Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
net primary production
U
تولید خالص نخستین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gross primary product
U
تولید ناخالص نخستین
net output
U
تولید خالص
net productivity
U
تولید خالص
net domestic output
U
تولید خالص داخلی
at first a
U
در نخستین دید در وهله نخستین
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
net death rate
U
نرخ خالص مرگ و میر اهنگ خالص مرگ و میر
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
premieres
U
نخستین
premiering
U
نخستین
initialled
U
نخستین
quadrages ima
U
نخستین
incipient
U
نخستین
initialing
U
نخستین
premiered
U
نخستین
initials
U
نخستین
initialling
U
نخستین
premiere
U
نخستین
first
U
نخستین
first detector
U
نخستین
premier
U
نخستین
premiers
U
نخستین
proto
U
نخستین
our first parents adam and eva
U
نخستین ما
mixer
U
نخستین
primary
U
نخستین
mixers
U
نخستین
initial
U
نخستین
initialed
U
نخستین
primal
<adj.>
U
نخستین
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
springer stone
U
نخستین رگ پاطاق
primary colors
U
رنگهای نخستین
primary anxiety
U
اضطراب نخستین
initial stage
U
طبقه نخستین
primary drive
U
سائق نخستین
primary needs
U
نیازهای نخستین
primary group
U
گروه نخستین
initial movement
U
نخستین اقدام
initial expenses
U
هزینه نخستین
incunabula
U
نخستین دوره
the first day
U
نخستین رور
the first of all
U
نخستین همه
in the egg
U
در مرحله نخستین
the opening chapter
U
نخستین فصل
primary personality
U
شخصیت نخستین
primary processes
U
فرایندهای نخستین
protomartyr
U
نخستین شهید
proenomen
U
نام نخستین
prototype
U
نخستین بشر
prototype
U
نمونه نخستین
prototypes
U
نخستین بشر
prototypes
U
نمونه نخستین
octateuch
U
نخستین عهدعتیق
prime coat
U
روکش نخستین
primary zones
U
نواحی نخستین
primary treatment
U
پاکسازی نخستین
primary treatment
U
تصفیه نخستین
menarche
U
نخستین قاعدگی
primary reinforcement
U
تقویت نخستین
rough coat
U
نخستین اندود
primary productivity
U
فراوردگی نخستین
primary motivation
U
انگیزش نخستین
incipincy
U
حالت نخستین
hexateuch
U
نخستین توریه
at the first onset
U
در نخستین وهله
primed
U
نخستین اولیه
crossover
U
تمرکز نخستین
primes
U
نخستین اولیه
primordial
U
اصل نخستین
prime
U
نخستین اولیه
by return of post
U
با نخستین پست
at the first blush
U
در نخستین وهله
at first push
U
در نخستین وهله
first rate
U
نخستین درجه
primary
U
مقدماتی نخستین
first aids
U
کمکهای نخستین
trivium
U
دوره نخستین
book one
U
جلد نخستین
incipience
U
حالت نخستین
as a first step
<adv.>
U
نخستین
[اولا]
first hand
U
نخستین بازی کن
first impression
U
برداشت نخستین
his opening remarks
U
نخستین گفتههای وی
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
incipient stages
U
مراحل نخستین یا ابتدائی
maiden speech
U
نخستین نطق شخص
firstling
U
نوبر نخستین نتیجه
at the earliest p moment
U
در نخستین وهله امکان
foal tooth
U
نخستین دندان اسب
recoils
U
بحال نخستین برگشتن
fifteen
U
نخستین امتیاز گیم
primary process thinking
U
اندیشیدن در فرایند نخستین
recoil
U
بحال نخستین برگشتن
opener
U
نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
on the first occasion
U
در نخستین وهله یا فرصت
primary amentia
U
نقص عقل نخستین
primary consumers
U
مصرف کنندگان نخستین
the first person
U
نخستین شخص متکلم
primary mental abilities
U
تواناییهای عقلی نخستین
maiden speeches
U
نخستین نطق شخص
initiating
U
نخستین قدم رابرداشتن
initial inverse voltage
U
ولتاژ معکوس نخستین
protoplast
U
نخستین ادم افریده
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
prodelision
U
حذف نخستین حرفCanis
initiates
U
نخستین قدم رابرداشتن
recoiling
U
بحال نخستین برگشتن
initiated
U
نخستین قدم رابرداشتن
primordial
U
عنصر نخستین اساسی
first fruits
U
نخستین دستاوردهای هر چیز
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
rudimentary knowledge
U
دانش مقدماتی یا نخستین
initiate
U
نخستین قدم رابرداشتن
acrospire
U
نخستین جوانهء دانه
hexateuchal
U
شش کتاب نخستین از تورات
break one's duck
U
کسب نخستین امتیاز
draw first blood
U
کسب نخستین امتیاز
recoiled
U
بحال نخستین برگشتن
primary reinforcer
U
تقویت کننده نخستین
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
relapses
U
مرتد بحال نخستین برگشتن
prototype
U
اصل ماده نخستین افریده
prototypes
U
اصل ماده نخستین افریده
primate
U
راسته پستانداران نخستین پایه
original sin
U
نخستین گناه ادم ابوالبشر
hetaerism
U
ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
relapsing
U
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapse
U
مرتد بحال نخستین برگشتن
relapsed
U
مرتد بحال نخستین برگشتن
primary mental deficiency
U
عقب ماندگی ذهنی نخستین
plough monday
U
نخستین دوشنبه پس از خاج شویان
fleshment
U
خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
heptateuch
U
هفت کتاب نخستین توریه
retranslate
U
دوباره بزبان نخستین دراوردن
cleaned
U
خالص
clean
U
خالص
pure
U
خالص
paticular
U
خالص
net
U
خالص
nets
U
خالص
purer
U
خالص
cleanest
U
خالص
indispensable
<adj.>
U
خالص
absolute
<adj.>
U
خالص
inalienable
<adj.>
U
خالص
inevitable
<adj.>
U
خالص
unalienable
<adj.>
U
خالص
cleans
U
خالص
unalterable
<adj.>
U
خالص
nett
U
خالص
sheer
U
خالص
heartfelt
U
خالص
absolute
U
خالص
aquapura
U
اب خالص
purest
U
خالص
absolutes
U
خالص
unadulterated
U
خالص
downright
U
خالص
genuine
U
خالص
virginal
U
خالص
spiritous
U
خالص
veridical
U
خالص
simon pure
U
خالص
unmixed
U
خالص
imfancy
U
عدم بلوغ نخستین دوره رشد
protasis
U
نخستین قسمت درام قدیم رومی
first reading
U
طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
stars and bars
U
نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
protogenetic
U
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protogenic
U
وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
premieres
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiering
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiered
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
ground
U
بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن
premier
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiere
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com