Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
towed
U
توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
towed artillery
U
توپخانه کششی
mauler
U
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
stargauge
U
وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
bombardment
U
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardments
U
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
tension member
U
میله کششی عضو کششی
pack artillery
U
توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
self reacting
U
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitated
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
fire capabilities
U
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
tensional
U
کششی
tensorial
U
کششی
tensile
U
کششی
wheeled
U
کششی
towed
U
کششی
draw bridge
U
پل کششی
gravitative
U
کششی
tensile stress
U
تنش کششی
tensile stress
U
خستگی کششی
tensile strength
U
مقاومت کششی
tensile strength
U
تاب کششی
tensile strength
U
توان کششی
tensile resistance
U
مقاومت کششی
tensile strength
U
استحکام کششی
tension load
U
بار کششی
tensile load
U
بار کششی
draw punch
U
منگنه کششی
drawing die
U
ماتریس کششی
drawing die
U
حدیده کششی
drawing press
U
پرس کششی
drag roll
U
غلطک کششی
drag link
U
اتصال کششی
drag force
U
نیروی کششی
deadweight
U
فرفیت کششی
lift pump
U
تلمبه کششی
pull device
U
عامل کششی
resistance to tensile
U
مقاومت کششی
resistance to tensile
U
تاب کششی
drag loading
U
فشار کششی
stretching vibration
U
ارتعاش کششی
tensile force
U
نیروی کششی
draw hook
U
قلاب کششی
tensile test
U
ازمایش کششی
tension member
U
قطعه کششی
track tension
U
کششی شنی
tension flange
U
عضو کششی
tension field
U
میدان کششی
tensile zone
U
منطقه کششی
tensile test
U
ازمون کششی
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
firing pull device
U
ماسوره کششی مین
double action cam drawing press
U
پرس کششی دو واکنشی
double action drawing press
U
پرس کششی دوکاره
crank press
U
پرس کششی اهرم
tensile stress
U
تنش کششی مجاز
drawing mill
U
دستگاه نورد کششی
tensile test piece
U
نمونه ازمون کششی
tensile test specimen
U
نمونه ازمون کششی
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
gunnery
U
توپخانه
artillery
U
توپخانه
ordnace
U
توپخانه
ordnance
U
توپخانه
light artillery
U
توپخانه سبک
artillerist
U
متخصص توپخانه
artillery ammunition
U
مهمات توپخانه
artillery battalion
U
گردان توپخانه
artillery branch
U
رسته توپخانه
artillery brigade
U
تیپ توپخانه
artillery corps
U
قسمت توپخانه
army artillery
U
توپخانه ارتش
armored artillery
U
توپخانه زرهی
armored artillery
U
توپخانه زرهدار
antitank artillery
U
توپخانه ضد تانک
artillery annex
U
پیوست توپخانه
anti aircraft artillery
U
توپخانه ضد هوایی
medium artillery
U
توپخانه متوسط
gunners
U
جمعی توپخانه
gunner
U
جمعی توپخانه
artillery corps
U
رسته توپخانه
artillery group
U
گروه توپخانه
artillery
U
رسته توپخانه
coastal artillery
U
توپخانه ساحلی
fieldartillery
U
توپخانه صحرایی
field atrillery
U
توپخانه صحرایی
field artillery
U
توپخانه صحرائی
division artillery
U
توپخانه لشگری
division artillery
U
توپخانه لشگر
cannonry
U
توپ و توپخانه
corps artillery
U
توپخانه سپاه
artillery mount
U
قنداق توپخانه
artillery mount
U
سکوی توپخانه
artillery piece
U
قبضه توپخانه
hostile artillery
U
توپخانه دشمن
artillery
U
توپخانه صحرایی
heavy artillery
U
توپخانه سنگین
gunner's party
U
گروه توپخانه
battering train
U
توپخانه محاصره
flak
U
توپخانه ضد هوایی
gunnery
U
توپخانه دریایی
turrets
U
برج توپخانه
turret
U
برج توپخانه
gunnery
U
علم توپخانه
self propelled
U
توپخانه خودکششی
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
anti aircraft artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
artillery liaison officer
U
افسر رابط توپخانه
no fire line
U
خط منع اتش توپخانه
firing chart
U
طرح تیر توپخانه
gunnery ship
U
ناو اموزشی توپخانه
fire plan
U
طرح اتش توپخانه
rolling barrage
U
سد اتش غلطان توپخانه
artillery preparation
U
اتش تهیه توپخانه
corps artillery
U
توپخانه همراه سپاه
artillery fire plan
U
طرح اتش توپخانه
active status
U
خط مشی فعال توپخانه
artillery preparation
U
تیر تهیه توپخانه
all available
U
تمام توپخانه موجود
army artillery
U
توپخانه نیروی زمینی
spotter
U
دیدبان توپخانه دریایی
air defense artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
artillery carriage
U
قنداق سلاح توپخانه
artillery chart
U
طرح تیر توپخانه
gunnery
U
قوانین تیر توپخانه
aerial field artillery
U
توپخانه محمول هوایی
air defense artillery fire unit
U
سکوی توپخانه پدافندهوایی
flak
U
توپخانه پدافند هوایی
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
jato unit
U
موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
all available
U
کلیه توپخانه حاضر به تیر
contingent zone of fire
U
منطقه اتش احتمالی توپخانه
air and naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
air and naval gunfire
U
اتش توپخانه دریایی و هوایی
fire control
U
دستگاه کنترل اتش توپخانه
air defense artillery fire unit
U
یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
battery
U
حمله با توپخانه ضرب و جرح
batteries
U
حمله با توپخانه ضرب و جرح
ask ask
U
توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
lift wire
U
سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift strut
U
پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
plotting room
U
مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
engagement control
U
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
surface mission
U
پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
extensibility
U
کیفیتی که اجازه میدهد بتن بدون ترک خوردن تغییر شکل کششی راتحمل کند
compound bending
U
خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions .
U
توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
air spot
U
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
air defense artillery controller
U
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
survey information center
U
مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
gun salute
U
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
mobile employment
U
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
spotting line
U
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
fire unit
U
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable
U
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com