English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
schizogony U تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
schizogenesis U تولید مثل بوسیله شکاف خوردن
lyse U بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
prolotherapy U اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
islets of langerhans U دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
production gap U شکاف تولید
bifid U بوسیله شکاف بدو قسمت مساوی تقسیم شده
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
electro magnetism U تولید خواص مغناطیسی بوسیله
sporogony U تولید مثل بوسیله هاگ
self fruitful U تولید مثل بوسیله گرده خود
hydroelectric U وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
electrophorus U الت تولید الکتریسته ساکن بوسیله القا
paedogenesis U تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
homogamous U تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamic U تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
gill slit U شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
cellulous U سلولی
unicellular U یک سلولی
unicellularity U یک سلولی
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
amoebae U جانور تک سلولی
amoebas U جانور تک سلولی
meiosis U تقسیم سلولی
multicellular U چند سلولی
extracellular U خارج سلولی
amoeba U جانور تک سلولی
amebas U جانور تک سلولی
amebae U جانور تک سلولی
acellular U غیر سلولی
cellular U بافت سلولی
intercellular U داخل سلولی
cell animation U تحرک سلولی
cell receptor U گیرنده سلولی
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
amitosis U یک نوع تقسیم سلولی
cellular structure U ساختارسلولی سازه سلولی
exoenzyme U انزیم خارج سلولی
endoenzyme U انزیم داخل سلولی
diploblastic U دارای دو غشاء سلولی
sclerenchyma U بافت سخت سلولی
lysate U حاصل تجزیه سلولی
karyokinesis U مرحله تقسیم سلولی
macronucleus U هسته سلولی بزرگتر
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
triploblastic U دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
agamete U تکثیر سلولی غیر جنسی
receptacles U حفره درون سلولی گیاه
protoplasm U ماده اصلی جسم سلولی
stratum U رتبه طبقه نسج سلولی
receptacle U حفره درون سلولی گیاه
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
prophase U مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
lumen U حفره سلولی درون جدار گیاه
karyolymph U ماده اساسی زمینه هسته سلولی
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
telophase U اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
mastigophoran U اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
gametocyte U سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
macromere U سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
lymphoblast U سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
gemmulation U جوانه کوچک ایجادموجود تازه توسط جوانه سلولی
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
nicking U شکاف
nicks U شکاف
chinks U شکاف
slashed U شکاف
slashes U شکاف
slash U شکاف
break through U شکاف
slither U شکاف
lacuna U شکاف
split U شکاف
break U شکاف
breaks U شکاف
chinked U شکاف
chap U شکاف
fractured U شکاف
fractures U شکاف
insection U شکاف
slithers U شکاف
suture U شکاف
fracture U شکاف
overture U شکاف
t slot U شکاف " T "
chinking U شکاف
slithered U شکاف
slithering U شکاف
fracturing U شکاف
buttress U شکاف
buttressed U شکاف
buttresses U شکاف
buttressing U شکاف
slotting U شکاف
incisure U شکاف
slots U شکاف
slot U شکاف
head slot U شکاف هد
fairlead U شکاف
eye U شکاف
eyeing U شکاف
eyes U شکاف
eying U شکاف
fisure U شکاف
chink U شکاف
fraction U شکاف
slits U شکاف
nicked U شکاف
nick U شکاف
chine U شکاف
cloot U شکاف سم
aperture U شکاف
apertures U شکاف
scars U شکاف
scarring U شکاف
scarred U شکاف
scar U شکاف
multifid U شکاف شکاف
seam U شکاف
seams U شکاف
slit U شکاف
fractions U شکاف
chasms U شکاف
gaps U شکاف
rakes U شکاف
rake U شکاف
cracks U شکاف
notches U شکاف
notch U شکاف
raking U شکاف
incisions U شکاف
crack U شکاف
tear U شکاف
crevice U شکاف
incision U شکاف
chik U شکاف
groove U شکاف
hiatus U شکاف
cleft palate U شکاف سق
rift U شکاف
clift U شکاف
fissure U شکاف
grooves U شکاف
fissures U شکاف
cleft U شکاف
overtures U شکاف
clefts U شکاف
cleft palates U شکاف سق
crevices U شکاف
crazes U شکاف
interstice U شکاف
rifts U شکاف
chasm U شکاف
craze U شکاف
gap U شکاف
arm slit U شکاف
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
embryonic layer U غشاء جنینی غشاء سلولی
two cell accumulator U اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
fill gap U شکاف پرونده
crevasses U شکاف عمیق
cracks U شکاف ضربت
phase splitter U فاز شکاف
lacunose U شکاف دار
gap in a wall U شکاف دردیوار
crevasses U شکاف یخی
crevasse U شکاف یخی
kibed U دارای شکاف
fissile U شکاف پذیر
fissiparous U شکاف خورنده
cracks U شکاف برداشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com