Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To be in the ring (arena).
U
تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sited
U
قرار داشتن مستقر بودن
sites
U
قرار داشتن مستقر بودن
site
U
قرار داشتن مستقر بودن
indention
U
جای باز درمتن
in a spot
<idiom>
U
درمشکل قرار داشتن
hold down
<idiom>
U
تحت کنترل قرار داشتن
dead duck
<idiom>
U
در شرایط ناامید کننده قرار داشتن
fidgets
U
بی قرار بودن
fidgeting
U
بی قرار بودن
fidget
U
بی قرار بودن
fidgeted
U
بی قرار بودن
digit
U
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digits
U
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
prepossess
U
تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
suspects
U
شک داشتن مظنون بودن
suspect
U
شک داشتن مظنون بودن
suspecting
U
شک داشتن مظنون بودن
deserves
U
سزاوار بودن شایستگی داشتن
tend
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
tended
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
yearned
U
اشتیاق داشتن مشتاق بودن
detests
U
تنفر داشتن از بیزار بودن از
finger in the pie
<idiom>
U
دست داشتن ،مسئول بودن
deserve
U
لایق بودن استحقاق داشتن
yearn
U
اشتیاق داشتن مشتاق بودن
to have patience
U
شکیبا بودن صبر داشتن
loves
U
عشق داشتن عاشق بودن
loved
U
عشق داشتن عاشق بودن
love
U
عشق داشتن عاشق بودن
tends
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
yearns
U
اشتیاق داشتن مشتاق بودن
detest
U
تنفر داشتن از بیزار بودن از
deserves
U
لایق بودن استحقاق داشتن
abounded
U
زیاد بودن وفور داشتن
abounding
U
زیاد بودن وفور داشتن
detesting
U
تنفر داشتن از بیزار بودن از
abounds
U
زیاد بودن وفور داشتن
deserve
U
سزاوار بودن شایستگی داشتن
adhere
U
توافق داشتن متفق بودن
adhered
U
توافق داشتن متفق بودن
adheres
U
توافق داشتن متفق بودن
to have an interest
[in]
U
سهم داشتن
[شریک بودن]
[در]
tending
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
may
U
توانایی داشتن قادر بودن
merits
U
شایسته بودن استحقاق داشتن
dominate
U
حکمفرما بودن تسلط داشتن
meriting
U
شایسته بودن استحقاق داشتن
required
U
نیاز داشتن لازم بودن
expected
U
انتظار داشتن منتظر بودن
require
U
نیاز داشتن لازم بودن
requires
U
نیاز داشتن لازم بودن
undulate
U
تموج داشتن موجدار بودن
undulated
U
تموج داشتن موجدار بودن
expects
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expecting
U
انتظار داشتن منتظر بودن
merited
U
شایسته بودن استحقاق داشتن
merit
U
شایسته بودن استحقاق داشتن
dominated
U
حکمفرما بودن تسلط داشتن
adequateness
U
توافق داشتن متفق بودن
dominates
U
حکمفرما بودن تسلط داشتن
adhering
U
توافق داشتن متفق بودن
matters
U
مهم بودن اهمیت داشتن
undulates
U
تموج داشتن موجدار بودن
mattering
U
مهم بودن اهمیت داشتن
mattered
U
مهم بودن اهمیت داشتن
matter
U
مهم بودن اهمیت داشتن
requiring
U
نیاز داشتن لازم بودن
expect
U
انتظار داشتن منتظر بودن
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
underlie
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlies
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlain
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
equivalents
U
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
overpoise
U
مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
equivalent
U
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
to be together with somebody
U
با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
play second fiddle to someone
<idiom>
U
ازنظر مهم بودن مقام دوم داشتن
To be a good conversationalist .
U
دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
to wobble
[rotate unevenly]
U
لنگ بودن
[تاب داشتن]
[به طور نامنظم چرخیدن]
[اصطلاح روزمره]
outclass
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
constant speed drive
U
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
shimmered
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmer
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmering
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmers
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
stand by
<idiom>
U
پشت کسی بودن ،هوای کسی را داشتن
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
surface mount technology
U
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error
U
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
classify
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
countershaft
U
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
disagrees
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
on guard
U
مراقب بودن نگهبان بودن
slouches
U
خمیده بودن اویخته بودن
disagreeing
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
depends
U
مربوط بودن منوط بودن
owe
U
مدیون بودن مرهون بودن
depended
U
مربوط بودن منوط بودن
disagree
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
look for
U
منتظر بودن درجستجو بودن
slouch
U
خمیده بودن اویخته بودن
disagreed
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
depend
U
مربوط بودن منوط بودن
slouched
U
خمیده بودن اویخته بودن
owed
U
مدیون بودن مرهون بودن
govern
U
نافذ بودن نافر بودن بر
pend
U
معوق بودن بی تکلیف بودن
appertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
reside
U
ساکن بودن مقیم بودن
governs
U
نافذ بودن نافر بودن بر
resided
U
ساکن بودن مقیم بودن
resides
U
ساکن بودن مقیم بودن
appertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertaining
U
مربوط بودن متعلق بودن
precede
U
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
include
U
شامل بودن متضمن بودن
precedes
U
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
includes
U
شامل بودن متضمن بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com