذیب
denial
U
تکذیب
contradiction
U
تکذیب
contradictions
U
تکذیب
refutation
U
تکذیب
denials
U
تکذیب
refutal
U
تکذیب
impugns
U
تکذیب کردن
impugning
U
تکذیب کردن
rebutter
U
تکذیب کننده
confutation
U
مورد تکذیب
contradictable
U
قابل تکذیب
contradictor
U
تکذیب کننده
deniable
U
قابل تکذیب
elench
U
تکذیب منطقی
elenchus
U
تکذیب قیاسی
refutable
U
تکذیب پذیر
impugned
U
تکذیب کردن
deny
U
تکذیب کردن
refute
U
تکذیب کردن
disproving
U
تکذیب کردن
disproves
U
تکذیب کردن
disproved
U
تکذیب کردن
disprove
U
تکذیب کردن
rebutting
U
تکذیب کردن
rebutted
U
تکذیب کردن
rebuts
U
تکذیب کردن
rebut
U
تکذیب کردن
denying
U
تکذیب کردن
contradicted
U
تکذیب کردن
refuted
U
تکذیب کردن
refutes
U
تکذیب کردن
irrefutable
U
غیرقابل تکذیب
contradict
U
تکذیب کردن
contradicts
U
تکذیب کردن
impugn
U
تکذیب کردن
unanswerable
U
تکذیب ناپذیر
denied
U
تکذیب کردن
denies
U
تکذیب کردن
refuting
U
تکذیب کردن
irrefutable
U
تکذیب ناپذیر
negatives
U
رد یا تکذیب یا انکار کردن
irrefutable
U
غیر قابل تکذیب
negation of statement
U
انکار یا تکذیب گفتهای
impugnable
U
رد کردنی قابل تکذیب
traversing
U
تکذیب کردن دعوی
negative
U
رد یا تکذیب یا انکار کردن
unansweable
U
بی جواب تکذیب ناپذیر
traverses
U
تکذیب کردن دعوی
traverse
U
تکذیب کردن دعوی
d. of a statement
U
تکذیب گفته ایی
traversed
U
تکذیب کردن دعوی
refutative
U
تکذیب کننده متضمن جواب رد
refutatory
U
تکذیب کننده متضمن جواب رد
recant
U
گفته خود را تکذیب کردن
impugns
U
مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
recanting
U
گفته خود را تکذیب کردن
redargue
U
متهم ساختن تکذیب کردن
impugn
U
مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugning
U
مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
recants
U
گفته خود را تکذیب کردن
impugned
U
مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
irrefragably
U
چنانکه نتوان تکذیب کرد
irrefragable
U
غیر قابل انکار و تکذیب
recanted
U
گفته خود را تکذیب کردن
non commital
U
از گرفتارکردن خویش بویسله تصدیق یا تکذیب مطلبی
negationist
U
کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
estopel
U
عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
China denies militarizing South China Sea.
U
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
assoil
U
رد کردن تکذیب کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com