Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pivot
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivoted
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivots
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pivots
U
روی چیزی چرخیدن
pivoted
U
روی چیزی چرخیدن
pivot
U
روی چیزی چرخیدن
swinge
U
تلوتلو خوردن بدور چیزی چرخیدن
hub
U
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
gimbals
U
توپی و غلاف توپی گردان
ball joint
U
توپی
plugs
U
توپی
tapped
U
توپی
pivot
U
توپی
pivoted
U
توپی
tapping
U
توپی
tap
U
توپی
dowel
U
توپی
pivots
U
توپی
to kick a ball
U
توپی را
plug
U
توپی
plugging
U
توپی
spilled
U
توپی
spigot
U
توپی
spills
U
توپی
spill
U
توپی
spilling
U
توپی
countersinck bit
U
مته توپی
pivots
U
توپی اتصال
rotor hub
U
توپی رتور
tapper
U
توپی گذار
pivot
U
توپی اتصال
ball joint
U
توپی اتصال
fuse plug
U
توپی فیوز
hub bore
U
سوراخ توپی
pivoted
U
توپی اتصال
to catch a fly
U
توپی را ازهواگرفتن
ball printer
U
چاپگر توپی
spile
U
گل میخ توپی
stoppers
U
توپی جلوگیری کننده
plug
U
سربطری توپی گذاشتن
plugs
U
سربطری توپی گذاشتن
plug mill
U
دستگاه نورد توپی
oil drain plug
U
توپی تخلیه روغن
plugging
U
سربطری توپی گذاشتن
stopper
U
توپی جلوگیری کننده
in-
U
توپی که وارد دروازه شده
in
U
توپی که وارد دروازه شده
head
U
توپی کامل و سایر متعلقات
beanball
U
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
set up
U
توپی که به اسانی برگردانده شود
tampon
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
lineball
U
توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
tampons
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
bleeders
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
creepers
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
creeper
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
spinner
U
پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
bleeder
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
twirled
U
چرخیدن
twirl
U
چرخیدن
swing
U
چرخیدن
swings
U
چرخیدن
reel
U
چرخیدن
reeled
U
چرخیدن
reeling
U
چرخیدن
reels
U
چرخیدن
wheels
U
چرخیدن
twirling
U
چرخیدن
heels
U
چرخیدن
heel
U
چرخیدن
windmill
U
چرخیدن
twirls
U
چرخیدن
to be in a whirl
U
چرخیدن
windmills
U
چرخیدن
to turn round
U
چرخیدن
roll up
U
چرخیدن
spin
U
چرخیدن
spins
U
چرخیدن
turns
U
چرخیدن
wheel
U
چرخیدن
rotates
U
چرخیدن
revolves
U
چرخیدن
rotate
U
چرخیدن
rotated
U
چرخیدن
slue
U
چرخیدن
wheeling
U
چرخیدن
revolve
U
چرخیدن
revolved
U
چرخیدن
turn
U
چرخیدن
blade butt
U
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
outswinger
U
توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
inswinger
U
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
die
U
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
cuban fork ball
U
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
netball
U
توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
roving gun
U
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
twisting
U
پیچاندن چرخیدن
turns
U
چرخیدن تاباندن
turns
U
گشتن چرخیدن
turn
U
چرخیدن تاباندن
turn
U
گشتن چرخیدن
twists
U
پیچاندن چرخیدن
twist
U
پیچاندن چرخیدن
trundles
U
گشتن چرخیدن
fullest
U
چرخیدن ژیمناست
birr
U
صدای چرخیدن
full
U
چرخیدن ژیمناست
change spin
U
چرخیدن با تغییر پا
trundled
U
گشتن چرخیدن
trundle
U
گشتن چرخیدن
trundling
U
گشتن چرخیدن
gun
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
long hop
U
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
guns
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
lewd
U
هرزه
trollop
U
زن هرزه
lascivious
U
هرزه
rakehell
U
هرزه
rakehelly
U
هرزه
dissolute
U
هرزه
rammish
U
هرزه
harlot
U
هرزه
sluttish
U
هرزه
bawdy
U
هرزه
jade
U
زن هرزه
sloven
U
هرزه
tart
U
زن هرزه
tarts
U
زن هرزه
scabrous
U
هرزه
immoral
U
هرزه
rantipole
U
هرزه
harlots
U
هرزه
lubricious
U
هرزه
bitching
U
زن هرزه
bitches
U
زن هرزه
bitched
U
زن هرزه
bitch
U
زن هرزه
rep
U
زن هرزه
limmer
U
زن هرزه
giglot
U
زن هرزه
giglet
U
زن هرزه
rake
U
هرزه
rakes
U
هرزه
love alce
U
هرزه
lubricousor lubricious
U
هرزه
foulmouthed
U
هرزه گو
minx
U
زن هرزه
prurient
U
هرزه
ribald
U
هرزه
filth
U
هرزه
rakish
U
هرزه
pornerastic
U
هرزه
salacious
U
هرزه
libertines
U
هرزه
licentious
U
هرزه
sordid
U
هرزه
profligate
U
هرزه
libertine
U
هرزه
raking
U
هرزه
purls
U
مثل فرفره چرخیدن
wryly
U
کنایه امیز چرخیدن
orbits
U
چرخیدن به دور یک مدار
purled
U
مثل فرفره چرخیدن
purl
U
مثل فرفره چرخیدن
orbit
U
چرخیدن به دور یک مدار
wry
U
کنایه امیز چرخیدن
pivot
U
روی پاشنه چرخیدن
pivoted
U
روی پاشنه چرخیدن
orbited
U
چرخیدن به دور یک مدار
whiz
U
مثل فرفره چرخیدن
pivots
U
روی پاشنه چرخیدن
left turn
U
حرکت به چپ به سمت چپ چرخیدن
purling
U
مثل فرفره چرخیدن
whirling
U
چرخیدن گردش سریع
whirls
U
چرخ دادن چرخیدن
whirling
U
چرخ دادن چرخیدن
shoulder roll
U
چرخیدن روی شانه ها
sit spin
U
چرخیدن روی یک اسکیت
run around in circles
<idiom>
U
دور خود چرخیدن
whirled
U
چرخ دادن چرخیدن
whirled
U
چرخیدن گردش سریع
trilled
U
چرخیدن روان شدن
trolls
U
چرخیدن چرخاندن گرداندن
trills
U
چرخیدن روان شدن
trill
U
چرخیدن روان شدن
whirl
U
چرخ دادن چرخیدن
troll
U
چرخیدن چرخاندن گرداندن
whirl
U
چرخیدن گردش سریع
whirls
U
چرخیدن گردش سریع
yorker
U
توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
minute gun
U
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
bulb root
U
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
broad
U
پهناور زن هرزه
swivels
U
هرزه گرد
palaver
U
هرزه درایی
brush
U
علف هرزه
loosest
U
هرزه بی بندوبار
perverse
U
گمراه هرزه
looser
U
هرزه بی بندوبار
swivelled
U
هرزه گرد
pornography
U
هرزه نگاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com